ارتش وانمود ميکند که در جنبش اعتراضي عليه اخوانالمسلمين نقش نداشته و اين حرکت چند ماهه اعتراضي کاملا خودجوش بوده است. اما واقعيت اين نيست چرا که از يک سو پليس و ارتش و نيروهاي امنيتي متعلق به کشوري بودند که مرسي رئيس جمهور آن و قنديل نخستوزير آن بوده و چگونه ميتوان شانه خالي کردن از مسئوليت در برابر رئيس جمهور و دولت قانوني را «بيطرفي» ناميد؟
ميبينيم که همه انگشتها به سمت اخوانالمسلمين و دولت آن نشانه رفته و در مورد عوامل ديگر سکوت شده و يا با اشاره بسيار مختصر از آن ميگذرند. اما براي آنکه بدانيم اين تنها بخشي از واقعيت است و نه همه آن کافي است مثلا رفتار ارتش و نهاد قضايي مصر در زماني که دولت اخواني با رأي مردم سر کار آمد و احزاب و گروههاي شکست خورده در موضع «معترض» بودند را با دو روز پيش که يک دولت با حکم وزير دفاع سر کار آمد و اسلامگراها در موضع معترض بودند، مقايسه کنيم تا دريابيم، نقش نهادهايي که قانونا بايد بيطرف ميماندند و خود هم ژست بيطرفي ميگرفتند، چه بوده است.
از سوي ديگر ارتش در مصر يک قدرت بيرقيب است. مجموعه نيروهاي نظامي، انتظامي و امنيتي مصر به حدود ۵/۲ ميليون نفر ميرسد اين تعداد حدود ۲۵ درصد از بودجه ۱۹ ميليارد دلاري سالانه را به خود اختصاص داده و سهمشان در مراکز اقتصادي به ۴۰ درصد نزديک ميشود.
طول اين دوران دهها دفتر اخوان از جمله دفاتر پايتخت در جلوي چشم نيروهاي نظامي امنيتي به آتش کشيده شد، و دهها عضو اخواني کشته شده و هزاران نفر مصدوم گرديدند. ارتش سکوت خود را ذيل واژه «بيطرفي» پنهان ميکرد و حال آن که همين ارتش دولت پس از کودتا را مورد حمايت جدي قرار داده و براي حفظ آن به حالت آمادهباش درآمد و به اسلامگرايان گفت که فقط مخالفت مسالمتآميز را تحمل ميکند و زير بار خشونت و اعمال زور نميرود و در عين حال شبکه تلويزيوني اخوان را متوقف کرد.
ارتش در ميان گروههاي سياسي مصر، تنها يک رقيب جدي داشته و آن، اخوانالمسلمين بوده که گفته ميشود کف راي آن، حدود ۷ ميليون نفر ميباشد.
نظر ديگر مواضع ارتش ضمن آن که آن ۱۰ ميليون نفر را به ظرفيت معارضين اخوان اضافه ميکرد به آنان اطمينان ميداد که ارتش و دستگاههاي امنيتي، انتظامي مانعي در مقابل آنان نخواهد بود از اين رو دست کم از ۸۵ نفري که طي روزهاي اخير در قاهره، اسکندريه، اسماعيليه، سوهاج و... کشته شدند ۵۰ نفر اخواني بودهاند! شايد بي جهت نبود که «عدلي محمود منصور»، جايگزين مرسي در نخستين پيام خود به طور ويژه به ارتش، نيروهاي پليس، قضات و رسانهها «سلام» گفت.
دست کم از ۸۵ نفري که طي روزهاي اخير در قاهره، اسکندريه، اسماعيليه، سوهاج و... کشته شدند ۵۰ نفر اخواني بودهاند!
که وابستگيشان به آمريکا از شدت وضوح احتياجي به استدلال ندارد بطور يکپارچه از نقشه راه رهبر کودتا حمايت کردند هم تصادفي نيست. البته غربيها و بخصوص سه کشور آمريکا، انگليس و آلمان تلاش زيادي کردند تا در هيچ بخش از ماجرا ديده نشوند چرا که برملا شدن اين نقش بخش زيادي از معارضين را از ميادين اعتراض جدا ميکرد.
غرب در برکناري مرسي بازي دوگانهاي را به نمايش گذاشت. از يک طرف وانمود ميکرد که با هرج و مرج و نيز دخالت ارتش مخالف است و آن را به ضرر خود ارزيابي ميکرد، اما در عمل به هرج و مرج دامن ميزدند و از کودتاي سفيد ارتش حمايت مي کردند.
دولت اخواني مصر ايفا کردند. کما اينکه ملکعبدالله اولين مقام عربي بود که دولت جديد عدلي منصور را به رسميت شناخت و از اقدامات نظاميان تجليل کرد. در حالي که بعضي گمان ميکردند که دولت ترکيبي اخواني-سلفي از سوي رياض حمايت ميشوند.