به گزارش جهان، جام جم آنلاین نوشت: به كسي بر نخورد؛ وقتي كه هر ننهقمري از چين و ماچين، فرت و فرت جنس وارد كند و به عوض تقويت توليدات ملي ايران خودمان، توليدات ملي چين خودشان را تقويت نمايد؛ نتيجهاش اين ميشود كه روز روشن دست به هرچه ميزنيم، چيني است؛ تا چه رسد به شب تاريك و بيم ارز و اجناسي چنين ارزان...!
در اظهار علاقه به چين:تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف او
ز آن سفر دراز خود، ميل وطن نميكند
چندي پيش از وجود برخي زنبورهاي چيني در كشورمان ـ و عليالخصوص در منطقه كرمان ـ باخبر شديم كه نزديك بود جاي شما خالي، شاخ دربياوريم؛ ولي خب باز بنا به رعايت پارهاي مصالح، درنياورديم. در آن خبر آمده بود كه با وجود توليد سالانه 600 تن عسل در استان كرمان، وجود برخي عسلهاي غيرطبيعي و بيكيفيت چيني در اين استان، كام مردم و بويژه زنبورداران هميشه در صحنه را تلخ كرده است.
حكايت ميني ماستمال: يكي را گفتند: از عسل شيرينتر چيست؟ گفت: زنبور مايهدار چيني!
فقط مانده بود عروسكهاي مجموعه ديدني «شكرستان»، انيميشن خوب صددرصد ايراني، از چين آورده شود كه ظاهرا آورده شده است.
ما كه در قضيه زنبورهاي چيني هم با توجه به اين مقطع حساس كنوني، جلوي هرگونه شاخ درآوردگي خود را گرفته بوديم كه حمل بر اعتراض نشود؛ وقتي كه شنيديم عروسكهاي ننهقمر و اسكندر، شخصيتهاي عروسكي محبوب انيميشن شكرستان نيز در چين ساخته و پرداخته و از آنجا به ايران وارد شده است، به قاعده برج ميلاد شاخ درآورديم. قصد شاخ و شانه كشيدن نداريم، خودش به صورت خودجوش درآمد.
باري؛ خود شكرستان، كام ما را بسيار شيرين كرده بود، اما واردات عروسكهاي چيني مربوط به شخصيتهاي آن انيميشن زيبا، مقداري از بار شكر آن كاست. بار دگر روزگار، كمشكر آيد! شايد مسئولان دلسوز چنين تشخيص دادند كه شكر زياد براي سلامتي آدم خوب نيست. فلذا اگر در پشت ويترين برخي مغازههاي مصالح كودكفروشي، عروسك يك پيرزال دوستداشتني عصا به دست را ديديد با يك چارقد گلدار و يك پشت قوز كرده، همراه با يك نوزاد كه كلهاش از بدن قنداقشدهاش بزرگتر است و زير آن نوشته شده است: «ميد اين چينا»، تعجب نكنيد؛ شك نكنيد كه همان ننهقمر خودمان است.
بسته پيشنهادي چيني: بقيه در كار واردات چيني هستند و حالش را ميبرند، آن وقت اين خندهدار نيست كه ما در راستاي كاهش اين واردات، راهكار ايراني بدهيم؟... باور كنيد گاهي قاطي ميكنم؛ با خودم ميگويم چرا من از چين «بسته پيشنهادي» وارد نكنم؟ مگر بيل به كمرم خورده؟... فلذا اين نوبت از چين بسته پيشنهادي آوردم؛ محض امتحان فقط سه قلم كه زيادي سه نشود:
1 ـ زمين چيندار: با مشورت كارشناسان و الگوسازان خياطي، دور زمين را چيندار كنيم. وقتي كه ماهواره داريم، اين كار مثل آب خوردن است. اين جوري تكليف زمين با يك دامنه چيندار بهتر مشخص ميشود. موجودات احتمالي كرات ديگر هم ميفهمند كه اگر بيايند زمين، با چين طرفند.
2 ـ هر ايراني يك چيني: بايد اين شعار زيبا و جادار و مطمئن را در مملكت جاانداخت كه هر ايراني بايد يك کالاي چيني در خانهاش داشته باشد. حالا هر چيزي كه شد، شد؛ نوع محصول مورد بحث نيست.
3 ـ گسترش هاچين و واچين: بازي معروف «هاچين و واچين، يه پاتو بچين» بايد بيش از هميشه در دورههاي پيشدبستاني و مهدكودك مورد آموزش قرار گيرد. كودكان ايراني بايد از همان سنين كه عقلشان هنوز رشد نكرده است، به ضرورت و اهميت چيزهاي چيني واقف شوند. اين كار را براي سنين آنها ميشود از عروسك چيني شروع كرد. بزرگ كه شدند، خداي چين بزرگ است. بعيد است از چين دل بكنند. اگرهم كند؛ به قول شاعر: نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد.