سر چهارراه اول: آقا من همین بغل پیاده میشم... بفرمایید کرایهتون. بیزحمت یه ربع هم بذار روش. چرا؟ من صبح همین مسیر رو از اون طرف اومدم. دوتا سکه هم بیشتر ندادم. اون نرخ صبح بود داداش. الان غروبه. مگه تاکسیرانی نگفته رانندهها در طول هفته نباید کرایهها رو گرون کنن؟ اون مربوط به قیمت ارزه. اینکه من میگم مربوط به قیمت سکهست. مسافر یک ربع سکه از جیب درمیآورد و روی داشبورد میاندازد و پیاده میشود.
سر چهارراه سوم: آقا ممنون. من همینجا پیاده میشم. چندتا سکه میشه؟ سهتا و نیم. اوا. از اون چهارراه تا اینجا یک و ربع سکه اضافه شد؟ آقا مگه سر گردنهست؟ خواهرم من حوصله ندارم دهن به دهن زن بذارم. کرایهت همینه. یه طرح قدیم میدم، دیگه هم نمیدم.
سوپری سر کوچه سلام عباس آقا. شیر مال امروزه؟ بعله، صبح اومده. یه شیشه بده... چقدر میشه؟ سه میلیون و پونصد هزار تومن. خورد ندارم. بیا، یه سکه طرح قدیم دارم. من هم خورد ندارم چهارصد و سیهزار تومن بقیهش رو بدم. یهدونه از اون آبنباتها بردار بهجای بقیه پولت.