جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 17 May 2024
 
۰
۱۰
نقدي بر سريال دارا و ندار;

فقر و غنا، فقیر و غنی، دوستی یا جنگ ؟!

يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۳۶
کد مطلب: 103774
فقر و غنا، فقیر و غنی، دوستی یا جنگ ؟!
جهان-سرویس فرهنگی: سالهاست که صداوسیما در ساخت فیلمها و سریال‌هایی که بتواند طبقه اجتماعی نزدیک به مردم را نشان دهد تقريبا ناموفق عمل کرده و مورد انتقاد جدی کارشناسان این حوزه قرار دارد. نمایش سریال هایی که زندگی شخصیت‌هایش در بستر خانواده های غنی، مجلل و متمول آنچنانی اتفاق می افتد، واقعیتی نیست که اكثريت مردم بتوانند نشانی از زندگی خود در آن بیابند. 

اما امسال صدا و سیما سعی کرد درسریال‌های نوروزیش، انتقادات را پاسخ داده و سعی در اصلاح اين موضوع نماید. با اين حال در يكي از اين سریال‌ها، آنچه که از قشر ضعيف جامعه نشان داده شد، تصویری ناقص از طبقه فقیر بود كه بيشتر  متكديان در آن محمل توجه قرار گرفته بودند.
 
ظاهرا دست اندرکاران این سریال‌ (دارا و ندار)، تعریف جامع و صحیحی از فقر و طبقه فقیر را مد نظر قرار نداده اند. اینکه به بررسی لایه هایی از زندگی طبقه فقیر جامعه در رسانه ملی آن هم با زبان طنز پرداخته شود، حرکت قابل قبول و بجایی است؛ اما متاسفانه "دارا و ندار" مسعود ده‌نمكي بجای نمایش زندگی طبقه فقیر جامعه، اشتباها زندگی کولی هاي دوره‌گرد و حاجي فيروز‌هاي سياه‌بخت را  نمایش مي‌دهد و گاهی کار از این هم فراتر رفته و زندگی گداها و متکدیان بجای طبقه فقیر نمایش داده می شود؛ در صورتی که آبروداری جزء لاینفک جامعه ایرانی است، شاید بخشی از خانواده های ایرانی، فقیر باشند ولی برای امرار معاش مطمئنا گدایی نمی کنند. اتفاقا طبقه فقیر از صبح تا شب کار و تلاش می کند، زحمت می کشد که بتواند زندگی آبرومندی برای خانواده خود تمهید نمايد و اتفاقا این همه تلاش برای این است که دریوزگی نکند و شايد تفاوت فقیر ایرانی با فقرا در سایر کشورها نيز همین باشد!

ده‌نمكي گرچه با نگاه دردمند و عدالتخواه خود، درد تاريخي دلسوزان جامعه از فاصله طبقاتي به وجود آمده ميان فقير و غني را به نمايش درآورده است، اما در بسياري از سكانس ها، خواسته يا ناخواسته اين دو طبقه را  به نزاعي تمام عيار در مقابل يكديگر دعوت مي نمايد.

ممكن است در دعواهاي سياسي و ...، با مقابل هم ايستادن اين دو قشر، خواه‌نا‌خواه، نتيجه دعوا به نفع يك يا چند جناح سياسي رقم بخورد، اما نتيجه قهري اين اتفاق، زيادتر شدن فاصله ها و تنفر كاذب بيشتر دارا و ندار از يكديگر مي شود كه خودبه نوعي منجر به انفكاك و اضمحلال جامعه خواهد شد.  

شايد ده‌نمكي براي فرار از اين امر دست به دامان كاراكتري دوست داشتني به نام "فتل" شده باشد تا پلي گردد ميان فقرا و اغنيا و  صد البته اين نيز خود لاجرم نياز به يك تنبه و بيداري عارفانه‌ي ناغافل و يكهويي براي شخصيت مزبور (فتل) دارد كه تم اصلي داستان را در حد متلهاي قديمي و يا حتي فيلم فارسي هاي خودمان، غير قابل باور مي كند.

در نقطه مقابل این سریال، ما شاهد نمایش فیلم "آواز گنجشکها " ساخته مجید مجیدی بودیم که اتفاقا در این فیلم هم به طبقه فقیر جامعه پرداخته شده است. در این فیلم دیدیم که "کریم" سرپرست خانواده برای امرار معاش خانواده اش به چه شكل زحمت می کشد؛ فقر چگونه در خانواده آنها به چشم می آيد، اما وقتی که دخترش به گل‌فروشی روي مي آورد، با او برخورد مي نمايد چرا که گرچه فقیر است اما حاضر به چنین کاری نیست.

تقابل خانواده فقیر و غنی نیز در این فیلم به خوبی نمایش داده شده است. زمانی که "کریم " سر ظهر و موقع نماز کارش را تعطیل کرد و جلوي منزل آن مرد ثروتمند نمازش را خواند، مرد غني و خانواده اش با ديدن كريم كه با نمازخواندن خود جلوي در پاركينگ، راه اتومبيل ايشان را سد كرده بود، به جاي عصبانيت و اعتراض، تحت تأثير قرار گرفتند و در اوج حرارت هوا و خستگي مرد، به وي شربت گوارا نوشانيدند. 

مجیدی در این فیلم نشان داد که طبقه فقیر را خوب می شناسد و برای معرفی اين طبقه نيازي به ارائه‌ي سکانس های اغراق شده و شعاری نيست و شاید دلیل موفقیت این فیلم در زمان نمایش در جشنواره فیلم فجر و حتی اکران عمومي نيز، جنس فیلم بود که به جنس مردم جامعه نزدیکتر به نظر مي رسيد.
 
مجيدي فقيري را نشان مي دهد كه از اغنيا بيزار نيست و غنيي را به تصوير مي كشاند كه از آميختن با فقرا عار ندارد. فقيري كه براي كم كردن فاصله فقر و غنا، به كار مضاعف روي مي آورد و دارايي كه گرچه نمي تواند همه فقرا را غني سازد، اما با رحم و شفقت در دل خود، فقر فقير را فهميده به قدر وسع خويش به تيمارداري او مي پردازد.  

سكانس هاي سريال "دارا وندار" ده‌نمكي در عين اشارات گزنده‌ي اجتماعي و بعضا سياسي در بزنگاههاي مناسب و نيز در عين استفاده غير مسؤولانه‌ از عبارات به اصطلاع آبگوشتي و بعضا مزاح‌هاي پرده‌در، مفاهيم مهمي چون "پاكدستي در عين فقر"، "همدلي در هنگام مصائب"، "عشق و محبت و يكرنگي" به جاي "دورويي و نان به نرخ روز خوري" و نهايتا "قناعت در عين فقر" در عوض "حرص و طمع در عين غنا" را مطرح نموده است؛ ليكن آن چيز كه در پرداخت اين داستان از آن به شكل مشخصي دريغ شده است، غير مستقيم گويي و پرهيز از شعار زدگي است؛ به گونه‌اي كه گاه در شعار دادن، به نمايش هاي سمبليك و آييني پهلو مي زند و گاه در ارائه سطحي و كودك پسند مضمون در حد همان قصه معروف "گربه هاي اشرافي" خودمان تنزل مي یابد. لذا پرداخت داستان و شخصيت پردازي ها در آن، بي هيچ تعليق و گرهي بسيار تخت و به شدت قابل حدس مي نمايد.

آنچه لازم به نظر مي رسد لحاظ نمودن شرايط باور پذيري قصه اي از اين دست است تا از طريق آن بتوان حقايقي اجتماعي همچون فاصله طبقاتي را به درستي و بي آنكه مخاطب آن را پس بزند مطرح نمود.  
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


چرا نمیخواهید واقعیت ها را بپذیرید . این نوشته از باب مدافعۀ اغنیا نوشته شده . کسی نمیخواهد فقرا را با ثروتمندان به جنگ وا دارد . ولی تا کی میخواهیم فاصلۀ ایجاد شده بین فقرا و متمکنین را پنهان کنیم . این نتیجۀ سیاست های غلط دولتهای پیشین است . شما قبّه ها و رفیق دوستها و .. را به حال قبلی برگردانید فقر خود بخود ریشه کن خواهد شد .
امام خمینی : امروز جنگ حق و باطل‚ جنگ فقر و غنا‚ جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است. و من دست و بازوي همه عزيزاني كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نموده اند‚ مي بوسم و سلام و درودهاي خالصانه خود را به همه غنچه هاي آزادي و كمال نثار مي كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مي كنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است.

(صحيفه نور ج20 ص234)
Iran, Islamic Republic of
نقد منصفانه و به جایی بود.کار مجیدی واقعا آبرو مندانه و فاخر بود.
Iran, Islamic Republic of
انصافا دارا و تدار از بقیه سریالها تاثیرگذار تر بود
Iran, Islamic Republic of
ده نمكي دوست داريم .
Iran, Islamic Republic of
زندگی اون جانباز و اون معلم هم جزء کولی ها بود یا نه ؟؟
ده نمکی همه اقشارو جمع کرده بود ....
اون گدا یا کولی چطور اینطور شده اند ...... اون گدا چرا گدایی می کنند به خاطر فقر .....
Iran, Islamic Republic of
اون جانباز و معلم هم بودند .... جزء فقزا و گداها و کولی ها
Iran, Islamic Republic of
مخملباف هم زماني در فيلمهاي خود به طرز افراطي نسبت با قضيه فقير و غني مواجه مي شد مثل صحنه اي در فيلم كه بسيجي در مقابل ماشين مدل بالاي ثروتمند با عباراتي تند مثل "حرام خور" و ... حرف افراطي مخملباف را مي زد و بعد امروز اين كارگردان چپ كرده است!! خدا كند ده نمكي كه روزي از نوشته هاي نشريه هاي شلمچه و جبهه اش لذت مي برديم به علت ورود در سينما و غرق شدن در اغتضائاتش! دچار واژگوني و چپ كردن نشود!!!
Iran, Islamic Republic of
یک بار سر انگشتی حساب کردم که این افرادی که در مترو فال می فروشند و یا سر چهارراه گل می فروشند درآمدی بالاتر از من مهندس دارند .
به این گونه که هر فال را اگر 50 تومن بخرند 200 تومن می فروشند. هر نفر در یک واگن مترو 4 تا می فروشد واگنی 600 تومن سود می شود. هر قطار 7 واگن دارد قطاری 4200 تومن می شود . حداقل 10 قطار در روز روزی 42000 تومن و ماهی 1200000(یک ملیون و دویست هزار تومن)!!!!!
Iran, Islamic Republic of
1) سیاه بازی که دستش را برای گدایی جلوی دیگران دراز نمی کند و پول هنرش را می خورد، متکدی نیست؛ این همه این سریال تلاش کرد که شما این موضوع را بفهمید اما . . .
2) طبقه فقیر این فیلم (به جز یک بخش بسیار کوچک آن) کاملا سعی در آبروداری و حفظ کرامت انسانی می کردند. دقیقا بر خلاف آنچه شما ادعا کرده اید.
مطمئنا یکی از نقاط برجسته این فیلم، رعایت کرامت و آبرو از سوی طبقه مستغف بود که جای تقدیر دارد.
3) بله بین فقرا و متمول ها فاصله و تضاد وجود دارد. مگر شما می توانید این موضوع را انکار کنید؟
مگر سخن بزرگان دین را که می گویند، "کاخی ساخته نشد، مگر اینکه کسی به خاک فقر نشست" را فراموش کرده اید؟
آیا رویارویی این دو جبهه را از این آشکارتر می توان بیان کرد؟
4) اتفاقا مانند صحنه پایانی اخراجی های 2 که مسعود ده نمکی همه ایرانیان را متحد کرد، اینجا هم در پایان فیلم (تا آنجایی که می شد) بین فقیر و غنی اتحاد برقرار کرد که شما هم در تضاد با حرف قبلیتان به آن اعتراف کرده اید!

در نهایت اینکه، نقد سازنده بسیار خوب است، اما به شرطی که واقعا به اشکالات اشاره داشته باشد؛ نه اینکه به صرف نشان دادن نقد از خودی و تفاخر به آن، موضوعاتی غیرواقعی در فیلم و بعضا متضاد را به عنوان نقد مطرح کرد.