شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰
مصاحبه با رضا میرزاییان

گفتگوی خواندنی با پیشکسوت رسانه

شنبه ۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۲۵
کد مطلب: 458022
معتقد است که این فوتبال بود که همیشه حرف نخست را می زد. وی، ۳۶ سال پیش در خبرگزاری ایرنا فعالیتش را به عنوان خبرنگار ورزشی آغاز کرد.
به گزارش جهان به نقل از انجمن نویسندگان، خبرنگاران و عکاسان ورزشی ایران،  رضا میرزاییان، در تاریخ ۱۳۳۸/۱/۱۰ در منطقه جنوب شهر تهران ( جوادیه ) به دنیا آمد. همان جایی که کوچه و پس کوچه هایش مملو از عشق به توپ پلاستیکی و دروازه کوچک بود . او که فرزند ارشد یک خانواده هفت نفره است، از علاقۀ بی حد و حصر و توصیف ناپذیری که به توپ گرد و مستطیل سبز رنگ که همیشه در منزلشان موج می زده میگوید و معتقد است که این فوتبال بود که همیشه حرف نخست را می زد. وی، ۳۶ سال پیش در خبرگزاری ایرنا فعالیتش را به عنوان خبرنگار ورزشی آغاز کرد.
 
• کمی از دوران قبل از شروع به کار رسمیتان در خبرگزاری بگویید. آیا قبل از شروع به کار در خبرگزاری نیز به اینکار علاقه داشتید؟ 

همیشه در دوران دبیرستان در دروس تاریخ و ادبیات نمرات عالی می گرفتم، برخلاف درس ریاضی که استعداد خاصی در آن نداشتم. حمل بر خود ستایی نباشد، همیشه انشاهای بسیار خوب و دور از ذهن دبیرهایمان می نوشتم. مشتری پر و پا قرص مجله های کیهان ورزشی و دنیای ورزش نیز بودم و روزهای شنبه ابتدا باید این دومجله را مطالعه می کردم و سپس به دبیرستان می رفتم . در آن زمان با تعدد رسانه ها مواجه نبودیم و تنها این دو مجله را داشتیم که در روزهای شنبه چاپ می شدند. من عاشق فوتبال بودم تمام مطالب و اخبار را پیگیری می کردم. آن زمان، وقتی که من برای تماشای مسابقات به ورزشگاه امجدیه میرفتم، از شدت علاقه زیاد به کار خبرنویسی، شب که به خانه می رسیدم، خودم برای خودم گزارش و یا تحلیلی از بازی تهیه میکردم و منتظر میشدم که روز شنبه فرا برسد تا بتوانم گزارش های خودم را با آنچه در مجله ها چاپ شده بود مقایسه کنم. هرگز از این کار خسته نمی شدم و هر بار تلاش میکردم که اشتباهات خودم در نوشتن را بیش از پیش بر طرف کنم.

• پس به نظر خود شما، رمز موفقیتتان در این حرفه، علاقه و پشت کارتان بوده است؟
بله دقیقا. راستش از همان زمان هم هر وقت که پدر و مادر خدابیامرزم از من می پرسیدند که دوست دارم چکاره شوم؟ من در جوابشان می گفتم: خبرنگار ورزشی. در واقع با مشغول به کار شدن در این حرفه به آرزوی دیرینه ام رسیدم. جالب است که بدانید در دوران دبیرستان، محتوای مطالب دفترهای من اکثرا ورزشی بود و نه درسی!بیاد دارم این علاقه وافر باعث شد تا دبیر ادبیاتم یکی از یادداشت های ورزشی بنده که مربوط به فوتبال بودرا در مجله " پیک " که یکی از نشریات وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود ارایه داد و این مطلب در آن زمان چاپ شد . تصور می کنم سال دوم دبیرستان بودم که این اتفاق جالب رخ داد و به واقع استارت جدی بنده از آن لحظه شروع شد و اشتیاق مرا به این حرفه مضاعف تر کرد.


• آیا از سالهای فعالیتتان خاطرات تلخ یا شیرینی هم در ذهن دارید؟
خاظرۀ شیرین که زیاد است اما برا تهیه اخبار و گزارشهای مربوط به جام جهانی ۱۹۹۸ در فرانسه حضور داشتم و بازی ها را از نزدیک دنبال می کردم و پوشش خبری می دادم. پیروزی تیم ملی کشورمون در مقابل آمریکا که تنها پیروزی تیم ملی کشورمان در جام جهانی محسوب می شود ، خیلی برایم شیرین و خوشحال کنده بود که قابل وصف نیست . به طوری که آن شب تا صبح خوابم نبرد. جالب است بدانید که در کنار من یکی از خبرنگارهای امریکایی روزنامه نیویورک تایمز حضور داشت و به محض اینکه بازی تمام شد، صمیمانه به من تبریک گفت.
دو خاطرۀ شیرین دیگر هم دارم که مربوط به حضورم در بازی های آسیایی ۱۹۹۰ پکن و ۲۰۰۲ بوسان می شود که تیم فوتبال کشورمان مدال طلا تصاحب کرد. البته خاطرات دیگر نیز هست که البته موفقیت نوید بخش و ماندگار تیم ملی فوتبال کشورمان مقابل امریکا چیز دیگری بود.

• قطعاً تجربه خیلی خوبی بوده حس کردن جو حاکم بر ورزشگاه از نزدیک آن هم بعد از پیروزی تیم ملی کشورمان.
بله، مخصوصاً وقتی که خبرنگار باشید و بخواهید اخبار خوب و نشاط آور را به رسانه مربوطه ارسال کنید.البته هموطنان شاهد پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان بودند و من از اینکه سهمی کوچک در این نشاط ملی داشتم طبعا در پوست خود نمی گنجیدم، بهرحال ابراز احساسات ایرانی ها مثل این بود که روی عرش سیر می کردندو این صحنه ها خیلی دیدنی و قشنگ بود. دیدار ایران و آمریکا به بازی قرن مشهور شد و من هرگاه نامی از شهر " لیون " بر زبان جاری می شود
( شهر محل دیدار ایران و امریکا ) بناگاه این دیدار تاریخی در ذهنم متبادر می شود. بیاد دارم وقتی تلویزیون فرانسه تصاویری از خوشحالی و جشن مردم در خیابان ها و میادین کشورمان را پخش می کرد باعث می شد خوشحالی من و همکارانم مضاعف شود.
در بارۀ خاطرۀ تلخ هم می توانم بگویم که من به خاطر نوع کاری که داشتم، ارتباط بسیار نزدیکی با چند تا از فوتبالیست های خوبمان، مثل زنده یادان ناصر حجازی، صفرایرانپاک، غلامحسین مظلومی و یا همکاران خوبی مثل ناصر احمدپور، علیرضا حافظی ، منوچهر لطیف و مهدی نفر داشتم و از دست دادن این دوستان واقعاً برای من خیلی ناراحت کننده بود. من ارتباط بسیار نزدیکی با آقای حجازی داشتم. ایشان کاریزمای زیادی داشتند و من خیلی به ناصر خان علاقه داشتم. حتی الان هم در سایت ناصر حجازی همکاری دارم و فعالیت می کنم و با خانواده ایشان ارتباط نزدیک دارم.


• جناب میرزاییان؛ شما به عنوان یک پیشکسوت برای جوان های تازه کار چه توصیه ای دارید؟
به نظر من در وهله اول باید به این کار علاقه داشته باشند. مخصوصاً در حوزۀ ما که ورزش و تخصصی است، باید پشتکار و مطالعه زیادی داشته باشند و سعی کنند " به روز " باشند و از قافله عقب نمانند . ضمن اینکه سعی کنند با پیشکسوتان و کارشناسان حوزۀ خودارتباط نزدیک و تعامل داشته باشند. کما اینکه من هم در زمان فعالیتم همیشه سعی می کردم از دانش و تجارب گرانسنگ اساتیدی مثل آقای پرویز زاهدی، آقای اردشیر لارودی و آقای عطاالله بهمنش و... استفاده کنم و ضعف هایم را مرتفع نمایم .


• آیا به نظر شما دانش فنی خبرنگاران جوان ما در سطح خوبی قرار دارد؟
الان جوان های ما فعالیت زیادی در فضا های مجازی دارند و شرایط طوری شده که شما با لمس یک دکمه، وارد دهکدۀ جهانی می شوید و می توانید با سراسر جهان در تعامل باشید. از این نظر در وضعیت خوبی قرار دارند اما باید در کنار عنایت به تهیه اخبار و گزارش ، حتما به نوشتن تحلیل و یادداشت مبادرت ورزند. صرف تهیه خبر و اتکا به فضای مجازی و دنیای اینترنت نمی تواند یک خبرنگار جوان را به سمت و سوی بالندگی هدایت کند و لذا باید عادت کند تا به یک نویسنده و تحلیل گر ورزشی تبدیل شود. متاسفانه بعضا می بینم که زندگی برخی خبرنگاران جوان به اینترنت خلاصه می شود و چیزی که در بین آنها محلی از اعراب ندارد ، نویسندگی و یادداشت است که این یک نقطه تاریک به شمار می رود. به واقع الان بیشتر قلم در کشوی میز خبرنگاران بایگانی شده و جوانان تمام هم و غم خود را صرف استفاده از لپ تاپ می کنند.


• آیا فکر میکنید که ماهیت حرفه خبرنگاری ، ویژگی ها و اهمیت آن برای مردم ومسئولان به اندازه کافی شناخته شده هست؟
به نظر من این حرفه آن طور که باید و شاید هنوز در جامعه جا نیفتاده و جایگاه واقعی اش را بدست نیاورده است؛ که البته دلیل عمدۀ آن می تواند کم توجهی مدیران رسانه ها به جایگاه رفیع ورزش باشد. به عنوان مثال، در بیشتر خبرگزاری ها و سایت های خبری، سرویس ورزشی در اولویت اول قرار ندارند. در صورتی که امروزه، ورزش یک مقوله فرهنگی به شمار می رود و در دنیا از منزلت رفیعی برخوردار است .
به باور بنده اهمیت گروه اخبار ورزشی در یک رسانه کمتر از اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی نیست و با توجه به تعداد قابل توجه مخاطبان بخصوص نسل بالنده جوان در حوزه ورزش می توانم بگویم به هیچ عنوان نمی توان آن را در جایگاه پایین تر از دیگر حوزه ها قرار بگیرد. البته خوشبختانه توجه مدیران به این مسأله، نسبت به قبل بیشتر و بهتر شده اما هنوز به جایگاه واقعی خودمان دست نیافته ایم.


• خبرنگاری در گذشته و در زمان حال چه تفاوت هایی با هم دارند؟
شرایط آن زمان با حالا متفاوت است. باوجوداینکه در گذشته تکنولوژی پیشرفت نکرده بود، اما عشق بیشتری در کاردیده می شد و ما برغم کمبود امکانات ، با اشتها و ولع تمام دوندگی می کردیم . اجازه بدهید یک مثال بزنم ، بیاد دارم وقتی به استادیوم امجدیه(شیرودی) برای تهیه اخبار می رفتم امکانات بسیار محدود بود و حتی در جایگاه خبرنگاران تلفنی وجود نداشت . به همین دلیل همیشه همسرم از شب قبل جیبم را پر از سکه های دو ریالی می کرد . چون باید نیمه به نیمه ز استادیوم بیرون می آمدم و روبروی ورزشگاه از طریق تلفن ، دو یا سه بازی را به شکل مکالممه گزارش می کردم و به ایرنا می فرستادم.
ما امکانات محدودی داشتیم اما عشق و علاقه بی حدو حصر به کارمان باعث می شد تا احساس خستگی نکنیم .
اماالان شرایط کاملا فرق کرده و تسهیلات وامکانات خیلی بیشتری در اختیار خبرنگاران قرار دارد. من همیشه به امیر( پسرم) که در حال حاضر مشغول به کاردر خبرگزاری ایرنا هست می گویم که شما انگار در پر قو خوابیده اید.
البته آن زمان وقتی که جوانتر بودم و در ورزشگاه کنار چهره های فاخری مثل آقایان زاهدی،خوانساری، لارودی، بهمنش و دیگر بزرگان می نشستم خستگی از تنم در می رفت و احساس می کردم که در دانشگاه هستم و مطلب می آموزم.

• به نظر شما آیا تحصیلات بالا و مرتبط در موفقیت یک خبرنگار موثر خواهد بود؟
بله صددرصد،امروز حرفه خبرنگاری علاوه بر تجربه، به تحصیلات آکادمیک هم احتیاج دارد و می توانم بگویم که این مقوله لازم و ملزوم یکدیگرند، مثل دو بال یک پرنده می ماند. طبعا اگر خبرنگاران ماتحصیل کرده نباشند از قافه عقب می افتند و اگر به روز نباشند و با دنیای مجازی فاصله بگیرند یقینا تیرشان به هدف نخواهد خورد .


• آیا تا کنون مشکل خاصی پیش آمده که از این کار خسته و دلسرد شوید و یا قصد کناره گیری از این کار را داشته باشید؟
خسته و دلسرد هم شده ام، ولی تا به حال پاپس نکشیدم. بعضی اوقات بی مهری ها و نا مُرادی هایی دیده ام، ناراحت و مغموم شده ام، اما هرگز جا نزدم. فقط به دلیل عشقی که به کارم داشتم. باور کنید حتی پیشنهادهای شغلی خوب با شرایط اقتصادی خیلی بهتری داشتم که شاید اگر خیلی ها جای من بودند قبول می کردند، اما من هیچوقت نپذیرفتم، حتی الان هم با اینکه بازنشسته شدم باز هم دارم در جاهای دیگر به فعالیتم در حوزه ورزش ادامه می دهم. هنوز هم می نویسم، مطالعه می کنم و سعی می کنم عقب نیفتم.


• با این اوصاف اگر می شد برگردید به سال های گذشته، باز هم همین شغل را انتخاب می کردید؟
صد در صد، شک نکنید، چون به کارم عشق می ورزم. من این حرفه را از دوران نوجوانی دوست داشتم و دائما در " روزنامه های دیواری " مطالب ورزشی می نوشتم و در دبیرستان و محله ، شهرت پیدا کرده بودم.


• خوشحال می شویم اگر بیشتر در این خصوص تعریف کنید.
یکبار در یکی از روزنامه دیواری هایی که در دوران دبیرستان باید درست میکردیم، مطلبی نوشتم؛ وقتی دبیر ما مطلب را مطالعه کرد، باور نکرد که من این مطلب رانوشته باشم و تصور می نمود که از جایی کپی کرده ام. من هم از ایشان درخواست کردم که به من سوژه ای بدهد تا همانجا درباره اش مطلب بنویسم و ایشان پذیرفتند. مطلب را نوشتم؛ وقتی که ایشان مطلب را خواند بسیار شگفت زده شده بود و همانطور یکه گفتم در نشریه "پیک" چاپ شد که تصور می کنم ۱۷ یا ۱۸ سال سن داشتم .


• پس بی خود نیست که می گویند " درس معلم اَر بُوَد زمزمۀ محبتی، جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را ..." جناب میرزاییان به عنوان حرف آخر دوست دارید چه حرفی را بر زبان بیاورید؟
درخواست من از مسئولین این است که نگاه ویژه ای به فعالان حرفه ما داشته باشند. به هر حال کار ما هم به نوعی کار فرهنگی محسوب میشود و مخاطبان ما نیز بیشتر طیف های جامعه را شامل می شوند. نقش و تلاش یک خبرنگار ورزشی در جامعه، کمتر از یک ورزشکار نیست؛ به این دلیل که اگر فعالیت و زحمات امثال ما نباشدورزش در جاده موفقیت قرار نخواهد گرفت . مطلب دیگری که می خواهم عرض کنم در رابطه با عملکرد صندوق حمایت پیشکسوتان ورزش ایران است که باید عنایت خاصی به پیشکسوتان عرصه روزنامه نگاری ورزشی داشته باشد. موسپیدان این حوزه در این راه زحمت فراوانی کشیده و و سالهای سال خون دل خورده و عرق جبین ریخته اند.
باور کنید در بازی های آسیایی، المپیک و جام جهانی و میادین معتبر روزهایی را به خاطر دارم که همکارانم، روزی بیش از دو ساعت نمی خوابیدند. واقعا تلاش زایدالوصف خبرنگاران ، عکاسان و گزارشگران در موفقیت تیم های ورزشی ما در نیم قرن اخیر قابل تحسین و ستایش است و نباید زحمات آنها به محاق فراموشی سپرده شود. البته من عضو کمیته پیش کسوتان انجمن ورزشی نویسان هستم و می دانم که صندوق در خصوص بیمه تکمیلی دوستان ، حرکتهای خوبی انجام داده است. اما به هرحال مسئولان باید توجه بیشتری به پیش کسوتان این حوزه داشته باشند.


• همانطور که تاکید کردید صندوق حمایت از پیشکسوتان ورزشی، اقداماتی را جهت بیمه تکمیلی پیشکسوتان عزیز با درصد بالایی از تخفیف انجام داده و امیدواریم که از این پس هم توجه بیشتری به مسائلی که فرمودید داشته باشند.
امیدوارم. همچنین از مسئولان بلند پایه وزارت ورزش، کمیتۀ ملی المپیک و مخصوصا وزارت ارشاد هم تقاضا دارم که زحمت بکشند و به آن دسته از همکاران عزیز ما که حال خوشی ندارند و به دلیل کهولت سن خانه نشین شده اند، توجه داشته باشند . این کار می تواند بسیار روحیه بخش باشد و عزیزانی که در بستر بیماری افتاده اند را یاری دهند . بالاخره ما اساتیدی مثل آقایان پرویز زاهدی، اردشیر لارودی، عطاالله بهمنش و غلامحسین دلشاد را داریم که بیش از نیم قرن برای ورزش ایران زحمت کشیده اند. لذا مسئولان باید نسبت به این مهم حساس باشند و دست آنها و خانواده این عزیزان را بگیرند .


• پیشنهاد خیلی خوبی ارائه دادید. درست است که بعضا بازدیدهایی صورت میگیرد، اما بهتر است که تعداد این ملاقاتها افزایش یابد.
صد در صد. چندی پیش همراه با برخی از دوستان به دیدار آقای بهمنش رفتیم. نمی دانید که چقدر اینکار ما برای ایشان روحیه بخش بود. حدود یکساعتی که پیش ایشان بودیم، من کاملا متوجه می شدم که روحیه استاد بهمنش بهتر شد، تغییر مزاج دادند و از آن حالت رخوت و خمودگی بیرون آمدند. واقعا این دیدارها و ملاقات ها برای این عزیزان بسیار روحیه ساز و الهام بخش است.


• درخواست دیگری از مسئولان ندارید؟
درخواست آخر من این است که فکری به حال بیمه خبرنگاران و عکاسان ورزشی شود و برای آنها امنیت شغلی ایجاد کنند. مخصوصا آن دسته از همکارانی که در نشریات مشغول به کار هستند، ممکن است هر لحظه به دلایل مختلفی از جمله بسته شدن نشریه، بیکار شده و آیندۀ مشخصی نداشته باشند.


• خیلی متشکرم که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید و امیدوارم که سالهای سال با همین انگیزه به کارتان ادامه داده و الگوی نسل جوان باشید.
از محبت شما بی نهایت ممنونم و برای خبرنگاران نسل جوان آرزوی توفیق روز افزون دارم .امید است که ورزش ما در حوزه های مختلف بتواند در پرتو حمایت بی بدیل مسئولان و رسانه های ورزشی در عرصه بازیهای معتبری مثل المپیک و میادین جهانی در مسیر موفقیت قرار گیرد. 

تهیه و تنظیم: هما سلوکی
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *