جمعه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 10 May 2024
 
۰

تفسیر علمی قرآن؛ آری یا خیر؟!

يکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۴۶
کد مطلب: 323213
این بحث یعنی؛ تفسیر علمى قرآن، یكى از مباحثى است كه در طول تاریخ، مخالفان و موافقان زیادى داشته است. همزمان با بروز و ظهور نهضت علمى بشر و توجه به اشاراتى كه در ضمن آیات علمى قرآن، به بعضى از جوانب علمى بشر شد، امكان تفسیر آیات برمبناى علوم روز، فراهم آمد. در برابر این تفاسیر، صاحب‌نظران و اساتید علوم قرآنى، مواضع مختلفى گرفتند.
به گزارش جهان به نقل از تبیان، تفسیر علمى قرآن، از قرن دوم هجرى شروع شد و به زودى جاى خود را، به عنوان یك روش تفسیر قرآن باز كرد و بسیارى از مفسران، فلاسفه، متكلمان و محدثان به آن روى آوردند. در یك قرن اخیر، در جوامع اسلامى، توجه بیشترى به این روش تفسیرى شد، تا آنجا كه بسیارى از روشنفكران و مفسران و حتى متخصصان علوم تجربى هم، به تفسیر آیات به وسیله علوم تجربى روى آوردند، هرچند هدف هر گروه، یا فردى از این نوع تفسیر با دیگران تفاوت داشت.

بطور خلاصه علل عمده شروع و گسترش این روش تفسیرى در بین مسلمانان چنین بود:

الف) توجه قرآن به علم، ذكر مثال‌هاى علمى و ترغیب به تفكر در آیات الهى در آسمانها، زمین و خود انسان كه موجب رشد علوم، معارف و مقایسه آنها با آیات قرآن شد.

ب) ترجمه آثار علوم طبیعى و فلسفى از یونان، روم و ایران، به عربى و نشر آن در بین مسلمانان كه از قرن دوم هجرى به بعد صورت گرفت.

ج) این تفكر كه همه علوم در قرآن هست و ما باید آنها را از آیات، به دست آوریم.

د) توجه به علوم طبیعى و كشفیات جدید، براى اثبات اعجاز علمى قرآن نیز، به رشد تفسیر علمى كمك كرد.

ه) پیروزى تفكر اصالت حس، در اروپا و تأثیرگذارى آن بر افكار مسلمانان.

و) به وجود آمدن گروه‌هاى التقاطى یا انحرافى، در میان مسلمانان كه به تأویل و تطبیق آیات قرآن، منجر شد.

ی) حس دفاع دانشمندان مسلمان در مقابل حملات غربی‌ها به دین و القاى تفكر تعارض علم و دین، موجب شد تا سازگارى آیات قرآن با علوم تجربى، در تفاسیر و كتاب‌ها وارد شود.
قرآن و علم

این بحث یعنی؛ تفسیر علمى قرآن، یكى از مباحثى است كه در طول تاریخ، مخالفان و موافقان زیادى داشته است. همزمان با بروز و ظهور نهضت علمى بشر و توجه به اشاراتى كه در ضمن آیات علمى قرآن، به بعضى از جوانب علمى بشر شد، امكان تفسیر آیات برمبناى علوم روز، فراهم آمد. در برابر این تفاسیر، صاحب‌نظران و اساتید علوم قرآنى، مواضع مختلفى گرفتند. برخی از دانشمندان در این‌باره معتقدند: زیاده‌روى در این مقوله و سعى بر استخراج همه مباحث علمى از قرآن، و همچنین مشروط بودن تطبیق آیات علمى قرآن با علوم روز، علت مخالفت بعضى از علماء با تفسیر علمى است بنابراین شرط اصل پذیرش تفسیر علمى این است كه از سطح قرائن به سطح دلایل برسد و همچنین مسائل علمى از سطح فرضیه و حتى نظریه‌هاى علمى تجاوز كرده و به مرحله تجربه ثابت، رسیده باشد كه در این موقع، مى‌توان اطمینان حاصل كرد كه این آیه علمى به این موضوع علمى اشاره دارد اما اگر چند درصد، احتمال خلاف باشد، بنابر اصل «اذاجاء الاحتمال بطل الاستدلال» نمى‌توان آن تفسیر را به صورت مطلق، به منظور و مراد الهى نسبت داد.

در مواردى كه علم به قطعیت و بداهت حسى رسیده و یا دلیل قوى از ریاضیات پشتیبان آن باشد، چون این علم، قطعى است، حجیت ذاتى دارد، بنابر این قطعیت تفسیر علمى نیز همچون تفسیر عقلى مى شود. اما در مواردى كه علوم، قطعى نیستند و به صورت نظریه هاى مشروط یا رقیب مطرح مى شوند مى توانیم به صورت احتمال، آن نظریه علمى را به قرآن نسبت دهیم كه در صورت تغییر، دچار مشكل نشویم.

قرآن و علم

برخی از دانشمندان علوم طبیعی كه راه اعتدال را در این زمینه پیموده‌اند بر این باورند كه این نظریه افراطی است كه بگوییم: ما همه علوم طبیعى را در قرآن مى‌یابیم و استناد طرفداران این دیدگاه از جمله سیوطى و غزالى به آیات «و لا رطب و لا یابس الا فى كتاب مبین» و «تبیانا لكل شىء» بوده است. در زمان ما چون علوم روز در جهان اسلام دیر شروع شد و مسلمانان تحت ابهت علم و تكنولوژى قرار گرفتند، تصمیم گرفتند كه انواع و اقسام مطالب را از قرآن استخراج كنند كه این روند، خطر بزرگى را براى جهان اسلام در پیش دارد و اهانت به قرآن است و متاسفانه تمركز جهان اسلام به جاى اینكه بر تولید علم باشد بر این است كه به این طریق - كه جزییات علوم مى‌تواند از قرآن استخراج شود - اعجاز قرآن را اثبات كنند.

آیات علمى قرآن اشاره به دو مطلب مهم دارد یكى این كه مطالعه كتاب تكوین، ما را با آثار صنع الهى آشنا مى‌كند و به خدا نزدیك مى‌سازد و این برداشتى است كه عالمان بزرگ ما در دوران تمدن درخشان اسلامى داشتند كه خواجه نصیر و ابوریحان از آن جمله‌اند و با استناد به آیه ربنا ما خلقت هذا باطلا. . . این مطلب را بیان مى‌كردند و خلاصه حرفشان این بود كه مطالعه كتاب طبیعت، ما را به خدا نزدیك مى‌كند.
برخی از دانشمندان علوم طبیعی كه راه اعتدال را در این زمینه پیموده‌اند بر این باورند كه این نظریه افراطی است كه بگوییم: ما همه علوم طبیعى را در قرآن مى‌یابیم و استناد طرفداران این دیدگاه از جمله سیوطى و غزالى به آیات «و لا رطب و لا یابس الا فى كتاب مبین» و «تبیانا لكل شىء» بوده است.

و دیگر این كه خداوند مى‌فرماید: «طبیعت را مسخر ما كرده است» كه ما می‌توانیم از امكانات طبیعت استفاده كنیم ولى نباید روى زمین فساد كنیم بلكه باید به وجه مشروع از این امكانات استفاده كنیم یكى از وجوه مشروع این است كه بتوانیم خودمان را حفظ كنیم و از كیان خود دفاع كنیم و «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» و «كلمه الله هى العلیا» را به پا داریم كه علوم مختلف، وسیله اعتلاى كلمه علیا را براى ما فراهم مى‌كند. بنابراین وجه نظرى مسأله، اشاره به آیات الهى در طبیعت است و وجه عملى این مسأله آن است كه علوم را وسیلهاى براى زندگى - به آن روشى كه خداوند خواسته است - قرار دهیم.

دیگر از محققان قرآنی معتقدند: قرآن با هدف هدایت انسان ها، اختصاص به زمان و مكان خاصى ندارد و در بردارنده حقایقى است كه آدمى در جهان با آن سر و كار دارد ولیكن این كلام بدین معنا نیست كه آنچه در اطراف مى‌بینیم در قرآن نسبت به آن مطلبى بیابیم، بلكه باید درآن عمیق شویم.

قرآن دریایى عمیق از مفاهیم براى نیل به حقایق است و از ابتدا تا انتهاى آن شاهد مطالب گرانبهاى گوناگونى آمیخته از مسائل فلسفى، سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى روانشناسى گرفته تا علوم طبیعى هستیم. این مفاهیم در نظم و انسجام خاصى در كنار هم قرار گرفته و ما نمى‌توانیم با بینش و علم اجمالى، علم تفصیلى را درك نموده و درك صحیحى از آن به دست آوریم.
تفسیر علمى، یك روش تفسیرى است كه مى‌تواند در خدمت اهداف صحیح، یا مقاصد انحرافى قرار گیرد و اگر یك مفسر از آن سوء استفاده كرده است، این دلیل محكومیت روش تفسیر علمى، نیست.

قرآن و علم


قرآن خطاب به انسان عاقل نازل شده و بدین دلیل است كه تنها عاقلان روزگار، توانایى فهم مفاهیم مورد نظر آن را دارند و گوینده این كتاب عظیم با فرض آن كه مخاطب آن توشه‌اى از معرفت و دانش دارد، در كتاب سخن به میان آورده است.

به باور بسیاری از قرآن‌پژوهان؛ از همنشینى دو واژه قرآن و علوم روز، اینگونه متبادر مى‌شود كه از دستاوردهاى علوم در فهم معارف قرآنى استفاده كنیم. البته این بدان معنا نیست كه هر آنچه علوم به ما مى‌دهند، به عنوان داده‌هاى مسلم و قطعى تلقى كنیم و بعد بگوئیم منظور از آیات متناظر، همان مباحث مطرح شده در علوم روز است. چون علوم به خصوص علوم طبیعى، تجربى و ابطال پذیرند و ممكن است مشاهدات ما برخلاف مشاهدات بعدى باشد. حجت الاسلام دكتر رضائى اصفهانى ، عضو هیات علمى مركز جهانى علوم اسلامى به بررسى اعتبار شیوه هاى مختلف تفسیرى مى پردازد و مى گوید: در بررسى اعتبار تفسیر علمى، سه موضوع و دلیل مطرح مى شود در مواردى كه علم به قطعیت و بداهت حسى رسیده و یا دلیل قوى از ریاضیات پشتیبان آن باشد، چون این علم، قطعى است، حجیت ذاتى دارد، بنابر این قطعیت تفسیر علمى نیز همچون تفسیر عقلى مى شود. اما در مواردى كه علوم، قطعى نیستند و به صورت نظریه هاى مشروط یا رقیب مطرح مى شوند مى توانیم به صورت احتمال، آن نظریه علمى را به قرآن نسبت دهیم كه در صورت تغییر، دچار مشكل نشویم.

نوع دوم: تطبیق آیات قرآن با مباحث علمى است نتیجه این كار، گاهى اثبات اعجاز علمى قرآن و مواجه با تطبیقات شگفت آور است، گاهى نیز تعارض نمائى ها را به ما نشان مى‌دهد.

نوع سوم: بررسى یك موضوع علمى از نگاه قرآن است به طور مثال، وجود موجودات زنده در آسمان یك مساله كیهان شناسى است. وقتى این مساله را در آیه «و من آیاته خلق السماوات و الارض و ما بث فیهما من دابه و هو على جمعهم اذا یشاء قدیر» بررسى میكنیم، دابه، نه به معناى جن و ملائكه، بلكه به معناى موجودات زنده جاندار است كه قرآن سخن از وجود موجودات زنده در آسمان مى‌كند، این موضوعى است كه هنوز علم بدان نرسیده است. او همچنین روایات پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام را مۆید دیگر تفسیر علمى مى‌داند و مى‌گوید: توضیحات مادى و علمى ائمه، پیرامون برخى از آیات علمى قرآن، همچون دلیل تحریم خمر و یا مردار و اختصاص حدود ۲ جلد از كتاب بحارالانوار درباره مباحث علمى، دلیل توجه اهل بیت علیهم السلام به این مباحث است.

و اما؛

از آنچه اجمالا گذشت درمی‌یابیم كه رد كامل یا قبول كامل همه انواع تفسیر علمى صحیح نیست، بلكه تفسیر علمى سه شیوه دارد كه عبارتند از:

الف. استخراج همه علوم از ظواهر آیات قرآن كه معمولا به تأویل منجر مى‌شود.

ب. تطبیق و تحمیل نظریات علمى بر قرآن كه معمولا به تفسیر به رأى، منتهى مى‌گردد.

ج. استخدام علوم براى فهم بهتر معانى و مقاصد قرآن كه با شرایطى معتبر و صحیح است.

كلام نهایی:

تفسیر علمى، یك روش تفسیرى است كه مى‌تواند در خدمت اهداف صحیح، یا مقاصد انحرافى قرار گیرد و اگر یك مفسر از آن سوء استفاده كرده است، این دلیل محكومیت روش تفسیر علمى، نیست.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *