سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 7 May 2024
 
۰

شهرستان‌ادب؛پایگاه‌هنروادبیات‌انقلاب+عکس

دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۲۸
کد مطلب: 220287
روزهاي انقلاب را كه من نديده‌ام، اما از خاطره‌ها مي‌شود حدس زد كه بچه‌هاي انقلاب از همين جمع‌ها در آمده بودند.
«خبرگزاري دانشجو»: وقتي محفلي نباشد براي يكي شدن حرف‌ها؛ نمي‌توان انتظار داشت حرف‌ها صدا شود.

روزهاي انقلاب را كه من نديده‌ام، اما از خاطره‌ها مي‌شود حدس زد كه بچه‌هاي انقلاب از همين جمع‌ها در آمده بودند.

از جمع هايي كه شب و نيمه شب دغدغه‌شان چاپ اعلاميه‌هاي امام (ره) و رساندن حرف‌هاي امام به مردم بود تا بچه‌هايي كه سرود مي‌خواندند و دغدغه‌شان اين بود كه وقتي امام(ره) آمد جلوي ایشان چه بايد بخوانند.

امروز هم جنگ است؛ ما در فرهنگ كم داريم. در واقع بهتر است بگويم در فرهنگ كم كاري داريم.

وقتي گفته ‌مي شود فرهنگ كيفي ما ضعف دارد، ياد اين مي‌افتي كه چرا نبايد جوان‌هاي دانشجو همديگر را بشناسند تا بتوانند در فضاي جنگي الان عمليات كنند.

در اين ستون مي‌خواهيم سري بزنيم به محفل‌هاي انقلابي جوان‌هاي امروزي.

چند وقتي است دنبال يك روتيتر ثابت مي‌گردم براي اين ستون! آخر سر بعد از كلي كلنجار ذهني به اين عنوان رسيدم!

«پاتوق دانشجويان انقلابي كجاهاست؟»
از آن‌ جايي كه به نظرم شعر يكي از مهم‌ترين ادوات جنگي زمانه خودمان است؛ اولين تيرم را به سمت شهرستان ادب پرتاپ كردم؛ شهرستاني كه از همه جاي تهران به تو نزديك‌تر است!


شهرستان ادب در سال ۸۹ تاسيس شد و در حال حاضر ۴ دفتر شعر، داستان، پژوهش و هنر و رسانه درونش شكل گرفته.

مهدي سيار كه كتاب شعرش توانست امسال جايزه سال بگيرد؛ مدير دفتر پژوهش است، علي اصغر عزتي پاك، مدير دفتر داستان و ميلاد عرفان پور بخش شعر را به عهده گرفته.

به نوعي مي‌توان گفت شهرستان ادب پايگاه معرفي و پرورش و حمايت هنرمندان انقلاب اسلامي شده، در واقع شكوفه‌هاي ادبيات انقلاب اسلامي حالا كه ارديبهشت شده، كم كم دارد ميوه مي دهد.

اولين دوره تربيت شعر جوان انقلاب در سال ۸۹ در شهرستان ادب كليد خورد، شهرستان ادبي ها توانستند جوان هاي شاعر توانمند را از روي رد وبلاگ ها و مطبوعات شناسايي كنند.

اين كار به همين جا ختم نشد و تماس با اعضا را ادامه دادند و براي مرحله دوم تربيت شاعر انقلابي دوباره با اين بچه ها تماس گرفته شد.

و اردوي اول در ورامين و اردوي دوم در مشهد برگزار شد.

در اين چند جشنواره؛ اساتيد به نام شعر و شاعري هم دعوت شدند،تا اين تجربه به قشر جوان منتقل شود.

شهرستان ادبي ها در اين دوره ها كلاس هاي آموزشي هم برگزار كردند.


در گوشه شهرستان ادب؛ دفتر شعر جوان چاپ كتاب هاي شعراي مختلف را به عهده دارد؛ از شعراي پيشكسوت بگيريم تا شعراي جوان امروزي ...

دفتر شعر جوان در روزهاي سال ۸۹ و ماجراي بيداري اسلامي ساكت ننشست و در نمايشگاه كتاب سال گذشته؛ براي شاعر حماسه سرا؛ آيات القرمزي و ديگر شاعران بحريني؛ شب شعر بر پا كرد.

وقتي بچه هاي هسته اي يكي يكي خونشان روي خيابان ها ريخته مي شد؛ بچه هاي شهرستان ادب جوهرشان را سرخ كردند و با راه انداختن جشنواره شعر سرخ؛ قرمزي خون احمدي روشن ها را براي مردم ثبت كردند.

در بخش پژوهش هنر؛ مطالعاتي روي اساتيد شعر فارسي شروع شده، كتاب هايي كه قرار است اسم شاعران انقلاب را از قيصر امين پور گرفته تا حسن حسيني ثبت كند.


اتفاق خوب ديگري كه بچه هاي شهرستان ادب به فكرش افتادند ثبت لحظه هاست، امروز كه ديگر قيصر امين پور ها نيستند؛ دلت درد مي آيد كه چرا وزارت ارشاد به اين عريض و طويلي، هيچ فيلم و صدايي از قيصر ندارد كه در سالگرد تولد يا فوتش پخش كند.

شهرستان ادب دارد لحظه ها را ثبت مي كند و اين مستند سازي ها براي شعر دهه هاي بعد خواهد ماند.

در بخش داستان هم دست اين پاتوق شعري خالي نيست!

كتاب «زنداني كوچك» و «سال گرگ» كه با همت اين جمع به چاپ رسيد در جشنواره داستان كوتاه انقلاب و جشنواره غني پور رتبه دار شد.

شهرستان ادب مي داند پايه هاي اين تربيت نيرو را محفل هاي دوستي است كه محكم مي كند.

۴ شنبه ها اگر راهتان را كج كنيد و به سمت شهرستان ادب برويد مي بينيد كه خيلي از جوان هاي از جنس شعر و شاعري آنجا دور هم نشسته اند.

جلسات پنج شنبه ها هم خالي از لطف نيست؛ كارگاه انقلاب كه ماهي يكبار كتاب ها را به نقد مي كشاند؛ كه به گمانم كتاب «شاه بي شين» و «سوران سرد» در اين محفل نقد شده است.


شهرستان ادبي ها وقتي دلشان براي يك شاعر تنگ مي شود به سراغش مي روند و محفلي در خانه اش به پا مي كنند؛بچه هاي اين پاتوق با هم «غرب» و «موزه عبرت» هم مي روند؛ مي روند تا يادشان باشد كه اگر مدادي به دستشان هست به خاطر اين است كه آدم‌هايي در سن و سال خودشان به جاي قلم تفنگ دستشان گرفتند.

وقتي نگاه مي‌كنم كه اين پايگاه چه طور روندش را به سرعت طي مي كند؛ ياد حرف اعضايش مي افتم كه معتقد بودند اين جا توانسته با نگاه دل؛ رفاقت و تعهد خودش را از قيد و بند سازماني رها كند تا مديرعامل راحت بتواند پاي درد و دل بچه ها بنشيند.

بچه ها مي گفتند شب هاي برنامه همه از مسئول گرفته تا غير مسئول تا نصفه هاي شب بيدار بودند و كار مي كردند.

شهرستان ادب مثل خيلي از جشنواره ها كه يادشان رفته در شهرهاي ديگر هم مي توان شاعر پيدا كرد، بچه هاي شهرستان را فراموش نكردند و از شهرهاي دور جوان شاعر شناسايي مي كند.

اين بچه هاي غير شهر تهران فهميده اند كه اين گروه از اهالي مردمي كه آنها را نديد بگيرند نيستند؛ چرا كه خيلي وقت ها شعرهايشان با دست خط و امضاي شاعراني مثل علي مودب برايشان نقد و پست مي شود.

شهرستان ادب آن قدرها كه فكر مي كنيد بودجه ندارد؛ شايد پول ساليانه اش از پول هتل و شام خيلي از جشنواره ها كه حقيقتا جشن واره اي بيش نيست كم تر باشد.

اما دارد كار مي كند و براي فرهنگ اين مملكت «قيصر» تربيت مي كند.

وجود اين موسسه شايد تلنگري باشد براي برخي مسئولين!

شهرستان ادب را بايد جايي مثل وزارت ارشاد برپا مي كرد؛ اما اين بچه ها وقتي خودشان را در خط مقدم جنگ امروز ديدند؛ تكاني به ادبيات و شعر انقلاب دادند ...

اگر خواستي به اين بچه ها سري بزني، شهرستان ادب خيلي دور نيست، چون از همه جا به تو نزديك تر است ...

سري بزن؛ پشيمان نمي‌شوي ...

خيابان طالقاني، روبروي سينما صحرا، پ ۱۶۸، ط ۴
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *