جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 3 May 2024
 
۱۴
۱۴
در گفت‌وگویی تفصیلی با جهان نیوز مطرح شد؛

طرح ابتکاری سلحشور که مورد تأیید رهبر انقلاب قرار گرفته است/ سینمای ما به خدا ایمان ندارد

باید در کنار جریان فاسد سینمایی، جریانی سالم ایجاد کنیم
چهارشنبه ۶ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۴۵
کد مطلب: 308292
وقتی جمع تهیه کنندگان و سرمایه داران سینما برعلیه سینمای مذهبی هستند. حکومت بر علیه سینمای ارزشی است، مسؤولان و مجلس بر علیه سینمای قرآنی است معلوم است که کسی فیلم ارزشی نمی سازد.
طرح ابتکاری سلحشور که مورد تأیید رهبر انقلاب قرار گرفته است/ سینمای ما به خدا ایمان ندارد
گروه فرهنگی جهان نيوز- علی رجبی: فرج الله سلحشور کارگردان قرآنی سینمای ایران است که با مجموعه تلویزیونی «یوسف پیامبر(ع)» جهانی شد. این سریال در بیش از ۶۰ کشور دنیا به نمایش درآمد. سلحشور این روزها درصدد است تا تشکل بزرگی برای فیلم و سریال سازی اسلامی با مبانی دینی و قرآنی را راه بیاندازد.

وی در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار فرهنگی جهان نيوز اشاره می کند که این تشکل مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفته و حتی ایشان برای راه اندازی این تشکل کمک مالی کرده اند. به گفته سلحشور اگر این تشکل راه بیفتد هم جریان حزب اللهی که وارد سینما می شود در فساد سینما فرو نمی رود و هم جریان های انحرافی که در سینما هستند وسعت کارشان محدودتر می شود. وی می گوید که تا کنون هیچ حمایتی از این تشکل از سوی مسؤولان فرهنگی جمهوری اسلامی صورت نگرفته است. کار به جایی رسیده که دست استمداد به سوی مردم و مؤمنان دراز کرده است تا بلکه بتواند این جریان را با موفقیت به سرانجام برساند. مشروح این گفت وگو را بخوانید:

اکنون که دولت جدید مستقر شده است، امیدی به تحقق انتظارات فرهنگی تان که در دولت‌های نهم و دهم تحقق پیدا نکرد، در این دولت دارید؟

با این روندی که در آن حرکت کرده اند، چشم بنده آب نمی خورد که در آینده تحولی رخ دهد. علتش هم این است که در مجموع مسئولین ما، منهای مقام معظم رهبری و برخی از علما وضعیت موجود را پذیرفته اند. وقتی وضعیت موجود را یک رئیس جمهور، یک وزیر یا یک مدیر کل پذیرفته است، طبیعتا برای رفع آن اقدامی نخواهد کرد. هر اقدام اصلاح گرانه ای هم اگر بخواهد صورت بگیرد، مانع می شوند. لذا من نه از دکتر روحانی و نه از هیچ رئیس جمهور دیگری اصلا توقع ندارم که به وضعیت فرهنگی وهنری بها بدهند، برای اینکه اصلا نمی دانند در مملکت ما هنر موجود، چه بلایی دارد سر مردم می آورد. نه به راه برخورد و اصلاح کردن آن و راه درست کردن این مشکلات فکر می کنند و نه بلد هستند. به این دلیل هر کسی که بیاید، و هر کسی که دولت آینده در وزارت فرهنگ و ارشاد بگذارد، اتفاق خاصی نمی افتد.

مثل همان اتفاقی که در اقتصاد ما نیفتاد. این همه آقای احمدی نژاد تلاش کرد وضع بدتر شد با آن همه کارشناس و چند هزار ساعت کار مطالعاتی، چندین کارشناس اقتصادی نشستند و چند سال زحمت کشیدند و در انتهاء این شد. برای اینکه دنبال آن چه که باید باشند نیستند. فقط سعی می کنند وضعیت موجود را رفع و رجوع بکنند.

وضعیت موجود را پذیرفته اند یعنی تسلیم شده اند؟ یا اصلا نمی خواهند کاری بکنند یا اصلا نمی شود کاری کرد؟

دو گروه هستند. یک گروه شان واقعا می خواهند کاری انجام بدهند و برای اصلاح وضع موجود قدمی بردارند. که آنها هر چه تلاش هم بکنند به نتیجه نخواهند رسید.

چرا؟

چون که نمی داند راهکار کجاست. اما یک گروه تلاشش را می کند مثلا آقای حسینی و شمقدری و آقای ضرغامی که در ارشاد بودند و مثل آقای لاریجانی و مثل خیلی های دیگر و الان که ضرغامی در تلویزیون هست می خواست کاری بکند اما نتوانست. بعضی ها هستند که اصلا نمی خواهند. مثلا آقای خاتمی یا آقای روحانی اصلا علاقه ای به اسلامی شدن تلوزیون ندارند. مشکل اینجاست، لااقل من اینجوری می فهمم. طبیعتا کسی که علاقه ای برای اصلاح این امر نداشته باشد قدمی هم بر نمی دارد.

اینکه می گویید آقای روحانی هم مثل آقای خاتمی علاقه ای ندارد، مبنای این حرف از کدام رفتار، گفتار یا عمل ایشان نشأت می گیرد؟

آقای روحانی گفته بودند که چرا خانم ها نباید در ورزشگاه حضور پیدا کنند؟ این را ببینید که چه فاجعه بزرگی است. بزرگترین جنایتی که در این مملکت قرار است اتفاق بیفتد این است که زنها و مردها یک جا بنشینند و فحش و اهانت بشنوند. آقای روحانی می گوید جدا کردن دختر و پسر در دانشگاه ها اصلا معنی ندارد، چه کسی می گوید دختر و پسر باید از همدیگر در دانشگاه ها جدا باشند. به هر حال هم امام و هم اسلام با اختلاط زن و مرد مخالف بودند. یا مثلا می بینید می گوید جوانها را آزاد بگذارید چرا باید اینها را اینقدر محدود بگذارید؟ در فلان جا یک حیوانی که بچه اش را نجات داده اند تلویزیون به آن اهمیت می دهد، اما حقوق هنرمندان داده نشده است و اهمیتی هم ندارد. این نشان می دهد که آقای روحانی این وضعیت موجود و این هنرمندان را قبول دارد و تقدیرشان هم می کند. قرار نیست قدمی در جهت اصلاح بردارد. ای بسا و ای بسا آقای روحانی در جهت دامن زدن به مفسده سینما حرکت کند. من برداشتم این است.

اصلا ریشه مشکل بی توجهی های مسؤولان چیست؟ مسأله از خود هنرمندان است یا مطالبه مردم؟

هم مشکل از هنرمندان است و هم از ماهیت فیلم و سریال سازی در دنیا. فیلم و سریال سازی دارای یک اصول و مبانی است که چه بپذیریم و چه انکار بکنیم، از سوی هالیوود تعریف شده است. هالیوودی که بدون رودربایستی و بدون هیچ شائبه ای خیلی راحت می گوید من زیر نظر صهیونیسم هستم. هالیوودی که خیلی راحت می گوید من زیر نظر ماسون ها هستم. این منطق فیلمسازی به تمام دنیا خط داده است و گفته است که فیلم سازی چیست؟ تعریف کرده است. این تعریف در همه دنیا دارد اجرا می شود. ایران هم یکی از آنها. حتی بعضی از فیلمسازان ما در جشنواره های خارجی به صراحت گفته اند که ما قبل از اینکه ایرانی باشیم، فیلمساز هستیم. اصلا کاری به ایران نداریم. یک عضو جامعه جهانی فیلمسازی هستیم و قواعد فیلمسازی را رعایت می کنیم. ببینید این از هنرمندان و فیلمسازان مان، آن هم از فیلمسازی دنیا که ماهیتش با اسلام و الوهیت نمی خواند.

حقیقت و ماهیت فیلمسازی اومانیسم است و ماتریالیسم. انسان محوری است و ماده که هیچ کدامش با اسلام نمی خواند. حالا هیچ کس نمی تواند وضعیت فرهنگی سینما را عوض کند مگر اینکه ماهیت سینما را عوض کند. یک مثال بزنم. انسانی را تصور کنید که دست به هرچه می زند نجس می شود. اما همین انسان اگر شهادتین بگوید چند لحظه بعد پاک است. درست است؟ ماهیت این انسان وقتی عوض شد دیگر نجس نیست. دیگر انسان پاکی است، انسانی است که به خدا وصل شده. پاکی، معیارش وصل شدن به خداست. پاکی معیارش ایمان است. سینما هم همینگونه است.

سینمای ما در جمهوری اسلامی به خدا ایمان ندارد، به انقلاب اسلامی ایمان ندارد. محور، فیلمساز و هنر پیشه است، محور نویسنده است. نظرات شخصی خودشان را به مردم القاء می کنند، کاری ندارند که خدا و ائمه معصومین چه می خواهند. اینها آمده اند در سینما برای اینکه خودشان را ارضاء بکنند. همه خواسته های نفسانی شان و جاه طلبی و شهوات شان را. با خدا کاری ندارند. در این صورت سینما درست نمی شود و مسؤول هم نمی تواند اینها را درست بکند. چون خود این مسئول هم یا با این وضعیت موجود موافق است، یا موافق نیست اما بلد هم نیست چه کار باید بکند. این ماهیت و مبانی را اگر بخواهد بگذارد کنار نمی داند چه چیزی را جایگزین کند. به فرض هم بداند که ماهیت سینما و فیلم سازی و سریال سازی دنیا چیست، حالا نمی داند که خب اگر اینها را بردارد چه چیزی جایگزینش بکند؟ مارکسیسم وقتی اعتقادش بر این است که همه چیز مادی است، حالا همین آدم اگر اعتقادش بشود که همه چیز خدا است و ایمان بیاورد، این ماهیت خودش را تغییر داده است و اصلاح شده است.حالا آن اسلامی که باید در سینما بیاید چه حرفی برای گفتن دارد؟

https://cdn.jahannews.com/images/docs/files/000308/nf00308292-1.jpg

تا این مسئله ماهیت سینما تغییر نکند هر کسی هم که بیاید نمی تواند سینمای ما را درست کند. کما اینکه ما در سی و چند ساله گذشته مسؤولان خوب و دلسوزین به نظام و مدیران خوب زیاد داشتیم، تلاش شان را هم کردند، سرمایه هم گذاشتند، هر تغییری توانستند ایجاد کردند، الا تغییر در سینما و دست از پا دراز تر شدند. یا خودشان با جریان موجود همراه شدند یا تسلیم شدند یا اصلا از این عرصه خارج شدند. اصلا در وادی سینما و تلوزیون و سریال نماندند، مثل آقای صفار هرندی. ایشان واقعا می خواستند کاری انجام بدهند ولی در نهایت کشیدند کنار، دیدند واقعا نمی توانند کاری انجام بدهند. این عاقلانه عمل کرده است. دیده که نمی تواند و می گوید وقتی نمی توانم خودم را چرا خراب کنم؟ اما خیلی از مسئولین اینجوری نیستند. می مانند پای این کار، حتی اگر به قیمت همراهی با سینما و تلوزیون باشد.

بچه های حزب اللهی ما هم گاهی اوقات با همین دغدغه وارد عرصه سینما می شوند که یک اثر ارزشی تولید بکنند و دغدغه های دینی خود را با زبان هنر به جامعه مطرح کنند، ولی بعد از مدتی متاسفانه خودشان هم در این جریان حل می شوند و آرمانهای خود را زیر پا می گذارند. علت این مشکل چیست؟ چرا با آرمان های بزرگ دینی وارد می شوند مثل مخملباف ولی ضد آرمان در نهایت می شوند؟ این علتش چیست؟ حالا شاید ربطی به سینما صرفا نداشته باشد، و یک قسمتی مربوط به خود انسان باشد.

پس بچه حزب اللهی هایی که می خواهند وارد این عرصه شوند چه کنند؟

مطلب جالبی فرمودید. حقیقت امر این است که هم ایمان این بچه هایی که وارد سینما می شوند ضعیف است، هم فساد و آلودگی سینما بالاست. سینما که می گویم منظورم فیلم و سریال سازی است. منظورم وادی فیلمسازی و سریال سازی است. حالا تولید اخبار و مستند سازی، و گزارش گرفتن و اینها را شاید بشود استثنا کرد. اگر چه اینها هم عاری از مفسده نیستند. اما فیلم و سریال سازی، آنجایی که داستانی نوشته می شود و کارگردانی هم می آید یک داستانی را به تصویر می کشد به گونه دیگری است.

محیط گناه و فساد و محیط آلوده، انسان را آلوده می کند. هرچقدر فساد یک محیط بیشتر باشد تأثیر گذاری بیشتری هم دارد. فسادپذیری سینما خیلی بالاست. لذا خیلی انسانهای مومن و متقی خداترس و با ایمان می خواهد که بایستند و آلوده نشوند. خیلی مومن می خواهد. مگر می شود انسان به دریا برود شنا کند و خیس نشود؟ در دریای فساد. حتی در یک ظرفی که لجن در آن ریخته شده، یک سیب بگذارید، اگر آلوده نشود حتما بوی لجن می گیرد.

خیلی از بچه های ما از اول انقلاب تاکنون وارد این عرصه شدند خیلی هایشان هم بچه های خیلی خوبی بودند و فیلمهای خوبی هم ساختند، بهترین آثار جمهوری اسلامی توسط همین بچه ها ساخته شده، ولی بعضا مسیرشان را عوض کرده اند. از هر هزار سینماگر به یک نفرشان می توان اعتماد کرد که بگوییم که این سالم آمده، سالم هم مانده و سالم هم می رود. وگرنه معمولا خراب کرده اند و به بی راه رفته اند. این هم دلایل زیادی دارد. یکی از آنها و مهمترینش منیت است. سینماگر دچار یک تکبر و غروری می شود که اصلا حد و اندازه ندارد. یک وقت یک نفر در یک کلاس فکر می کند از همه بالاتر است، یک وقت در یک خانواده فکر می کند از همه بالاتر است، دیگری در محیط کارش با یک دنیا غرور! همه مردم هم برایش چه چه و به به می گویند. خب این آدم حتی خدا را هم قبول ندارد، رهایش کنی تصور می کند که خدا هم روی دوش او ایستاده است و خدایی می کند. اگر جا خالی بدهد العیاذ بالله خدا می افتد پائین. چرا؟ چون همه دارند از او تعریف می کنند. پیش خود می گوید پس یک چیزی هست حتما دیگر. مردم که بی خود تعریف نمی کنند. پس اولین مسئله غرور است، جاه طلبی است، خود پسندی است. خود محوری است.

دومین نکته شهوت است. یعنی در عالم فیلمسازی برقراری روابط نامشروع زن و مرد مثل آب خوردن است. شما هم نخواهی، محیط این را به تو تحمیل می کند. شما یا گروه فیلمساز، در برابر یک موقعیت شهوانی مقابله می کند، در برابر دو موقعیت شهوانی مقابله می کند، ده تا مقاومت می کند، ۱ ماه، ۲ ماه، ۵ سال مقاومت می کند. در نهایت چه؟ حالا اضافه کنید بر اینها انحرافات سیاسی را. یعنی فیلمساز تا زمانی که موافق با نظام و مملکت و آرمانش حرف می زند، کسی برایش اصلا تره هم خرد نمی کند. برای مسؤول، روحانیت حوزه های علمیه، نمایندگان مجلس و وزراء، برای کسی که کار ارزشی می کند تره خرد نمی کنند. اما به آن کسی که فیلم ضد اسلامی و ضد دینی می سازد، جایزه هم می دهند و مراسم تقدیر برایش برگزار می کنند، خوب با این وضع کدام فیلمساز است که بر صراط مستقیم بماند و دوباره بخواهد برای جمهوری اسلامی کار بکند؟

فیلمساز، فیلمش با شکست روبرو می شود و صاحبان سینماها فیلم او را زمین می زنند. صاحبان سینما دنبال پول اند. دنبال این هستند که سینمایشان را بگردانند و زندگی خوبی داشته باشند. کاری کردند که فیلم فرهنگی و ارزشی در جامعه فروش نکند. فیلم لودگی، فیلم شهوانی، فیلم های سیاسی و ضد انقلابی و سیاه نما فروش می کند. خب کدام هنرمند است که بخواهد دوباره بیاید و فیلم ارزشی بسازد؟

وقتی جمع تهیه کنندگان و سرمایه داران سینما برعلیه سینمای مذهبی هستند. حکومت بر علیه سینمای ارزشی است، مسؤولان و مجلس بر علیه سینمای قرآنی است معلوم است که کسی فیلم ارزشی نمی سازد. ممکن است کسی بگوید آقا چه کسی گفته من بر علیه قرآنم؟ من مسلمانم. جواب اینجاست که عمل شما بر علیه قرآن است. حالا من چون کار قرآن می کنم الان شاید شائبه ایجاد شود که از خودم دارم دفاع می کنم. فیلمساز قرآنی را که شما اصلا کاری با او ندارید، ولی اگر یک فیلمسازی که با خدا و پیغمبر و قرآن هیچ کاری ندارد، مدام از او تجلیل می کنید، مجسمه ش را می سازید، بت اش می کنید و برای کار قرآنی هیچ ارزشی قائل نمی شوید، این یعنی عملا دارید با قرآن مقابله می کنید و کار غیر قرآنی را تحویل می گیرید. عملا این معنا را می دهد دیگر. لذا فیلمساز مسلمان چطور می تواند بیاید و دوباره شروع به ساخت فیلم قرآنی بکند؟ یواش یواش می رود به کارهای شهوانی و لودگی و در نهایت هم اگر بخواهد آبرومندانه رفتار کند و برای خودش موقعیت اجتماعی آبرومندانه داشته باشد می رود سمت کارهای سیاسی سیاه نمایی.

می توانید چند فیلم غیر ارزشی را که مورد تقدیر قرار گرفته اند نام ببرید؟

این موردها را متاسفانه اگر اسم ببرم درست نیست. فیلمسازی که در سریال‌اش مثلا فرض کنید حساب کرده اند نزدیک یک کیلو تریاک کشیده شده است. حالا اسم می توانم ببرم ولی درست نیست. یا مثلا فیلمسازی که بسیاری از قراردادهایی را که با عوامل خود بسته است به آن پایبند نبوده و پولشان را نپرداخته و بودجه ای که در ابتدا برای یک فیلم بسته شده است را در نهایت به چهل برابر تمام کرده است. کسی هم بوده که از ابتدا گفته است من این فیلم را با این میزان پول می سازم و در نهایت نیز به قرارداد خود نیز پایبند بوده. حالا مسؤولان ما هیچ تفاوتی بین این دو قشر قائل نیستند. ای بسا از آن کسی که فیلم ساخته است با قیمت بالاتر و کیفیت پائین تر که اصلا مورد استقبال مردم هم واقع نشده است برای او خیلی ارزش بیشتری قائل اند.

چرا؟

این نکته ای که عرض می کنم کلیدی است. چون فیلمساز ارزشی در حقیقت یکی از ویژگی هایش ایستادن در برابر ضدارزشها است. لذا مسؤولان از اینگونه فیلمسازها دل خوشی ندارد. فیلمساز ارزشی اهل سازش نیست، اهل رشوه نیست، توهین و خفت را تحمل نمی کند، اما فیلمساز غیرارزشی را اگر بر سرش بزنی، هر توهینی را هم تحمل می کند و رشوه هم قبول می کند و رشوه هم می دهد، دستت را هم می بوسد و پایت را هم می بوسد. حالا فیلمساز مذهبی مگر اینطوری است که مسؤول از او خوشش بیاید؟

بسیاری می خواهند وارد عرصه سینما بشوند با دغدغه اسلامی، وظیفه و تکلیف خود می دانند وارد این عرصه شوند. برای اینکه وارد سینما بشوند و بتوانند کاری انجام دهند باید اول از راه دستیاری شروع کنند و امکان دارد غرق در فساد شوند، اگر دستیاری نکنند نمی توانند کاری انجام دهند و بودجه ای جذب کنند. این نیروها چگونه وارد عرصه شوند به دور از سینما؟ حالا تکلیف چیست؟

این دغدغه خیلی از بچه حزب اللهی هاست. می گوید آقای سلحشور من می خواهم وارد عرصه فیلمسازی و سریال سازی شوم اما هر جا که می روم می بینم مفسده هست، محیط سالمی که من بخواهم در آنجا فعالیت کنم نیست. خب این محیط سالم را ایجاد بکنید. متأسفانه محیط سالمی که بچه های حزب اللهی در آنجا رشد کنند، محیط سالمی که در آن فیلمسازی خدا پسندانه انجام بگیرد وجود ندارد. خب آن محیط را ایجاد کنید. راهش چیست؟ راهش این است که مسؤولان، دولت، یا یک جایی یک بودجه ای اختصاص بدهند به یک تشکل بچه مسلمانی، بگویند آقا شما بیائید و عهده دار این گونه افراد باشید. حالا می گویید مبانی و اصول را برای خودتان تعریف کنید، خب با کمک علما و بزرگان، مبانی و اصول فیلمسازی اسلامی از طریق قرآن و اهل بیت تعریف می کنیم. فلسفه هنر اسلامی تعریف کنید و کارهای خودتان را عملیاتی کنید. در محیط فیلمسازی سینما و تلویزیون هم فعلا وارد نشوید. شما آنقدر اینجا بسازید خراب کنید تا رشد کنید. مثل کجا؟ یک مثال، مثل سپاه در کنار ارتش.

ما سپاه را نبردیم در دل ارتش بگوییم برادران سپاهی بیایید و از ارتشی ها درس بگیرید. چون آن موقع بسیاری از ارتشی های ما در دوران اول انقلاب برادران ارتشی نبودند. سرتیپ ها و سرهنگ های زمان شاه و تربیت شده زمان شاه بودند و آنها اصلا به دنبال خیانت بودند که دیدید که در کودتاهای مختلف اینها به لطف خدا حذف شدند و نیروهای سالم ارتش ماندند. ما اگر سپاه را وارد ارتش می کردیم الان سپاه را از دست داده بودیم. انقلاب را از دست داده بودیم، جنگ را هم شکست می خوردیم و الان مملکتی اصلا به نام ایران وجود نداشت. ولی آمدیم در کنار ارتش، سپاه را بنا کردیم یک امکاناتی هم به آن دادیم و گفتیم بچه ها شروع کنید، خودتان را بسازید. آموزش ببینید، خودتان کار کنید، جنگ هم که پیش آمد زمینه رشد برای نیروهای سپاه و بسیج فراهم شد، رشد کردند و از آن طرف هم مملکت مان را نگه داشتند. از آن طرف برای ارتش مان عقیدتی سیاسی گذاشتیم، تیمسارهای خائن و ساواکی ها را بیرون کردیم، نیروهای جدیدش را جذب کردیم و بعد هم سپاه را داشتیم و هم ارتش مان را.

راهش این است که ما باید در کنار جریان موجود یک جریان سالم ایجاد کنیم، از آن حمایت کنیم، به آن بودجه بدهیم تا اینها رشد کنند. حالا ممکن است سؤال شود که تشکل هایی در گذشته بودند و موفق نشدند، از کجا معلوم این تشکل موفق بشود؟ حوزه هنری را داشته ایم، انجمن سینمای دفاع مقدس را داشتیم، بنیاد شهید و جانبازان و تلویزیون را داشتیم و الان هم یک تشکلی مثل عمار درست شده است، خب اینها معلوم نیست چهار روز دیگر به سرنوشت حوزه هنری و دیگران دچار نشود. باید ببینیم مشکل آنها کجا بوده است که دچار این مشکل شده اند. ما باید ببینیم عامل شکست های مان چه بوده است.

تا امروز تشکل های زیادی در عرصه هنر فیلم و سریال سازی ایجاد کرده ایم که ویژگی های خوبی داشته اند. ۱. تشکل بچه های مسلمان بوده است. ۲. اهداف مذهبی داشته است. ۳. مدیریت خوب مذهبی هم داشته اند. ۴. آثار ارزشی و هنری هم تولید کرده اند. ظاهرا همه مباحث لازم و پارامترهای لازم برای ایجاد یک تشکل فیلمسازی مذهبی داشته ایم ولی شکست خورده ایم. چه بوده است علت این شکست؟ من به این نتیجه رسیده ام که برای رسیدن به این هدف مبانی و اصول اسلامی تعریف نکرده ایم. ولی سینمای غرب مبانی دارد و تعریف شده هم است؛ ۱. دروغ و توهم ۲. اومانیسم، انسان محوری ۳. مادی گرایی ۴. جذابیت های کاذب و حقه های سینمایی ۵. قصه خوب. این ارکان سینمای موجود دنیاست.

در حالی که سینمای اسلامی، ارکان خاص خودش را دارد؛ ۱. واقعیت یا تخیلی که ریشه در حقانیت دارد ۲. عبرت آموزی ۳. خدامحوری ۴. معناگرایی ۵. قصه زیبا. اینها محورهای سینما و سریال سازی مذهبی هستند. بر اساس اینها یوسف ساخته شده است. به همین دلیل جذاب شده است. اصلا در یوسف مباحث کاذب وجود ندارد، ولی مردم دوست دارند و می بینند، چرا؟ چون واقعیت است و با فطرت ارتباط برقرار می کند. دروغ با فطرت ارتباط برقرار نمی کند. سینمای موجود توهم، خیال بافی و منفصل از حق است.

مگر در عرصه هنر خیال بافی متصل به حق نیز وجود دارد؟

بله قصه های مولانا، مثال های آیت الله حائری شیرازی و آقای قرائتی مصداق عینی خیال بافی متصل به حق است. ببینید این ها همه شان مثال های ابداعی ست و این مثال ها ریشه در فطرت دارد. می خواهد یک حقیقتی را به شما با مثال تفهیم کند. ما با تخیل مخالف نیستیم، به شرطی که تخیل انسان را به سمت حقیقت هدایت کند. اما تخیلی که به سمت دروغ باشد به درد ما نمی خورد.

برای اینکه جریان فیلمسازی اسلامی تحقق یابد راهی وجود دارد؟

راه برای اینکه ما بتوانیم جریان اسلامی فیلمسازی را ایجاد کنیم وجود دارد. مثلا با ۶ میلیارد بودجه می شود کار آموزشی کارگاهی کرد که سازنده باشد و نیروهای موجود را جمع کرد و با آنها آثاری را تولید کرد که این آثار نمونه آثار مذهبی هستند. این آثار مبانی اسلامی دارند، از قرآن هم مبانی شان استخراج شده و یقینا هم می تواند بچه مسلمان های مشتاق را جمع کند و هم مقابل جریان انحرافی موجود مقابله کند و به یک جریان سازنده موثر تبدیل شود.

مسؤولان حاضرند برای همه امور مملکت بودجه بگذارند؛ از جمله برای جوی، فاضلاب، برای گل کاری کنار خیابان، تعمیر و بازسازی بافت های فرسوده شهر بودجه بگذارند، ولی متاسفانه برای فیلمسازی اسلامی هیچ نوع بودجه ای نمی خواهند بگذارند. ما این طرح را نوشته ایم، نمونه سازی کرده ایم، کلی نیرو گرفته ایم و تربیت کرده ایم، و حالا بودجه مان ته کشیده است و به مسؤولین هم ارائه داده ایم ولی می گویند ما اصلا وظیفه مان این نیست که جریان فیلم سازی دینی راه بیاندازیم. وظیفه مان این نیست که کار آموزشی تربیتی در این زمینه راه بیاندازیم.

این عکس العمل از چه مسأله ای نشأت می گیرد؟ غرض دارند یا واقعا بودجه ندارند؟

برخی از مسؤولین واقعا غرض دارند، مسؤولان رده یک را اگر اسم نبریم مسؤولان رده پایین واقعا غرض دارند. برخی هم اصلا هنر اسلامی را باور ندارند. اصلا باور ندارند که می شود فیلم سازی اسلامی ایجاد کرد و اصلا هم معتقد نیستند که بچه مسلمان ها هنرمنداند. ببینید این نکته مهم است. هنر از نظر مسؤولان تا قبل از انقلاب «نزد ایرانیان است و بس» و الان هنر فیلم سازی نزد طاغوتیان است و بس. یعنی اگر بچه مسلمان ها بهترین آثار را ارائه بدهند مسؤولان ما به بچه مسلمان ها ایمان نمی آورند، ضمن اینکه آنهایی که وابسته و آلوده هستند، یک پای شان اسرائیل است و یک پای دیگرشان آمریکاست و انگلیس. فقط اینها هستند که می توانند هنر خلق کنند. فیلم بسازند. اگر بچه های مسلمان بهترین آثار را هم ارائه بدهند مسؤولان به آنها ایمان نمی آورند.

در فرهنگ غرب درام را مطرح می کنند ما اینجا باید عبرت را مطرح کنیم. همه اینها را ما تضمین کرده ایم، اگر این مبانی در این تشکل ها وجود داشت به طور قطع و یقین شکست نمی خوردند. همینطور که می بینید در بحث اقتصاد شکست خورده ایم. در بحث بانکداری مان شکست خورده ایم که عرض کردم آقای احمدی نژاد همه ابعاد بانکداری را مد نظر قرارداد، به جز بحث اسلامی بودنش را. دانشگاه ما همینطور و خیلی از نهادهای دیگر ما همینطور. اگر ما مبانی اسلامی را تعریف کنیم و بچه های مسلمان هم تجمعاتی با اهداف اسلامی داشته باشند یقینا شکست نمی خوریم.

فکر می کنید این برنامه به نتیجه برسد و بتوانید این بودجه را تأمین کنید؟

نمی دانم. باید دید هزینه نقاشی و سرامیک کردن یکی از پل ها را به این کار اختصاص می دهند که این حرکت جریان فیلم سازی اسلامی راه بیفتد یا نه؟ بودجه یکی از پل ها را، بودجه یکی از باغچه ها را اگر به ما بدهند همین ۶ میلیارد تأمین می شود. بلکه بیشتر از این هم تأمین می شود. اما اگر نخواهند بدهند کار متوقف می شود.

اگر موفق به تامین این بودجه شدید، در عرض چه مدت چند نیروی خبره در عرصه فیلم سازی می توانید تحویل جامعه دهید؟

ما در عرض سه سال، قول می دهیم تعهد می دهیم، اگر به ما ۶میلیارد بدهند در عرض ۳ سال ۱۰ تا گروه فیلم ساز، ده تا کارگردان با توانایی ساخت فیلم الف ویژه و ۲۰ نویسنده الف ویِژه تحویل می دهیم. به همین مقدار هم نیرو در حد پایین تر تحویل دهیم. بالای ۵۰ الی ۶۰ اپیزود فیلمهای قابل پخش هم تحویل شان می دهیم که در هر کجا که خواستند، چه در سیما و چه در شبکه های خانگی به اختیار خودشان پخش کنند.

البته در صورتی که این کار محقق شود می توانیم با کمک اساتید، دکترین فیلم سازی اسلامی را هم ارائه دهیم، می توانیم متون دانشگاهی آن را هم بدهیم.

و سخن پایانی تان.

من دست کمک دراز می کنم به دلسوزان انقلاب و اسلام و مؤمنان که کمک کنند این جریان اسلامی راه بیفتد. مجلس و دولت جمهوری اسلامی و دولت مردان این دولت اسلامی به فکر این مسائل نیستند. به فکر ایجاد سریال سازی اسلامی نیستند. من از مردم می خواهم. این طرح را هم که عرض کردم خدمت شما مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفته است، ایشان این طرح را تأیید کرده اند و اولین نفری بوده اند که برای این طرح کمک کردند. رهبری معظم انقلاب همین مباحث را تأیید فرموده اند و مبلغی هم پرداخت کردند. در نهایت من دست استمداد به سوی همه مؤمنانی که می توانند در این کار سهیم باشند و فیلم سازی اسلامی ایجاد شود دراز می کنم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


نوری
Russian Federation
جناب آقای سلحشور و دیدگاههایش مورد حمایت مومنین و متعهدان به شریعت اسلامی است . ایشان باید با قوت و جدیت برخاسته از اتکال به خداوند متعال دیدگاهش را عملی نماید. پول را هم خدا میرساند. شماره حساب اعلام شود مومنان هم کمک خواهند کرد.
United Arab Emirates
شماره حساب را اعلام کنید در جایی که مقام ولایت کمک کرده اند حتما همه پیروان ایشان هم کمک می کنند
United States
نه سازش. نه تسلیم. یار ولایت هستیم.
سلحشور آدم خوبیه فقط ادبیاتش تنده
موافق صحبت وی نیستم
یک دستیار کارگردان
این موضوع که آقای سلحشور میگن سینما و محیط فیلم باید اسلامی بشه خیلی خوبه.اما ایشون توضیح بدن که مگه کارگردان می تونه با همه خانم های یک گروه فیلمسازی صیغه بخونه.
سیدعلی
Iran, Islamic Republic of
آقای سلحشور! با همه ارادتی که به شما و کار ارزشمندتان داریم ولی این نقد را هم بپذیرید که این لحن صحبت که بچه مسلمونا بیان .... یا سینمای ما به خدا ایمان ندارد... اینگونه درست نیست. بیش از 90 درصد سینماییها بچه مسلمونن (هرچند تعداد زیادیشون خیلی مذهبی نباشن) و کسی که مسلمونه یعنی به خدا ایمان داره. آقای سلحشور دغدغه های شما کاملاً صحیح و منطقیه ولی لحن صحبت شما باعث جذب حداقلی و ریزش حداکثری میشه درحالی که عرصه هنر عرصه انسان سازیه. این انسان میتونه کارگردان، نویسنده، بازیگر، یا یه بیننده ساده باشه. تروخدا با این طرز بیان عرصه را برای مذهبی ها تنگ نکنید
United States
هرچه میکشیم از این سینماست
شربتیان
واقعا شما فکر میکنید این سینما اصلاح شدنی است؟
شما همین رو فرض بگیر که دو تا دختر پسر مجرد جوان سالم در مقابل هم تو یه فیلم یا سریال بزای کنند. حداقل مجبورند بشدت به همدیگه نگاه کنند. این گناه نیست؟ وقاعا وقتی دوتا جنس مخالف تو یه فیلم بازی میکنند هیچ حسی نسبت به همدیگه پیدا نمیکنند؟
خانه از پایبست ویران است
سلحشور راست میگه
علی رحیمی
Iran, Islamic Republic of
خدا خیر بده آقای سلحشورو ما بچه حزب اللهی ها تو عرصه سینما فقط دلمون به ایشون خوشه... ان شا الله که بتونه این کا رو به سر انجام برسونه.. و تمام اسباب براش فراهم بشه
محسن
به نظر بنده در حق هنرپیشه ها اجحاف میشه ،بالاخره اونا هم خیلی از خودگذشتگی دارن ،سینمایی که اولین قدم برای ورود به آن دل کندن از حیثیت دینی و خارج شدن از هنجار های اخلاقی جامعه هست و هنر پیشه ها در این مسیر ثابت قدم گام بر می دارن جای تقدیر داره کدوم یک از افرادی که به هنر پیشه ها انتقاد دارن جرات همچین کاریو دارن .
خدا خیرش بده.طرح خوبیست.
شماره حساب اعلام کنند.
درباره این طرح تبلیغات کنند در سایتها،همایشها،جشنواره ها و ...
حسبنا الله و نعم الوکیل
سلام.واقعا اکثریت فساد جامعه از سینماست.لطفا شماره حساب اعلام کنید ان شاالله خدا به بسیار مختصرهای ما برکت میدهد و کار را خدا پیش میبرد