چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 8 May 2024
 
۰

نگراني تركيه درباره نسل كشي ارمنيان

سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۹
کد مطلب: 418636
هر ساله با نزديك شدن به سالروز يكصدمين سالگرد نسل كشي ارمنيان، نگراني تركيه نسبت به روند شناسايي نسل كشي ارمنيان در مجامع بين المللي تشديد مي‌شود.
به گزارش جهان به نقل از الوقت، به طور كلي پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، زماني كه جهاني كردن نسل كشي ارمنيان، به منزلۀ مهم ترين مسئله در دستور كار سياست خارجي ارمنستان و دياسپوراي ارمني قرار گرفت، فرايند شناسايي نسل كشي ارمنيان از سوي جامعۀ جهاني پيشرفت هاي چشم گيري را شاهد بود، به ويژه اينكه اين موضوع حتي در سطوح دولتي نيز در دستور كار كشور هاي گوناگون قرار گرفت.

در اين ميان نكته حائز اهميت فرصت‌ها و چالش‌هاي اين شناسايي براي دو طرف يعني تركيه و ارمنستان مي‌باشد. به موازات فرصت‌ها و مزاياي قابل توجه اين مساله براي ارمنستان، تبعات و چالش‌هاي پيش‌رو براي تركيه نيز قابل تفسير مي‌باشد. شناسايي رسمي نسل كشي ارمنيان از سوي جامعه جهاني ضمن آنكه قدرت و صلاحيت دستگاه ديپلماسي ارمنستان را در دفاع از منافع حياتي خود نظير حل مناقشه قراباغ مستحكمتر ساخته؛ مي تواند فشارها و محاصره اقتصادي و سياسي تحميل شده از سوي تركيه طي بيست و پنج سال گذشته را بي اثر نمايد، اما مهمترين فاكتور در صورت شناسايي جهاني نسل كشي، محتمل بودن افزايش قدرت دستگاه حقوقي و قضايي ارمنستان در دادگاه هاي بين المللي در طرح دعاوي خواهد بود. در همين راستا تاكنون ٢٢ كشور، آمريكاي لاتين، اروپايي و آسيايي نسل‌كشي ارمنيان را به رسميت شناخته اند. سال گذشته نيز مجمع بين المللي پارلمان اروپا از كشور هاي عضو اتحاديه اروپا خواسته بود، نسل كشي ارمنيان را مورد شناسايي رسمي قرار دهند.

در بند ٧٧ اين گزارش آمده است، پارلمان اروپا در آستانه يكصدمين سالگرد نسل كشي ارمنيان از كليه دولت هاي عضو اتحاديه اروپا مي خواهد، نسل كشي ارمنيان را مورد شناسايي رسمي قرار داده و نهادهاي وابسته به اتحاديه اروپا را تشويق به مساعدت در امر شناسايي اين نسل كشي كنند. در همين راستا چهارشنبه ٢٦ فروردين ١٣٩٤ پارلمان اتحاديه اروپا قطعنامه جديد شناسايي و محكوميت نسل كشي ارمنيان را كه به امضاي كليه گروه هاي سياسي پارلمان اروپا رسيده بود به راي گذاشت و با اكثريت قريب به اتفاق آراء به تصويب رساند. تصويب اين قطعنامه ، از آن جهت مهم مي‌نمايد كه طي ساليان گذشته مسئله نسل كشي ارمنيان در پارلمان اتحاديه اروپا بر پايه قوانين حقوقي مطرح نمي شد، ولي اين بار به نظر مي رسد اين قطعنامه بر پايه مباني حقوقي مطرح و به تصويب رسيده است، كه مي تواند به زيان تركيه و به نفع ارمنستان تمام شود.

در اين قطعنامه پارلمان اروپا از تركيه خواسته است قتل عام ارامنه در زمان امپراتوري عثماني را كه پيش از آن در سال ١٩٨٧ به رسميت شناخته بود به عنوان نسل كشي به رسميت شناسد، با تاريخ خود روبرو شده و به روند آشتي بين دو ملت كمك كند. همچنين تصويب اين قطعنامه احتمال عضويت تركيه در اتحاديه اروپا را به شدت كاهش داده و روابط آنكارا و كشورهاي اروپايي را بيش از پيش دچار كدورت مي‌نمايد. همچنانكه اولين واكنش و نشانه هاي آغاز كدورت را در اظهارات اردوغان در آستانه راي گيري درباره اين قطعنامه مي‌توان مشاهده كرد با اين عنوان كه: تركيه اين قعطنامه را ناديده مي گيرد.

مهمترين و اصلي ترين تبعات شناسايي جهاني نسل كشي براي تركيه را شايد بتوان ترس از محكوميت در دادگاه هاي بين المللي و پرداخت غرامت و اعاده اموال مصادره شده ارمنيان و سرزمين‌هاي ارمنستان دانست. ضمن اينكه ترس دولت از مواجه شدن با جامعه تركيه خصوصا ملي گراهاي افراطي و همچنين رودررويي با آن دسته از روشنفكران، متفكرين و احزاب مخالف مزيد برعلت شده تا بر نگراني‌هاي تركيه در مواجهه با اين مساله افزوده شود. نگراني از تبعات و چالش‌هاي پيش گفته موجب شده كه دولت رجب طيب اردوغان با برخورداري از ابزار فشار اقتصادي و يادآوري اين موضوع كه تركيه متحد استراتژيك آمريكا و كشورهاي اروپايي در منطقه است، تلاش نمايد با استفاده از اين اهرم ها، آمريكا و بسياري از دول اروپايي را به قطع رابطه در صورت به رسميت شناختن نسل كشي ارمنيان تهديد كند. منتها روند پرشتاب اتفاقات به وقوع پيوسته احتمال اينكه دولت تركيه بتواند نسل كشي ارمنيان و نگاه ويژه جامعه جهاني اهداف خود را در اين زمينه محقق سازد، دور از انتظار مي‌نمايد.

* حمله به يمن و چشم انداز طرح تشكيل ارتش متحد عربي

الوقت_ همزمان با آغاز حملات ائتلاف عربستان به يمن بار ديگر طرح تشكيل ارتش متحد عربي تقويت شد كه به نظر مي رسد اصلي ترين هدف آن افزايش تمركز توان بازيگران عربي اين شورا در پيشبرد اهداف مشترك عربي باشد. چرا كه در اين منطقه، با توجه به آنكه در سطح توانمندي هاي نظامي كشورها تعادل كمتري وجود دارد درنتيجه كشورهاي ضعيف خواه ناخواه احساس تهديد بيشتري دربرابر تهديدهاي احتمالي مي كنند. ضمن آنكه همگي اين كشورها فاقد ارتش ملي هستند. حتي عربستان سعودي به عنوان بزرگترين كشور عضو اين شورا و محور اين كشورها در رابطه با مسائل نظامي - امنيتي فاقد يك ارتش ملي است. در واقع بدنه ارتش عربستان سعودي غير بومي و غير ملي است و اين ارتش با مشاركت شهروندان پاكستاني، بنگلادشي و كشورهاي ديگر در منطقه شكل گرفته است.

علاوه براين از آنجايي كه در بين قدرت كشورهاي خليج فارس با ساير كشورهاي منطقه مثل ايران و عراق نيز نيز تعادل و توازن وجود ندارد كشورهاي ضعيفي مثل كويت، قطر، بحرين، عمان و امارات تمايل بيشتري براي شكل گيري چنين پيماني كه در نهايت به ايجاد نوعي تعادل و توازن قدرت در منطقه منجر شود از خود نشان داده اند. ضمن آنكه از ابتداي تشكيل شوراي همكاري خليج فارس يعني از زمان خروج بريتانيا از منطقه نيز، عربستان پيماني را با هدف ايجاد توازن قوا ميان خود با ايران و عراق شكل داده بود .

از سوي ديگر برخي از كشورهاي فرامنطقه اي همچون آمريكا و رژيم صهيونيستي با تبليغ ايران هراسي در منطقه تحقق چنين پيماني را براي مقابله با ايران دنبال نموده اند .

با اين وجود، در خصوص تشكيل ارتش واحد عربي كه قرار است بازوي نظامي اتحاديه عرب باشد نكاتي چند مطرح است:

- مشروعيت تشكيل چنين ارتشي در اين برهه از تحولات منطقه محل پرسش است. عدم حضور دولت سوريه در اتحاديه عرب و واگذاري كرسي نمايندگان اين دولت به مخالفان سوري در مشروعيت چنين اقدامي كه قاعدتاً مي بايست با نظر موافق كليه دولت‌هاي عضو صورت گيرد، شبهه ايجاد مي كند. همچنين مسائلي چون شركت رئيس جمهور مستعفي يمن به نمايندگي از اين كشور مسأله مشروعيت را پررنگ‌تر مي كند. چرا كه مشروعيت وي در خود يمن نيز محل ترديد است .

- تركيب ناهمگون كشورهاي عضو اتحاديه عرب چنين ارتشي را دچار تنش هاي دائمي و رقابت‌هاي دروني خواهد كرد. رابطه نه چندان صميمانه فرانسه در زمان ژنرال دوگل با آمريكا و تأثير آن بر عملكرد ناتو مي‌تواند نمونه تاريخي مناسبي براي برسي تنش‌هاي موجود در ارتش‌هاي واحد اين چنيني باشد. حال آنچه ميزان ناهمگوني نسبي بين فرانسه و آمريكا ابداً قابل قياس با نمونه‌هاي عربي آن نيست. روابط قطر و عربستان سعودي، سياست‌هاي عمان، عراق و سوريه و شكننده بودن ثبات كابينه‌هاي لبناني مواردي است كه مي‌تواند عملكرد ارتش واحد احتمالي را دچار نقصان كند .

- مسأله فلسطين: مسأله فلسطين و ارتباط آن با تشكيل نيروي واحد نظامي بسيار قابل تأمل است. لازم است سران اتحاديه عرب و برنامه ريزان تشكيل نيروي نظامي مشترك به پرسش‌هايي از اين دست پاسخ دهند: رابطه اين نيرو و "نوار غزه" چگونه تنظيم خواهد شد؟ دولت كرانه باختري چه نقشي در اين ميان بازي خواهد كرد؟ در صورت تجاوز نظامي رژيم اسرائيل به كرانه باختري و غزه، كه هر آينه امكان دارد اتفاق بيافتد، واكنش ارتش متحد چه خواهد بود؟ مسأله فلسطين يكي از اصلي‌ترين چالش‌هاي پيش روي اين ارتش خواهد بود كه به احتمال زياد و با توجه به سابقه روابط اعراب و رژيم اسرائيل، در نخستين آزمون جدي قبول نخواهد شد .

- اعمال رويكرد يكسان ارتش متحد عربي در قبال بحران‌هاي منطقه‌اي پيشاپيش محل ترديد است. نمونه رفتارهاي متفاوت بر اساس معيارهاي دوگانه از سوي برخي كشورهاي عضو اتحاديه عرب در قبال تحولات عراق، سوريه و بحرين و عدم اتخاذ رويكرد يكسان در مقابل گروه‌هاي مخالف در اين كشورها نشان مي‌دهد در موارد مشابه نيز در آينده عملكرد ارتش متحد عربي با اشكال روبرو مي‌شود. نمي‌توان درحالي كه از گروه‌هاي تروريستي در سوريه در مقابل دولت قانوني اين كشور حمايت مي‌شود، براي سركوب مخالفان سياسي به بحرين و يمن نيرو اعزام كرد. نمي‌توان ارتشي واحد براساس معاهده‌اي بين دولت‌هاي عضو تأسيس كرد، كه در حالي كه عليه يك دولت عضو مي‌جنگد در همان حال براي "دفاع از مشروعيت" به دفاع از دولت عضو ديگري برخيزد. در پيش گرفتن چنين رويكردي مي‌تواند به فروپاشي زود هنگام نيروي شكل گرفته منجر شود. از سويي اعمال سياست واحد و يگانه در عملكرد اين ارتش بسيار دور از ذهن است .

-نقش محوري عربستان سعودي و چالش‌هاي پيش روي آن: حكومت آل سعود بسيار مايل است نقش محوري در تشكيل و تداوم كار چنين ارتشي ايفا كند. حمله هوايي چند كشور هم پيمان عربستان سعودي، موسوم به "ائتلاف عربي" مقدمه و مبناي تشكيل ارتش متحد عربي است. در اين خصوص دو چالش عمده مطرح است: آينده جنگ در يمن مشخص نيست. ائتلاف عربي تا كنون نتوانسته به اهداف اعلام شده در اين حمله دست يابد و تلاش براي حمله زميني به يمن ناكام مانده است. شكست احتمالي در يمن به نوعي بنيان ارتش واحد را از ابتدا دچار نقصان مي‌كند. چالش بعدي مسأله آينده عربستان سعودي است؛ در حال حاضر اين كشور ناموفق از حل بحران‌هاي پيرامون خود است. كشاكش داخلي شديد كه همچنان از فرداي درگذشت ملك عبدالله بر دربار اين كشور سايه انداخته از يك سو، و ناتواني از دستيابي به اهداف تعيين شده در نقاطي كه دخالت مستقيم و غيرمستقيم نظامي امنيتي در پي‌داشت از ديگر سو، به اعتبار و توان سياسي و نظامي عربستان سعودي ضربه زده است. همچنين تغيير جايگاه اين كشور در منطقه در پي تفاهم سياسي مقدماتي بين ايران و غرب توان لازم براي اعمال نفوذ در معادلات دروني اتحاديه عرب و بازوي نظامي آن را سلب خواهد كرد. كشور ديگري هم قادر نخواهد بود چنين نقشي را برعهده گيرد. بدون وجود نقش محوري عربستان و حمايت مالي-سياسي آن و با وجود نقش آفريني كشورهاي فقيري چون سودان، سومالي، الجزاير و ... در ارتش عربي احتمالي، بعيد است اين ارتش قادر باشد به تنهايي بر بحران هاي منطقه اي اثر گذار شود.

با همه اين تفاسير مي توان گفت كه ايده تشكيل چنين ارتشي به نظر نمي رسد قابليت شكل دادن به يك ارتش قدرتمند را داشته باشند. ضمن اينكه كشورهاي حامي اين طرح نيز از نگاه هاي مشترك و واحد نسبت به يكديگر برخوردار نيستند. به عنوان مثال اكثر اين كشورها با سيطره عربستان به ويژه سيطره امنيتي آن موافق نيستند. اختلاف هاي عربستان با عمان، كويت، قطر بيانگر وجود بدگماني هاي زياد دراين كشورها نسبت به سياست هاي عربستان است. بنابراين شكل گيري يك ارتش كارآمد، منسجم و مشترك از سوي اين كشورها حداقل در كوتاه مدت امري غيرقابل اجرا است و تجربه نيز نشان مي دهد چنين مشاركتي امكان پذير نخواهد شد. زيرا ارتش كارآمد نياز به زير ساخت هاي انساني دارد كه اين كشورها فاقد زيرساخت هاي لازم انساني هستند. در نهايت ارتش اين كشورها مي تواند در حد يك ارتش عاريتي باشد نه يك ارتش منسجم، متحد و كارآمد كه بتواند در تحولات منطقه اي نقش ايفا كند.

* ابعاد مختلف سفر اشرف غني به تهران

الوقت_ محمداشرف غني رئيس‌جمهور افغانستان در راس هيأت بلندپايه صدنفري متشكل از تاجران بخش خصوصي و ديپلمات‌ها، به ايران سفر كرده است. اين سفر از زواياي مختلف قابل ارزيابي مي‌باشد: يكي از اين نكات بحث زمان‌بندي اين سفر مي‌باشد؛ چراكه در وضعيت فعلي چه به لحاظ وضعيت داخلي افغانستان و چه وضعيت خارجي مسائل قابل تاملي وجود دارد: از لحاظ داخلي،‌ وضعيت فرسايشي و چالش‌زاي انتخاب كابينه به جايي رسيده كه مجلس افغانستان يك روز قبل از اين سفر به وزراي پيشنهادي رأي اعتماد داده است. نكته ديگر در خصوص حمله تروريستي جلال‌آباد كه آن هم يك روز قبل از اين سفر رخ داده مي‌باشد كه بيش از ٣٠ كشته و ١٠٠زخمي بر جا گذاشته است. گروه طالبان به دليل شدت بالاي تلفات غيرنظامي در اين حمله مسئوليت اين حمله را قبول نكرده و حتي آن را محكوم كرده است. بر عهده گرفتن اين حمله از سوي داعش دلالت بر موج تازه‌اي از خشونت در افغانستان دارد.

از منظر خارجي، اشرف غني زماني راهي تهران شده كه اخبار مربوط به تجاوز نظامي عربستان به يمن در صدر رسانه‌هاست. در اين راستا سفر اشرف غني به تهران به معناي تقويت محور ديپلماسي ايران در منطقه و به خصوص وضعيت يمن است. البته دفتر رياست جمهوري افغانستان و رسانه‌هاي اين كشور سعي كرده‌اند اين سفر بيشتر در يك سكوت خبري انجام شود تا حساسيت زيادي نسبت به آن ايجاد نشود اما سفر رئيس‌جمهور افغانستان به ايران در اين شرايط معناي روشني از توجه به محور ديپلماسي ايران دارد.

نكته ديگر اينكه اين سفر بعد از دوبار تأخير، در حالي انجام شد كه اشرف غني قبلا به كشورهاي پاكستان، عربستان سعودي، چين و امارات متحده عربي سفر كرده است. تمركز اشرف غني بر مذاكره با طالبان موجد سفرهاي مزبور به خصوص عربستان سعودي و امارات متحده عربي بوده است. حمايت افغانستان از عربستان سعودي در حمله به يمن، به‌دليل انتظاري است كه دولت اشرف غني از عربستان در جذب طالبان دارد. اين استراتژي منطقه‌اي اشرف غني موانعي در داخل و خارج از افغانستان داشته است، همچنانكه انتقاد شديد محمد محقق، معاون دوم رياست اجرايي، در مورد حمايت از عربستان در حمله به يمن، را به دنبال داشته است. از همين رو به دليل درگيري عربستان در جنگ با يمن امكان ايفاي نقش ميانجيگرايانه عربستان در روابط دولت اشرف غني با طالبان حداقل در كوتاه‌مدت دور از انتظار مي‌نمايد.

از سوي ديگر، رقيب منطقه‌اي عربستان ‌سعودي، يعني ايران، در شرايط بهتري، براي افغانستان قرار دارد. توافق هسته‌اي احتمالي تنش‌ها را در روابط ايران و آمريكا حداقل در موضوع هسته‌اي كاهش داده است. آمريكا بزرگ‌ترين شريك افغانستان است و كاهش تنش در روابط دو كشور، افغانستان را ترغيب مي‌كند روابط استراتژيك بهتري با ايران داشته باشد و در معادلات منطقه‌اي نقش بيشتري براي ايران در نظر بگيرد.

به علاوه اين سفر از زاويه روابط دوجانبه نيز از اهميت زيادي برخوردار است. در اين خصوص پديده‌اي به‌ عنوان مهاجران غير ‌قانوني قابل اشاره مي‌باشد. توافق بر سر ثبت‌ نام و ساماندهي اين مهاجران مي‌تواند زودتر به اين معضل اجتماعي پايان دهد. مبارزه با افراط‌گرايي جدا از عزم منطقه‌اي، انتظاري است كه ايران همواره از همسايه شرقي خود داشته است. افغانستان در اين سال‌ها، نتوانسته از كشت موادمخدر در كشور خود جلوگيري به‌عمل آورد. مبارزه با كشت مواد مخدر درخواستي است كه دولت ايران از آقاي اشرف غني دارد. مبارزه با موادمخدر و افراط‌گرايي ايجاب مي‌كند، دو كشور همكاري‌هاي اطلاعاتي و امنيتي بيشتري را مدنظر داشته باشند. در مجموع شرايط خاص داخلي و خارجي فعلي موجب شده كه اين سفر از زواياي مختلفي مورد توجه قرار گيرد كه پيام اصلي آن نيز اذعان به افزايش نقش ديپلماسي‌محور ايران در حل معضلات منطقه‌اي مي باشد.

* مقاومت تنها گزينه پيش روي ملت يمن

الوقت_ قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل درباره اوضاع يمن فارغ از جزئيات آن به روشني بر همگان ثابت كرد بهترين و تنها گزينه پيش روي ملت يمن همانا گزينه مقاومت است . اين كه اين مقاومت تا چه اندازه اي بايد صورت گيرد بحث جداگانه اي است ولي اصل مقاومت در برابر متجاوز و تسليم نشدن در برابر خواسته هاي نامشروع و ظالمانه آن مسئله اي است كه به نظر مي رسد امروز در حال تبديل شدن به وفاقي بين تمامي گروه ها و احزاب و قبايل يمن است .

در روزهاي اخير اذهان عمومي ملت هاي منطقه و دنيا به وضوح شاهد بود كه پس از گذشت بيش از ٢٠ روز از تجاوز وحشيانه سعودي و ائتلاف اجاره اي آن ها به مردم مظلوم يمن كه موجب ويراني هاي بسيار و به خاك و خون كشيده شدن بيش از ٢٥٠٠ نفر و زخمي شدن چند هزار نفر در اين كشور شد و علي رغم تظاهرات هاي گسترده در كشورهاي مختلف جهان و فشارهاي گسترده افكار عمومي بين المللي در محكوميت جنايات سعودي در نهايت شوراي امنيت سازمان ملل با تصويب و صدور قطعنامه اي كه رأي مثبت تمامي اعضا (٢٠ عضو) به غير از روسيه را به دنبال داشت به جاي محكوميت تجاوز صورت گرفته و اقدام براي توقف آن رأي به محكوميت اقدامات انقلابيون يمن و تحريم چهره هاي برجسته و رهبران انقلاب و در صدر آن ها سيد عبدالملك الحوثي رهبر انصارالله داد . گرچه روح كلي اين قطعنامه و موارد الزام آور آن در نهايت نمي تواند تغيير جدي در روند تحولات يمن و انقلاب مردم اين كشور ايجاد نمايد، اما صرف صدور قطعنامه آن هم ذيل فصل هفتم منشور ملل نشان از عزم نظام سلطه براي توقف انقلاب مردم تحت هر شرايطي و به هر قيمتي دارد . همچنين اين قطعنامه به روشني ضمن تأييد اقدام نظامي عربستان ، به مثابه چراغ سبزي براي ادامه تجاوز و وحشي گري سعودي ها است .

ساختار اين قطعنامه به گونه اي است كه به بهانه ممانعت از ورود سلاح به يمن و عدم دسترسي انقلابيون به تسليحات ، تمامي راه ها را براي رساندن كمك ها و نياز هاي ضروري زندگي به مردم يمن را خواهد بست تا با اين حربه بتوانند مقاومت مردم اين كشور را در هم شكسته و به اهداف خود براي تسلط مجدد بر اين كشور دست يابند .

همچنين صدور اين قطعنامه براي چندمين بار به اذهان عمومي و نخبگان جهان ثابت كرد كه حقيقتاً نمي توان به سازمان هاي بين المللي همچون سازمان ملل متحد و شوراي امنيت آن اعتماد نمود و انتظار حل مشكلات و برقراري صلح از آن ها داشت . سازمان هايي كه با پرداخت دلارهاي سعودي به راحتي حاضر هستند قوانين و چارچوب هاي خود را زير پا گذاشته و عليه مظلوم رأي صادر كنند .

اين قطعنامه و مواضع قدرت هاي جهاني در راستاي بحران يمن نشان داد كه امروز ملت هاي دنيا اگر خواستار احقاق حقوق پايمال شده خود هستند تنها بايد بر توان و اراده خود تكيه نمايند و از هر گونه دلبستگي و چشم دوختن به ديگران بالأخص قدرت ها اجتناب ورزند . در اين راستا بيان اين نكته ضروري است كه رأي ممتنع دولت روسيه در شوراي امنيت در رابطه با اين قطعنامه مؤيد همين مهم است كه قدرت ها قابل اعتماد نيستند و تنها بر اساس منافع خود عمل مي كنند و حقوق ملت ها و حقانيت آن ها به هيچ وجه در اولويت سياست خارجي آن ها نيست و نبايد انتظاري اين چنين از آن ها داشت . دولت روسيه اگر به دلايل مختلف بناي وتو نمودن اين قطعنامه را نداشت لااقل مي توانست با رأي منفي خود به اين قطعنامه موضع خود در قبال تجاوز به يمن را به روشني اعلام كند .

در نهايت بايد گفت اگر ملت يمن با همان عزم و اراده اي كه آن ها را تا به امروز به اين مرحله رسانده به پيش رود و به تحقق وعده هاي نصرت الهي ايمان داشته باشند بي ترديد نصر و پيروزي وعده داده شده از سوي پروردگار متعال نصيب شان مي شود و به مدد الهي بيني ظالمان و متجاوزان به خاك يمن ماليده خواهد شد .
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *