چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
 
۱
۱

روایتی جذاب از حاشیه فتنه ۸۸ در «شکاف»

سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۲۶
کد مطلب: 420978
رمان «شکاف» اثر محمد ستاری وفایی که انتشارات عماد فردا آن را منتشر کرده و به عوامل بروز فتنه در یک جامعه مذهبی اشاره دارد در نمایشگاه کتاب عرضه خواهد شد.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، انتشارات «عماد فردا» رمان «شکاف» اثر محمد ستاری وفایی را منتشر کرده که در نمایشگاه کتاب در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.

رمان «شکاف»، روایت اتفاق نادری است که برای یک رفتگر شهرداری در شهر تهران می‌افتد. آقا رسول فردی زحمتکش و مذهبی، در یکی از شب‌ها که مشغول کار است با فردی در حال مرگ، مواجه می‌شود، او یک امانتی به رسول می‌دهد که زندگی و خانواده او را تحت تاثیر قرار داده و او را که تا قبل از این یک زندگی ساده و بی‌ارتباط با اتفاقات بزرگ را تجربه کرده را وارد مرحله‌ای تازه می‌کند که مرتبط با امنیت ملی است.

از طرفی نویسنده سعی داشته در دل این داستان به موضوع مهمی که باعث بروز فتنه در دل یک جامعه مذهبی می‌شود، اشاره کند و ارتباط بین روشنفکری مبتنی بر مبانی نظری غربی را با اتفاق شوم فتنه تبیین کند و دین و اعتقادات دینی را به عنوان عنصر اساسی تشکیل انقلاب و ادامه حکومت پایدار و موفق معرفی کند.

اتفاقات داستان که بعد از فتنه ۸۸ رخ داده، نشان می‌دهد که بسیاری از مردم نسبت به موضوع فتنه بینشی عمیق پیدا کرده و برخی هم هنوز با شبهاتی درگیر هستند.

در قسمتی از این رمان آمده است:

مرد سعی کرد از جا بلند شود، اما نتوانست؛ با صدای ضعیفی گفت: «چیزی در جیب کوچک کت من هست. آن را بردار و از بین ببر! نگذار دست کسی بیفتد.» رسول با عجله دستش را در جیب کوچک کت او فرو برد، چیزی به اندازه یک بند انگشت را بیرون آورد و بی‌اراده داخل جیبش گذاشت؛ بعد پرسید: «تو کی هستی؟ چرا این را از بین ببرم؟»

مرد بی‌رمق گفت: «خواهش می‌کنم آن را از بین ببر و به کسی نده. قسم بخور!»

رسول بلند شد و به‌طرف پمپ بنزین سر چهارراه دوید. راه کمی نبود، ولی تنها راه‌حلی بود که آن‌موقع شب به ‌فکرش خطور کرد. وقتی به پمپ بنزین رسید، مستقیم به دفتر رفت و با عجله در را باز کرد. یکی از کارکنان که پشت میز نشسته بود و چرت می‌زد، با صدای باز شدن در از خواب پرید و با عصبانیت گفت: «اَه! کیه؟ تویی رسول؟ چی شده، سگ دنبالت کرده؟»

آقا رسول آب دهانش را به‌سختی فرو داد و نفس‌نفس‌زنان گفت: «آقا رحمان... کلانتری... کلانتری... تلفن... زود... زود... یکی توی پیاده‌رو... روبه‌روی ساختمان... سنگ قرمز افتاده... دارد می‌میرد...»

رمان «شکاف» نوشته محمد ستاری وفایی را انتشارات «عماد فردا» در ۱۶۴ صفحه با قیمت ۱۱ هزار تومان منتشر کرده که در غرفه این انتشارات در نمایشگاه کتاب در دسترس مخاطبان خواهد بود.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


مرشد
164 صفحه 11 هزار تومن؟؟؟!؟!!!!!!