جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 17 May 2024
 
۰

دختران عليه دختران

چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۱۹:۱۷
کد مطلب: 213735

«دختران عليه دختران» نوشته‌ي «مصطفي خرامان» است. در اين كتاب يك اتفاق در سه فضاي متفاوت روي مي‌دهد و هر بار تاثیری متفاوت بر شخصیت‌های کتاب و سرنوشت آن‌ها می‌گذارد.
ايبنا نوجوان: «مصطفي خُرامان» داستان «دختران عليه دختران» را با فرم و سبكي متفاوت و در سه بخش «زشت»، «بد» و «خوب» روايت كرده است.

هر سه فصل با روايت قهرمان اصلي داستان از اسباب‌كشي به محله‌ي جديدشان آغاز مي‌شود: «ما به خانه‌ي جديدمان اسباب‌كشي كرده بوديم. اين‌بار هم مثل بقيه‌ي اسباب‌كشي‌ها، پدرم و چند تا كارگر همه چيز را برده بودند بالا و آخرين تكه‌هاي وسايل را هم ما داشتيم مي‌برديم. ما يعني من، مادرم و خاله‌ام.»

اما ادامه‌ي داستان در اين سه بخش متفاوت است. از همان آغاز هم مشكلات اين دختر بازيگوش در خانه و محله‌ي جديد آغاز مي‌شود. شايد چون در محله‌ي قبلي خود برو بيايي داشته اما حالا: «من يك سبد حصيري را بغل كرده بودم كه دو برابر خودم بود. وقتي به رديف از پله‌ها بالا مي‌رفتيم، او را ديدم كه توپي را زده بود زير بغلش. جلوي در آپارتمان‌شان ايستاده بود و ما را تماشا مي‌كرد. همان‌طور كه سبد توي بغلم بود، سرم را چرخاندم تا سلام كنم. انگار از ديدن من خوشحال نبود. ابروهاي درهمش را كه ديدم سلامم يادم رفت. در حالي‌كه پشت سرم را نگاه مي‌كردم رفتم توي ديوار. سبد از دستم افتاد و ظرف‌ها پخش و پلا شدند روي زمين. در ِ قابلمه قل خورد و تا نزديك پله‌ها رفت... مشغول جمع كردن ظرف‌ها شدم. در حالي‌كه مي‌رفتم سراغ در قابلمه، زيرچشمي نگاهش كردم، داشت كركر مي‌خنديد و نيشش تا بناگوش باز بود. وقتي به ديوار خوردم خيلي سعي كردم كه روي زمين ولو نشوم. ظرف‌ها را از اين طرف و آن طرف جمع كردم در حالي‌كه او ايستاده بود تماشا مي‌كرد و پوزخند مي‌زد. دلم مي‌خواست با در قابلمه‌اي كه توي دستم بود بكوبم توي سرش كه نيشش را ببندد...»

«او» يا «آن آدم مسخره» كه قهرمان داستان از آن صحبت مي‌كند، پسر همسايه است كه در هر سه بخش داستان حضور دارد و گاه باعث عصبانيت قهرمان داستان مي‌شود. همين موضوع ريشه‌ي كينه و انتقام‌جويي را در هر دو شخصيت ايجاد مي‌كند.

آن‌ها در بخش‌هاي ديگر داستان يارگيري مي‌كنند تا هرطور كه شده نشان دهند «پسرها شيرند، دخترها موش‌اند» و يا «دخترا ماهن! پسرا گوجه فرنگي!»
در اين ميان گاهي اوضاع به نفع دختر‌ها تمام مي‌شود و گاهي به نفع پسرها: «همه‌ي ما دلمان مي‌خواست دماغ پسرها را به خاك بماليم. آن‌ها جرأت نداشتند از فوتبال حرفي بزنند يا براي ما قيافه‌ي فوتبالي بگيرند چون در آن صورت مجبور بودند با من مسابقه‌ي روپايي، ضربه زدن با سر و نگه داشتن توپ روي هوا را بدهند. من دور از چشم مادرم هروقت لازم بود روي‌شان را كم مي‌كردم. وقتي قرمزها مي‌باختند پسرها موش مي‌شدند و وقتي تيم‌شان وضع خوبي داشت هر و كر مي‌كردند.»

شايد بتوان گفت نتيجه‌ي جنگ و جدال‌هاي اين دو گروه گاهي «زشت» است، گاهي «بد» و گاهي هم «خوب».

روايت يك اتفاق در سه فضاي متفاوت و با نتايج متفاوت توسط مصطفي خرامان انجام شده و بايد ديد از نظر راوي چه نتيجه‌اي خوب است!

«دختران عليه دختران» را انتشارات افق با قيمت۲۹۰۰ تومان منتشر كرده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *