به تهران که رسیدیم رفتیم دفتر ریاست جمهوری در خیابان پاستور. آقا مهدی به من گفت: «شما اینجا بایستید، من الان میآم.
ماجرای دیدار شهید باکری با آیتالله خامنهای
10 خرداد 1403 ساعت 9:00
به تهران که رسیدیم رفتیم دفتر ریاست جمهوری در خیابان پاستور. آقا مهدی به من گفت: «شما اینجا بایستید، من الان میآم.
گروه فرهنگی جهان نیوز: بعد از عملیات خیبر، آقا مهدی آمد و به من گفت: «بعد ازظهر کمی بخواب، شب باید بریم تهران.» گفتم: «باشه.» شب به سمت تهران حرکت کردیم.
به تهران که رسیدیم رفتیم دفتر ریاست جمهوری در خیابان پاستور. آقا مهدی به من گفت: «شما اینجا بایستید، من الان میآم.»
۲۰ دقیقه بعد آمد و گفت: «برو بریم.»
در راه برگشت، رفتیم قم و سری هم به خانواده آقا حمید، که تازه شهید شده بود، زدیم.
بعد که راه افتادیم، سر صحبت را با او باز کردم و پرسیدم: «راستی آقا مهدی! جریان چی بود، ما شب تا صبح رانندگی کردیم و اومدیم تهران فقط برای یه دیدار ۲۰ دقیقه ای؟ با کی دیدار داشتین؟»
گفت: «رفتم آقای خامنه ای رو دیدم.» گفتم: «کاری داشتین؟» گفت: «چند روز پیش، امام در یکی از صحبت هاشون فرمودند کسانی که با ارتش هماهنگی و همکاری نداشته باشند، این شرعا تخلف محسوب می شه. رفتم از آقای خامنه ای بپرسم که اگه قبل از این حکم کم کاری هایی شده باشد، مسئله اش چی می شه؟»
برگرفته از کتاب نمیتوانست زنده بماند/ خاطراتی از شهید مهدی باکری
راوی: مصطفی مولوی
بیشتر بخوانید:
کد مطلب: 882457
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/882457/ماجرای-دیدار-شهید-باکری-آیت-الله-خامنه-ای