دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 6 May 2024
 
۲
گفت‎وگو با حسین شیخ الاسلام سفیر اسبق ایران در سوریه؛

اخوان المسلمین سوریه تضعیف خواهد شد

يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۱۰
کد مطلب: 300790
اگر دولت آینده در مصر با آمریکا سازش کند، دوباره دچار همین بلایا می‎شود. آمریکا ثابت کرده که هیچ چیز برایش اصول‎مند نیست و فقط به‎دنبال منافع خود در منطقه است.
اخوان المسلمین سوریه تضعیف خواهد شد
به گزارش جهان، هفته نامه پنجره با حسین شیخ الاسلام سفیر سابق ایران در سوریه که این‎روزها به عنوان مشاور بین‌الملل رئیس مجلس فعالیت می‌کند، درباره تأثیرات برکناری مرسی و خروج اخوان از قدرت در مصر بر تحولات سوریه گفت‎وگویی انجام داده ‎است که در ادامه می‎خوانید:

آیا سقوط اخوان‎المسلمین در مصر بر تحولات سوریه تأثیر خواهد داشت؟

به‎عنوان مقدمه‎ در پاسخ شما باید بگویم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در نتیجه اعتقادی که حضرت امام به نابودی اسرائیل داشتند، این ذهنیت ایجاد شد که چنین ظلم فاحشی به فلسطینی‎ها نباید ادامه یابد و رسمیت پیدا کند. از آن پس بود که منطقه خاورمیانه درباره قضیه فلسطین به دو دسته تقسیم شد.

گروه اول، ملت‎‎هایی که افتخارآفرینی و عزت‎طلبی را حمایت می‎کردند و از جمله این کشورها، ایران و سوریه بودند. سوریه به این دلیل در این جبهه قرار گرفت که برای بازپس‎گیری بلندی‎‎های جولان محکم مقاومت می‎کرد و حافظ اسد هم مانند سادات و ملک حسن سازش نکرد و به‎عنوان پشتیبان فلسطین و یار امام (رحمت‎الله‎علیه) باقی ماند. اگرچه هر تفسیری می‎توان از حمایت وی داشت که مثلا بر اساس انگیزه‎‎های ملی یا عربی او بود.

اما در مقابل، گروه دومی هم بود که اعضای آن از اوج‎گیری عزت اسلامی ترسیدند، چون حکومت خود را در خطر می‎دیدند. حاکمان عربی که به‎دلیل مردم سالاری حاکمیت امام (رحمت‎الله‎علیه) از آن ترس داشتند، سازش با اسرائیل را پذیرفتند، این‎ها همان‎‎هایی بودند که به قدرت آمریکا تکیه داشتند.

با این دسته‎بندی، می‎توان کل سیاست منطقه را تفسیر کرد. حتی حمله صدام به ایران برای به شکست کشاندن موفقیت تجربه مردم‎سالاری ایران بود. در رأس همه این‎ها اسرائیل بود که ترسید و پس از آن سایر شاهان عرب و گروه سازش‎کاران و از جمله حسنی مبارک. لذا از همان زمان آن‎ها با هم متحد شده و توطئه‎‎های زیادی علیه جریان اول صورت دادند.

اما آن‎چه امروز تحت عنوان القاعده و سلفی‎گری جریان دارد، ریشه در اشتباه شوروی در حمله به افغانستان و به‎دنبال آن ایجاد یک گروه سنی از طرف آمریکا به نام طالبان برای مقابله با اشغال شوروی بود. اگرچه این گروه در ظاهر برای مقابله با اشغالگری ارتش شوروی ایجاد و حمایت می‎شد، اما در اصل بر اساس نقشه آمریکایی‎ها و با هدف ایجاد یک گروه سنی دست پرورده به‎عنوان ابزاری برای غلبه بر گروه اول بود که اکثریت داشتند و پیرو مقاومت بودند.

به این ترتیب، القاعده به‎وجود آمد که سوپاپ اطمینانی برای آمریکا و اسرائیل در جهت مقابله با محور مقاومت محسوب می‎شد. پس از تجربه ناموفق طالبان در اداره اسلامی افغانستان، و واکنش مردم به آن‎ها و تغییراتی که با پیشروی‎‎های اسلام ناب در جبهه ضد‎اسرائیلی ایجاد شد، زنگ خطر جدی در گوش استکبار به صدا درآمد و آن‎ها متوجه محور مقاومت شدند.

از این پس بود که از طریق ساختار القاعده‎ای که خود تولید کرده بودند، شروع به مبارزه با مقاومت کردند، اما دیگر دیر شده بود.

همچنین جا دارد که از برنارد لوئیس نام ببریم که به‎عنوان تئوری‎پرداز تفرقه‎افکنی میان مسلمانان، اعلام کرد که اگر قرار است در این منطقه بمانیم، باید جنگ شیعه و سنی و تفرقه باقی بماند. ضمن آن‎که مارتین ایندیک، سفیر سابق آمریکا در تل آویو، در مصاحبه‎ای با هاآرتص گفت درست است که حزب‎الله در جنگ ۳۳ روزه از نظر نظامی پیروز شد، اما در مقابل، آمریکا از نظر سیاسی متحدان جدیدی در میان کشور‎های سنی پیدا کرد. لذا می‎توان تأثیر کاهش قدرت سیاسی اخوان را بر تحولات سوریه با توجه به موارد گفته شده پیش‎بینی کرد.

برخی ناظران معتقدند هم اکنون اخوان‎المسلمین سوریه، به‎عنوان مهم‎ترین معارض بشار اسد، پس از سقوط اخوان در مصر در موضع ضعف قرار گرفته، نظر شما چیست؟

با توجه به این‎که اخوان یک مرکزیتی در مصر داشتند، اما اشتباهات اساسی هم در این مرکزیت مرتکب شدند به خصوص که نتوانستند خط مقاومت را از خط سازش تفکیک کنند. متأسفانه اخوان روی همین اشتباه هم برنامه‎ریزی کردند. بنابراین اخوان سوریه هم که تکیه زیادی بر اخوان بین‎الملل دارد، طبیعی است که با سقوط اخوان در مصر، اخوان سوریه هم تضعیف شود.

این در حالی است که آن‎چه که در سوریه جریان دارد، جنگ دولت و ملت نیست، بلکه جنگ میان اسرائیل و خط مقاومت است. به‎خصوص که حامیان مالی تروریست‎ها کشور‎هایی مثل قطر و ترکیه هستند که به‎ظاهر اخوان بین‎الملل را قبول دارند. در واقع سوریه در این جنگ هزینه دفاع از مقاومت را می‎پردازد. حتی باید یادآور شد که همین اخوان سوریه در سال ۲۰۰۸، پس از جنگ ۲۲ روزه، بیانیه‎ای صادر کرد و طی آن از سوریه به‎خاطر حمایت از حماس تشکر کرد و گفت که از این پس مشکلات خود با سوریه را حل خواهیم کرد. بر این اساس قیام اخوان سوریه علیه اسد بر خلاف آن بیانیه بود.

به‎طور کلی چون اخوان ارزیابی دقیقی از شرایط نظام بین‎الملل نداشت فکر می‎کرد که اگر مواضع خود را درباره آمریکا و اسرائیل تعدیل کرده و علیه جریان مقاومت موضع بگیرد، می‎تواند یک جریان حاکمیت اخوانی در منطقه به راه بیندازد.

آیا ممکن است با توجه به پیشروی‎‎های ارتش سوریه و پاکسازی بخش‎‎های زیادی از مناطق این کشور طی روز‎های اخیر و تغییر معادلات منطقه‎ای، انتظار موفقیت‎‎های جدی برای اسد داشت؟

باید گفت که مردم سوریه به مرور زمان، بیشتر و بیشتر به بشار اسد متمایل شده‎اند. دلیل آن هم این است که اگر مردم از او حمایت نمی‎کردند، با این همه فشار خارجی، اسلحه، تروریست و غول‎های رسانه‎ای که طرف مقابل در اختیار دارد، اسد تاکنون باید سقوط می‎کرد. از همان ابتدا هم غربی‎ها ارزیابی‎‎های غلطی داشتند و وعده سقوط یکی دوماهه اسد را می‎دادند. اما می‌بینیم که پس از نزدیک به سه سال هنوز اتفاقی نیفتاده و این برای آمریکا خیلی هزینه ایجاد کرد، و حتی تغییرات در برخی نهاد‎های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا هم که اخیرا انجام شد، بی‎ارتباط با این موضوع نبود.

ایران هم اعتقاد داشت که بشار اسد سقوط نمی‎کند و پس از آن بود که اسد محکم ایستاد و چین و روسیه هم که در لیبی رودست خورده بودند، محکم ایستادند. اکنون ارتش سوریه با ایجاد نهادی به نام «ارتش دفاع ملی» که نوعی ارتش آزاد مردمی است در حال پاکسازی و تثبیت در همه مناطق این کشور است و پس از جنگ و پاکسازی، این نیرو‎های دفاع ملی هستند که از مناطق آزاد شده حفاظت می‎کنند تا دیگر تروریست‎ها بازنگردند. همچنین مردم هم از این تروریست‎ها بیزار شده‎اند و این درست عکس آن چیزی است که غربی‎ها انتظار داشتند و فکر می‎کردند مردم از تروریست‎ها استقبال خواهند کرد. بنابراین اگر این وضعیت تا انتخابات ۲۰۱۴ ادامه یافته و تثبیت شود، پس از آن هر رأیی که مردم سوریه بر اساس قانون اساسی بدهند، اجرا خواهد شد.

اکثریت تحلیل‎گران مسائل منطقه اعتقاد دارند خروج اخوان‎المسلمین از قدرت موازنه را به‎نفع محور مقاومت سنگین‎تر کرده است. نظر شما چیست؟

در این مورد دو موضوع را باید مورد توجه قرارداد. اول این‎که آن‎چه مرسی و اخوان در مصر انجام دادند، خود اخوان را تضعیف و نهضت را خدشه‎دار کرد و نشان داد که نهضت به شعار‎های اصلی خود و به خصوص قضیه فلسطین وفادار نیست. مثلا مرسی به تل آویو سفیر فرستاد و لوله گازی را که ملت مصر چندین بار منفجر کرده بود، ترمیم کرد و همچنان با قیمت سابق به اسرائیل گاز ارسال کرد. این لطمه‎ای جدی به وجهه اخوان بود.

اما اخوان در آینده از این شکست درس خواهد گرفت و در درازمدت این باعث تقویت مقاومت خواهد شد. همان‎طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود پس از بیداری اسلامی فرمودند، ملاک و معیار مقابله با رژیم صهیونیستی است. اخوان باید به ارزیابی خود بپردازد و به‎خصوص از این‎که روابط عمیقی با ایران برقرار نکرد، درس بگیرد. همچنان‎که مقام معظم رهبری هم فرمودند که علی‎رغم اشتباهات شما، آغوش ایران باز است و به خصوص در قضیه مبارزه با استکبار و رشد و شکوفایی مسلمانان امیدوارم که اخوان به محور مقاومت نزدیک‎تر شود. این را شکست نمی‎دانم، بلکه یک تجربه تاریخی برای اخوان است که در این میان آمریکا هم نزد اخوان منفورتر شده است.

پیش‎بینی شما از تعامل یک دولت ائتلافی در مصر که شامل لیبرال‎ها، اسلام‌گرایان و بازماندگان مبارک باشد با دولت بشار اسد چیست؟

اگر دولت آینده در مصر با آمریکا سازش کند، دوباره دچار همین بلایا می‎شود. آمریکا ثابت کرده که هیچ چیز برایش اصول‎مند نیست و فقط به‎دنبال منافع خود در منطقه است. به همین دلیل هم بود که امام (رحمت‎الله‎علیه) آن را شیطان بزرگ نامید. دولت آینده مصر هم اگر می‎خواهد موفق شود، باید به خواسته‎‎های مردم این کشور، از جمله روابط منطقی با کشور‎های عربی و همچنین سوریه و مخالفت با آمریکا و اسرائیل توجه کند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *