حتي اگر فرض کنيم نشريه شارلي ابدو از بازخوردهاي ارائه اولين تصوير کاريکاتور بيخبر بوده پس چرا يک هفته بعد و در شماره چهارشنبه خود مجلهاي را که در تيراژ بسيار محدود چندهزار تايي منتشر ميشد با چاپ کاريکاتور موهن ديگري از پيامبر اسلام در تيراژي سه ميليون نسخهاي به بازار ميفرستد؟ مگر انسان غربي عقل محاسباتي خود را از دست داده است؟
جهان نیوز - سیدمرتضی فاطمی: با وجود علقه فراوان به فخر کائنات و اشرف مخلوقات حضرت محمد مصطفي (صلياللهعليهوآلهوسلم) ميخواهيم بحث را خارج از مباحث باورمدار و ايدئولوژيک پيگيري کنيم، ضمن اينکه قرار نيست در دفاع از خشونت و افراطيگري نيز قلم بزنيم. هفته گذشته و در پي کشتار مسلحانه در دفتر مجله شارلي ابدو در پاريس به دست دو فرد بهظاهر مسلمان و مسلح وابسته به القاعده، از همان ابتدا نوک پيکان حملات رسانهاي، همچون حوادث تروريستي ديگر بهسمت اسلام نشانه رفت.
شرقشناسي نوعي روش و جهانبيني است که حاصل سالها مطالعه و پژوهش غربيها درباره ما ـيعني شرقيهاـست. واضح است بخش عمدهاي از شرق را مسلمانان تشکيل ميدهند. ما شرقيها معتقديم مشکل شرقشناسان اين است که عليرغم رسيدن به دستاوردهاي عظيم دانشگاهي و کسب تجارب سياسي و اجتماعي، هنوز هم مسائل و تحولات جهان اسلام را با عينک خود نظاره ميکنند و بر اين امر ابرام ميورزند و هيچگاه عينک خود را تعويض نخواهند کرد. چرايي اش را مطالعه خواهيد کرد.
انفجار يک خشم
فطرت انسانها زنده است و هنوز انسانهاي آزاده در دل غرب خودبنياد پيدا ميشوند که اقرار کنند انتشار تصاوير موهن درباره يک پيامبر الهي حرکتي خصمانه است اما با اين حال بياييد فرض کنيم غرب بعد از رنسانس بهويژه در دهههاي اخير موفق شده است گفتمان خود را درباره مرگ سنت و مذهب به کرسي بنشاند (فرض محال که محال نيست). پس، در غرب فطرت مرده است و همه به آزادي بيان مطلق قائلند و هنر را براي هنر ميخواهند و بهدليل اينکه هيچگونه امر مقدسي وجود ندارد، در نشريهاي ـ در راستاي توهينهاي گذشته اش ـ مجوز ترسيم کاريکاتور چهره پيامبر مسلمانان صادر شده است.
معتقدين به گفتمان ليبرال و سکولار مانند نيچه معتقدند هرجا دين بميرد اخلاقيات رشد ميکند. اما آيا رويکردهاي اخير غرب درباره آزادي و بياحترامي به باورهاي ديگران هم بخشي از اخلاقيات است؟ براي شما سوال پيش نيامده که چرا امروز در غربي که کليه امور با انگارههاي پوزيتيويستي سنجه ميشود، سادهترين امور محسوس و تجربي ناديده گرفته ميشود؟ مگر غرب قانون سوم نيوتن را که کاملا هم قانون حسگرايانهاي است، فراموش کرده که ميگويد هر عملي را عکسالعملي است، برابر عمل و در خلاف جهت آن؟
تاکيد ميکنم بهدنبال قبحزدايي از اعمال بنيادگرايان و افراطيها به نام اسلام عليه اسلام نيستم. اما سوال ميکنيم انسان غربي عاقل و محاسبه گر، چرا با وجود اينکه ميداند عملش را عکس العملي است درخور، باز هم بر عمل خود اصرار ميورزد؟
حتي اگر فرض کنيم نشريه شارلي ابدو از بازخوردهاي ارائه اولين تصوير کاريکاتور بيخبر بوده پس چرا يک هفته بعد و در شماره چهارشنبه خود مجلهاي را که در تيراژ بسيار محدود چندهزار تايي منتشر ميشد با چاپ کاريکاتور موهن ديگري از پيامبر اسلام در تيراژي سه ميليون نسخهاي به بازار ميفرستد؟ مگر انسان غربي عقل محاسباتي خود را از دست داده است؟
همه اينها را نوشتم تا به اين نکته برسم که غرب عليرغم تمام ادعاهايش مبني بر اصالتي که براي سکولاريسم قائل است و امور مقدس را مرده ميداند، با علم و خودخواسته، گفتمانش را بهمثابه يک امر مقدس ميداند و آن را ميپرستد و حتي حاضر است برايش خون دهد.
آنقدر فرهنگ و گفتمان خود را بالا ميپندارد که حاضر است ديگران ـبهويژه مسلمانانـ را تحقير کند. به ياد بياوريد صحبتهاي سفير اسرائيل در آمريکا را که در مراسم افطاري اوباما و در حضور بهاصطلاح مسلمانان گفته بود: «مسلمانان به محاربه و جنگ گرايش فرهنگي دارند؛ گرايشي که در فرهنگ جهان عرب و مذهب اولين آن ريشه دارد!» فارغ از بررسي علمي ريشههاي بحثها، آيا اين توهين و تحقيري آشکار نيست؟!
بهنظر نگارنده همين تحقيرها و خودبزرگبينيهاي غرب است که باعث ميشود گرايش به بنيادگرايي در مسلمانان افزايش يابد. مسلماني که در اروپا خود و فرهنگش را تحقيرشده ميبيند، نه تنها دفتر مجله را آتش ميزند، بلکه به راحتي جذب گروههاي افراطياي چون القاعده و داعش ميشود. ريشه يابي گسيل مسلمانان افراطي اروپا براي پيوستن به گروههاي تروريستي محصول انباشت همين خشم مقدس (جاهلانه) است.
تا به حال به تعداد بالاي افراد اروپايي جذب شده به داعش فکر کرده ايد؟
در پايان به چند نکته در حاشيه انتشار اين کاريکاتور تلخ اشاره ميکنم:
- ضرورت دارد وزارت امور خارجه کشورمان ضمن محکوم کردن حادثه تروريستي، با رصدي هوشمندانه از عوارض سخت شدن زندگي مسلمانان در غرب، بهويژه اروپا بعد از چنين حوادثي بکاهد. به هر حال اينگونه اعمال با توجه به بازخوردهاي منفي به بدبيني مفرط نسبت به مسلمانان منجر ميشود.
- حادثه شارلي ابدو تلنگري به عقلا و انديشمندان منصف غربي باشد؛ چهبسا با جنبشي از درون، جلوي پيشروي اشاعه بياخلاقيها و توهينها را در جهان غرب بگيرند. اگر غرب به دومينوي نفوذ و پيشروي خود ادامه دهد و هوشياري پيشه نکند، حادثه شارلي ابدو تبديل به وقايع مهارناشدني بيشتري ميشود و اگر امروز هم نشود، فردا اينگونه خواهد شد. غرب بايد با مشارکت فرهنگي با نخبگان و علماي مسلمان، درصدد جبران خسارات استفاده ابزاري از تروريسم و تخريب فرهنگي اعتقادات مسلمانان برآيد. البته اگر غرورش اجازه دهد.
- چند نفر القاعدهاي و داعشي چندين روز است فرانسه و اروپا را به هم ريخته اند. به راستي مقاومت و مبارزه با هزاران داعشي در سوريه ارزش واقعيش را نشان مي دهد. غرب با دهها هزار بنيادگرايي که در آينده به سويش گسيل مي شود، چه مي کند؟
- تلختر از انتشار کاريکاتور تلخ، راهپيمايي و اجتماع مضحکي بود که عملا خود به کاريکاتور تلخ ديگري مي ماند. حضور جلادان عصر مدرن بهويژه نتانياهوي کودک کش در صف اول مبارزه با تروريسم، چيزي براي برگزارکنندگان آن باقي نگذاشت. هرچند که گويا پاريس هم با اين حضور موافق نبوده اما مگر گوش قلدران به اين حرفها بدهکار است؟
- حضور محمود عباس (ابومازن) در راهپيمايي ضدتروريسم در پاريس که براي تعديل حضور مضحک نتانياهو طراحي شد البته که خود قطعه ناجور ديگري از پازل کاريکاتور تلخ راهپيمايي صلح و ضدتروريسم بود.
- بهنظر ميرسد از پيامدهاي آتي حادثه شارلي ابدو در ماهها و سالهاي آينده، بازگشت تندروها به عرصههاي سياسي و اجرايي کشورهاي اروپايي و آمريکا خواهد بود؛ مانند آنچه پس از 11 سپتامبر رخ داد.
منبع: پنجره