سرویس سیاسی جهان- عرصه سیاست همانگونه که از نامش نیز پیداست، نیاز به هوش و کیاستی فوق العاده دارد. به عبارت بهتر؛ سیاست مرد سیاست می طلبد تا بتواند در برابر هرآنچه درست و نادرست، به موقع یا ناگهانی پیش پا می نهند، تاب آورد و کار را تا انتها پیش برد. از مهم ترین و شاید بتوان گفت خطرناک ترین گذرگاه های سیاست افشاگری های مصلحانه و گاهی نیز مغرضانه است.
افشاگری از آن واژههای دوپهلویی است که هم بار منفی دارد و هم بار مثبت. به مانند سبک استاد سخن سعدی شیرازی، افشاگری نیز از آن واژههای «سهل و ممتنع» است؛ سهل از آن جنبه که انجامش ساده است و ممتنع از آن جهت که انجامش سخت است! افشاگری زمانیکه به گستره سیاست وارد میشود، وجه ممتنع آن پررنگ و پررنگتر میشود. دست زدن به افشاگری، در ساختار سیاسی یک کشور و در قلمرو حاکمیتی یک نظام سیاسی، کاری دشوار و خطرناک است که میتواند در پارهای موارد، منافع ملی را به محاق تهدید بکشاند. البته گاهی نیز، افشاگریهای سیاسی میتواند در بلند مدت، سبب حفظ و ثبات منافع ملی و مصالح عمومی شود.
در فضای سیاسی ایران امروزین هم نمونههایی از افشاگریهای سیاسی به چشم میخورد. «پنجره» در تازه ترین شماره خود سعی کرده تا با مرورری بر وقایع سیاسی 10 سال پیش تا به امروز، مواردی از افشاگری مشهور رابازگو نماید. تأمل در این گزارش خالی از لطف نیست.
ظهور افشاگر جوان با شنود اشباح در بهمن ماه ۱۳۸۱، کتابی جنجالی با نام «شنود اشباح» منتشر شد. این کتاب که به بررسی نقش اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در دهه ۵۰ و ۶۰ میپرداخت، واکنشهای بسیاری را برانگیخت. كتاب «شنود اشباح» در نگاه اول، خود را بهعنوان مرجعي مینماید كه ميتواند بسياري از زواياي پنهان مسائل و ماجراها را روشن سازد و به سئوالات و شبهات موجود پيرامون برخي وقايع و اتفاقات و اشخاص و گروهها پاسخ دهد.
رضا گلپور مهمترین واکنشها به این کتاب را از سوی موسوی خوئینیها میداند. زیرا در شنود اشباح برای اولین بار مطالبی علیه موسوی خوئینیها منتشر کرد و موجب اظهارنظر تند سیدمحمد خاتمی در واکنش به انتشار «شنود اشباح» شد.
این نویسنده، متعاقب نگارش این کتاب و برخی تحقیقات دیگر در دوره دوم خرداد، بازداشت شد.
افشاگری به سبک عباس پالیزدار! اما یکی از شوکآورترین افشاگریها طی ۱۰ ساله گذشته، اظهارات و ادعاهای فردی بهنام عباس پالیزدار بود که برای عموم مردم ایران ناشناخته و گمنام بهشمار میآمد. اوایل اردیبهشت ماه ۸۷ بود که پالیزدار با عنوان دبیر کمیته تحقیق و تفحص قوه قضاییه، در جمع دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان حاضر شد و اتهامات اقتصادی بزرگی را به برخی چهرههای شناخته شده سیاسی کشور وارد ساخت.
عباس پالیزدار در جمع دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان با بیان اینکه احمدینژاد میخواهد دست مفاسد اقتصادی را از امکانات دولتی کوتاه کند، اظهار داشت: در حال حاضر دولت به تنهایی به مبارزه با مفاسد اقتصادی برخاسته و هیچکس دولت را حمایت نمیکند. وی با بیان اینکه مفسدین اقتصادی فعال در کشور، تحت حمایت... قرار دارند تصریح کرد: چرا ما نمیتوانیم با مفاسد اقتصادی برخورد کنیم، چون سران بزرگ مملکت در این رابطه دخیل هستند و در حال حاضر دولت به تنهایی به مبارزه با این مفاسد برخاسته که فکر میکنم، نتواند موفق باشد.
وی ادامه داد: وقتی طی ۱۶ سال گذشته پروندههایی از مفاسد اقتصادی بررسی شد و مدیران به دادگاه معرفی و دادگاه حکم ۵ ریال ۱۰ ریال برای متهمان داد، ببینید چه مصیبتی بر سر کشور آمده است. چندی بعد، عباس عبدی - روزنامهنگار روزنامههای دوم خردادی - در تحلیلی از این افشاگری نوشت: «ظاهرا پسلرزههای افشاگری اخیر، هنوز ادامه دارد و قرار نیست به این زودیها تمام شود، اما در میان تحلیلها و اظهارنظرات بسیار متنوعی که درباره این رویداد نوشته شده، بهنظر بنده، جای یک نکته خالی است. چنین بهنظر میرسد که برخلاف تحلیلهای جاری، این افشاگری در جهت سخنرانیهای ضدفساد و ضدمافیای مقامات دولتی نبود و خواسته و ناخواسته، زمینه را برای ادامه خط تبلیغی پیشین ضدفساد و ضدمافیای دولت تضعیف کرده است.»
عبدی تصریح کرد که «این برخوردها جز اینکه ذهنیت جامعه را نسبت به حکومت و مبارزه با فساد بدتر میکند، هیچ نتیجهای ندارد.»
بههر رو، اظهارات و ادعاهای پالیزدار فضای سیاسی و اجتماعی و لایههای افکار عمومی را متشنج ساخت. اما با برخورد قوه قضاییه، در نهایت پالیزدار به بیاساس بودن برخی از اتهاماتی که به اشخاص وارده کرده بود، معترف شد و با اظهار پشیمانی، از تعدادی از شاکیان خود، توانست رضایتنامه اخذ کند.
مورخی که با افشاگری محکوم به زندان شد عبدالله شهبازی در کتابی با عنوان «زمين و انباشت ثروت: تکوين اليگارشی جديد در ايران امروز»، به بحث «زمينخواری» در استان فارس پرداخت.
وی در اين کتاب برخی مقامات شیراز را به ضبط غيرقانونی زمينهای شخصی افراد مختلف متهم کرد. در نهایت با شکايت برخی اسامی ذکر شده در کتاب پروندهای برای وی در دادگاه باز شد و عبدالله شهبازی در دادگاه به اتهام «تهمت و افترا و توهين و نشر اکاذيب» به حبس تعزيری محکوم شد.
احمدینژاد و افشاگری بزرگ و جنجالی اما بدون تردید، تاریخیترین و پرآوازهترین افشاگری طی ۱۰ ساله اخیر، متعلق به محمود احمدینژاد است که در جریان مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری، با استفاده از رسانه ملی افکار عمومی را به بهت و شگفتی فرو برد. این افشاگری ناظر به برخی اقدامات خانواده هاشمی رفسنجانی بود. همگان از این افشاگری آگاهند و هنوز هم پسلرزههای این اقدام ملموس است.
معاون افشاگر، سردبیر را مستعفی کرد محمدعلي رامين، معاون سابق مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در برنامه گفتوگوي ويژه خبري تلویزیون گفت: «سردبیر روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانههای غرب، بیبیسی، صدای آمریکا و دیگر رسانههای صهیونیستی منعکس میکنند، در روزنامه خود بازتاب میدهد... ما تحلیلهای بیبیسی را هر روز در این روزنامه میبینیم...»
اما در حاليكه معاون وزير ارشاد نامي از فرد موردنظر خود نبرده بود، ذهن مخاطب بهسرعت مرجع خود را پيدا كرد و به فاصلهي يك روز پس از آن، مجتبي واحدي كه ماهها است در لندن بهسر برده و در ضمن هر روز نيز بدون اينكه حتي يكبار در اين زمينه به خوانندگان روزنامه آفتاب یزد توضيح يا اطلاعي داده باشد، در سرمقالههای خود رهنمود صادر ميكرد، با افشاي اين خبر، ناگزير از استعفا شد.
افشاگر حلقه فساد در خیابان فاطمی
الیاس نادران در ۱۷ فروردین ماه ۱۳۸۹ در جمع خبرنگاران پارلمانی اقدام به افشاگری کرد و در خصوص نقش رحيمي معاون اول ریيسجمهوری در باند فساد اقتصادي كه از سوي دستگاه قضایی شناسايي و متلاشي شده بود، گفت: افرادي كه در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادي از آقاي رحيمي دفاع ميكنند، اطلاعي از ميزان دخالت ايشان در شبكه مفاسد اقتصادي كه اعضايش دستگير شدهاند، ندارند يا اينكه نسبت به ميزان دخالت ايشان در اين شبكه، اطلاعاتشان بسيار ناقص است. آقاي رحيمي ریيس حلقه خيابان فاطمي بوده و اين حلقه درخصوص توزيع درآمدهاي منابع فاسد تصميمگيري ميكرده و تقريبا تمام اعضاي اين حلقه دستگير شدهاند، الا آقاي رحيمي. نادران از دستگاه قضا خواست تا به وظايف خود عمل كرده و رأس حلقه فاطمي را دستگير كند، چراكه با اينگونه اقدامات، مباحث مربوط به مبارزه با مفاسد اقتصادي جنبه جدي و واقعي ميگيرد و گرنه مسائل مربوط به شهروندان درجه يك و دو در اين زمينهها مطرح خواهد شد. در هفتههای اخیر با تأیید پیگیری پرونده از سوی مسئولان ارشد قضایی، این ماجرا ادامه وارد مراحل تازهای شده است.
نویسنده «شنود اشباح» و یک افشاگری دیگر اوایل آذرماه سال جاری، رضا گلپور نویسنده کتاب جنجالی «شنود اشباح یک و دو» در تازهترین نوشته خود اقدام به افشاگری بیسابقهای درباره اسفندیار رحیممشایی، رییس دفتر و محمدرضا رحیمی، معاون اول رییسجمهوری در یک سایت ثبت شده حامی دولت کرد. گلپور که پیش از این بهدلیل تدوین کتاب شنود اشباح ۲ توسط وزارت اطلاعات (در دولت قبل) دستگیرشده بود، در سالهای اخیر مورد حمایت برخی رسانههای رسمی قرارگرفته و اخیرا به برنامههای تلویزیونی، از جمله راز دعوت شده است.
او در این اقدام که در قالب نامه سرگشاده به مشایی منتشر شد، مدعیست که در سه جلسه با اسفندیار رحیم مشایی درباره یافتههای خود از پیشینه امنیتی، سیاسی و عقیدتی وی گفتوگو کرده است و پس از آنکه مشایی از ادامه این جلسات خودداری کرده، تصمیم به افشاگری گرفته است.
گلپور در این نامه ۲۰ صفحهای ادعاهای عجیب و غریبی درباره سوابق مشایی در قبل و بعد از انقلاب و همچنین اعضای خانواده وی مطرح ساخته و مشایی را متهم به جرایم تکاندهندهای در واحد اطلاعات سپاه میکند.
او همچنین به محمدرضا رحیمی، سوابق وی قبل از انقلاب، ادعاهای اخلاقی و بستگان معاون اول دکتر احمدینژاد پرداخته و ادعاها و اتهامات عجیبی را به وی نسبت میدهد.
این افشاگری سبب شد تا سایت های جهان نيوز، الف و رجانیوز از آن بهعنوان «فازجدید فتنهگری با جلوانداختن متخصص پروژههای سفارشی تخریب» یاد کند. البته تحلیل رجانیوز یک خبر هم داشت و آن اینکه گلپور یک سال پیش این ادعاها علیه مشایی را به اطلاع مقامات ارشد نظام رسانده است. در بخشی از تحلیل این سایت حامی دولت تصریح شده است: «در مورد چرایی انتشار این نامه پس از گذشت یک سال و نیم از غائله معاون اولی و چند ماه پس از جنجال مکتب ایرانی و با توجه به شخصیت نویسنده که به قبول پروژههای سفارشی معروف است، بهنظر میرسد یک باند سیاسی و احتمالا دارای سوابق امنیتی که آرامش موجود در فضای کشور را برخلاف منافع خود میبیند و اقدامات اصولگرایانه دکتر احمدینژاد، مانند نطق توحیدی در مجمع عمومی سازمان ملل، سفر تاریخی به لبنان و اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها را محملی برای به حاشیه رفتن خود تصور میکند، درصدد است با پیش انداختن رضا گلپور و ارائه ملغمهای از اطلاعات صحیح و غلط به او بار دیگر مسائل فرعی را اصلی کند تا پس از واکنش احتمالی سران دولت، بار دیگر نوار فتنهانگیزی را از نو آغاز کند.»
افشاگری به سبک روزنامهنگاری در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری و تحرکات مشکوک مهدی هاشمی، تعدادی از رسانههای اصولگرا، اقدام به افشاگری علیه مهدی هاشمی کردند. وکیل مهدی هاشمی هم به نیابت از وی، از همه این رسانهها شکایت کرد. یکی از آنها، روزنامه ایران است که آذرماه سال جاری، دادگاه محاکمه مدیرمسئولش - کاوه اشتهاردی - برگزار شد. اما متن دفاعیه اشتهاردی در اختیار برخی رسانهها قرار گرفت که حاوی نکات تکاندهندهای درباره مهدی هاشمی بود.
در بخشی از این دفاعیه آمده است: «گستاخی این متهم بزرگ مفاسد اقتصادی، به اینجا رسیده که علیرغم فراری شدن و پناه بردن به دامن دشمنان این ملت، سیاست طرح شکایتهای متعدد و فلهای را در پیش گرفته و مانند یک دزد پر زور که یقه صاحبخانه را میگیرد، به غوغاسالاری پرداخته، بر اساس احساس تکلیف انقلابی و مردمی بر خود واجب میدانیم که از این پس با هر شکایت این متهم فاسد، لااقل ۱۰ سند را در هر نوبت منتشر کنیم تا شاید گوشهای از صبر و مظلومیت نظام نمایان شود. این افشاگری هم هرچند به مذاق برخیها، خوش نیامد، اما عموم رسانهها برای اطلاع افکار عمومی اقدام به انتشار آن کردند.
عادتی بنام افشاگری در حوزه ورزش افشاگری در حوزه ورزش مخصوصاً فوتبال یکی دیگر از مصادیق افشاگری است که در شکلهای مختلف بعضا در جامعه ورزشی بروز میکند و روز به روز شاهدیم که میزان آن رشد فزاینده یافته است، ولی با این وجود بهخاطر وسعت دامنه افشاگری در بحث ورزش و عدم اطاله کلام سعی کردیم مصادیقی در این زمینه عنوان نکنیم.
افشاگری خوب است یا بد؟ قضاوت درباره خوب یا بد بودن افشاگری را باید در همان وجه «سهل و ممتنع» بودن این اقدام جست. افشاگری اگر در سطوح پایین صورت گیرد، میتواند اثربخش و مفید باشد، اما اگر در سطح بالا رخ دهد، نمیتوان به ضرس قاطع گفت که ضررش بیشتر است یا منفعتش
افشاگری خوب است ولی اگر مردم دیدند مدام افشاگری میشود ولی از صدور حکم خبری نیست البته برای رجال سیاسی نه افراد خُرد آنوقت سبب ایجاد شک و تردید در اذهان عموم میشود و جا برای منافقین باز میشود.
تنها نتیجه ای که این افشا گری های غالبا بیهوده وبیان آن در جامعه داشته بی اعتمادی مردم به مسولین ،کمرنگ شدن انگیزه های دینی مردم در کارهای اقتصادی ،گسترش فساد اقتصادی است بااین استدلال که چرا ما درست عمل کنیم بالایی ها بخورند آن هم به نام دین ونظام اسلامی ما هم بلدیم بخوریم