پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2 May 2024
 
۲
چرايي اختلاف در تحليل‎‎هاي شرق و غرب و توجه به پيامد‎هاي حادثه شارلي ابدو

کاريکاتور شَرنگ

سیدمرتضی فاطمی
يکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۵۰
کد مطلب: 402422
حتي اگر فرض کنيم نشريه شارلي ابدو از بازخورد‎هاي ارائه اولين تصوير کاريکاتور بي‎خبر بوده پس چرا يک هفته بعد و در شماره چهارشنبه خود مجله‎اي را که در تيراژ بسيار محدود چندهزار تايي منتشر مي‎شد با چاپ کاريکاتور موهن‎ ديگري از پيامبر اسلام در تيراژي سه ميليون نسخه‎اي به بازار مي‎فرستد؟ مگر انسان غربي عقل محاسباتي خود را از دست داده است؟
جهان نيوز - سیدمرتضی فاطمی: با وجود علقه فراوان به فخر کائنات و اشرف مخلوقات حضرت محمد مصطفي (صلي‎الله‎عليه‎وآله‎وسلم) مي‎خواهيم بحث را خارج از مباحث باورمدار و ايدئولوژيک پيگيري کنيم، ضمن اينکه قرار نيست در دفاع از خشونت و افراطيگري نيز قلم بزنيم. هفته گذشته و در پي کشتار مسلحانه در دفتر مجله شارلي ابدو در پاريس به دست دو فرد به‎ظاهر مسلمان و مسلح وابسته به القاعده، از همان ابتدا نوک پيکان حملات رسانه‎اي، هم‎چون حوادث تروريستي ديگر به‎سمت اسلام نشانه رفت.

شرق‎شناسي نوعي روش و جهانبيني است که حاصل سال‎ها مطالعه و پژوهش غربي‎ها درباره ما ـيعني شرقي‎هاـست. واضح است بخش عمده‎اي از شرق را مسلمانان تشکيل مي‎دهند. ما شرقي‎ها معتقديم مشکل شرقشناسان اين است که علي‎رغم رسيدن به دستاورد‎هاي عظيم دانشگاهي و کسب تجارب سياسي و اجتماعي، هنوز هم مسائل و تحولات جهان اسلام را با عينک خود نظاره مي‎کنند و بر اين امر ابرام مي‎ورزند و هيچ‎گاه عينک خود را تعويض نخواهند کرد. چرايي اش را مطالعه خواهيد کرد. 
 
انفجار يک خشم
فطرت انسان‎ها زنده است و هنوز انسان‎‎هاي آزاده در دل غرب خودبنياد پيدا مي‎شوند که اقرار کنند انتشار تصاوير موهن درباره يک پيامبر الهي حرکتي خصمانه است اما با اين حال بياييد فرض کنيم غرب بعد از رنسانس به‎ويژه در دهه‎‎هاي اخير موفق شده است گفتمان خود را درباره مرگ سنت و مذهب به کرسي بنشاند (فرض محال که محال نيست). پس، در غرب فطرت مرده است و همه به آزادي بيان مطلق قائلند و هنر را براي هنر مي‎خواهند و به‎دليل اينکه هيچگونه امر مقدسي وجود ندارد، در نشريه‎اي ـ در راستاي توهين‎‎هاي گذشته اش ـ مجوز ترسيم کاريکاتور چهره پيامبر مسلمانان صادر شده است.

معتقدين به گفتمان ليبرال و سکولار مانند نيچه معتقدند هرجا دين بميرد اخلاقيات رشد مي‎کند. اما آيا رويکرد‎هاي اخير غرب درباره آزادي و بي‎احترامي به باور‎‎هاي ديگران هم بخشي از اخلاقيات است؟ براي شما سوال پيش نيامده که چرا امروز در غربي که کليه امور با انگاره‎‎هاي پوزيتيويستي سنجه مي‎شود، ساده‎ترين امور محسوس و تجربي ناديده گرفته مي‎شود؟ مگر غرب قانون سوم نيوتن را که کاملا هم قانون حسگرايانه‎اي است، فراموش کرده که مي‎گويد هر عملي را عکس‎العملي است، برابر عمل و در خلاف جهت آن؟

تاکيد مي‎کنم به‎دنبال قبح‌زدايي از اعمال بنيادگرايان و افراطي‎ها به نام اسلام عليه اسلام نيستم. اما سوال مي‎کنيم انسان غربي عاقل و محاسبه گر، چرا با وجود اينکه مي‎داند عملش را عکس العملي است درخور، باز هم بر عمل خود اصرار مي‎ورزد؟

حتي اگر فرض کنيم نشريه شارلي ابدو از بازخورد‎هاي ارائه اولين تصوير کاريکاتور بي‎خبر بوده پس چرا يک هفته بعد و در شماره چهارشنبه خود مجله‎اي را که در تيراژ بسيار محدود چندهزار تايي منتشر مي‎شد با چاپ کاريکاتور موهن‎ ديگري از پيامبر اسلام در تيراژي سه ميليون نسخه‎اي به بازار مي‎فرستد؟ مگر انسان غربي عقل محاسباتي خود را از دست داده است؟

همه اين‎ها را نوشتم تا به اين نکته برسم که غرب علي‎رغم تمام ادعاهايش مبني بر اصالتي که براي سکولاريسم قائل است و امور مقدس را مرده مي‎داند، با علم و خودخواسته، گفتمانش را به‎مثابه يک امر مقدس مي‎داند و آن را مي‎پرستد و حتي حاضر است برايش خون دهد.

آنقدر فرهنگ و گفتمان خود را بالا مي‎پندارد که حاضر است ديگران ـبه‎ويژه مسلمانانـ را تحقير کند. به ياد بياوريد صحبت‎‎هاي سفير اسرائيل در آمريکا را که در مراسم افطاري اوباما و در حضور به‎اصطلاح مسلمانان گفته بود: «مسلمانان به محاربه و جنگ گرايش فرهنگي دارند؛ گرايشي که در فرهنگ جهان عرب و مذهب اولين آن ريشه دارد!» فارغ از بررسي علمي ريشه‎‎هاي بحث‎ها، آيا اين توهين و تحقيري آشکار نيست؟!

به‎نظر نگارنده همين تحقير‎ها و خودبزرگ‌بيني‎‎هاي غرب است که باعث مي‎شود گرايش به بنيادگرايي در مسلمانان افزايش يابد. مسلماني که در اروپا خود و فرهنگش را تحقيرشده مي‎بيند، نه تنها دفتر مجله را آتش مي‎زند، بلکه به راحتي جذب گروه‎‎هاي افراطياي چون القاعده و داعش مي‎شود. ريشه يابي گسيل مسلمانان افراطي اروپا براي پيوستن به گروه‎‎هاي تروريستي محصول انباشت همين خشم مقدس (جاهلانه) است.

تا به حال به تعداد بالاي افراد اروپايي جذب شده به داعش فکر کرده ايد؟

در پايان به چند نکته در حاشيه انتشار اين کاريکاتور تلخ اشاره مي‎کنم:
- ضرورت دارد وزارت امور خارجه کشورمان ضمن محکوم کردن حادثه تروريستي، با رصدي هوشمندانه از عوارض سخت شدن زندگي مسلمانان در غرب، به‎ويژه اروپا بعد از چنين حوادثي بکاهد. به هر حال اين‎گونه اعمال با توجه به بازخورد‎‎هاي منفي به بدبيني مفرط نسبت به مسلمانان منجر مي‎شود.

 - حادثه شارلي ابدو تلنگري به عقلا و انديشمندان منصف غربي باشد؛ چه‎بسا با جنبشي از درون، جلوي پيشروي اشاعه بي‎اخلاقي‎ها و توهين‎ها را در جهان غرب بگيرند. اگر غرب به دومينوي نفوذ و پيشروي خود ادامه دهد و هوشياري پيشه نکند، حادثه شارلي ابدو تبديل به وقايع مهارناشدني بيشتري مي‎شود و اگر امروز هم نشود، فردا اين‎گونه خواهد شد. غرب بايد با مشارکت فرهنگي با نخبگان و علماي مسلمان، درصدد جبران خسارات استفاده ابزاري از تروريسم و تخريب فرهنگي اعتقادات مسلمانان برآيد. البته اگر غرورش اجازه دهد. 
- چند نفر القاعدهاي و داعشي چندين روز است فرانسه و اروپا را به هم ريخته اند. به راستي مقاومت و مبارزه با هزاران داعشي در سوريه ارزش واقعيش را نشان مي دهد. غرب با دهها هزار بنيادگرايي که در آينده به سويش گسيل مي شود، چه مي کند؟

- تلخ‎تر از انتشار کاريکاتور تلخ، راهپيمايي و اجتماع مضحکي بود که عملا خود به کاريکاتور تلخ ديگري مي ماند. حضور جلادان عصر مدرن به‎ويژه نتانياهوي کودک کش در صف اول مبارزه با تروريسم، چيزي براي برگزار‎کنندگان آن باقي نگذاشت. هرچند که گويا پاريس هم با اين حضور موافق نبوده اما مگر گوش قلدران به اين حرف‎ها بدهکار است؟

- حضور محمود عباس (ابومازن) در راهپيمايي ضد‎تروريسم در پاريس که براي تعديل حضور مضحک نتانياهو طراحي شد البته که خود قطعه ناجور ديگري از پازل کاريکاتور تلخ راهپيمايي صلح و ضد‎تروريسم بود.

- به‎نظر مي‎رسد از پيامد‎هاي آتي حادثه شارلي ابدو در ماه‎‎ها و سال‎‎‎هاي آينده، بازگشت تندرو‎‎ها به عرصه‎‎‎هاي سياسي و اجرايي کشور‎‎هاي اروپايي و آمريکا خواهد بود؛ مانند آنچه پس از 11 سپتامبر رخ داد.
منبع: پنجره
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *