مختار با وجود لغزشهای سیاسی که دارد یک شخصیت محترم شیعه است و نمیتوانیم به بدگوییها و پروندهسازیهای سیرههای تاریخنویسی علیه او اعتنا کنیم، چون بزرگان تشیع اغلب با این سرنوشت مواجه شدهاند
(علیهالسلام) او را سرزنش میکند و او قول میدهد که در صفین بیاید و البته میآید. منتها بعدها زمان صلح امام حسن مجتبی (علیهالسلام) هم از کسانی است که به امام اعتراض میکند و موضع انقلابی میگیرد و حتی یکی از کسانیکه امام را با لفظ «مذلالمؤمنین» خطاب کرد، همین سلیمان بن صرد بود. همین سلیمان که اینجا امام مجتبی (علیهالسلام) را برای موضع انقلابی نگرفتن مذمت میکند، خودش در کربلا غایب است. او که نامه انقلابی مینویسد و حسینبن علی (علیهالسلام) را برای انقلاب دعوت میکند، خودش در کربلا نیست. سلیمان بعدها قیام توابین را رهبری میکند، اما آن هم از منظر توبه و پالایش درونی است و مسیر جنبش هم مسیر غیرزیرکانهای است. آنها بهجای اینکه اول عراق را تصرف کنند و کوفه را که خیلی از قاتلان کربلا و طرفداران عمر سعد در آن بودند، بگیرند و پس از تسلط بر عراق برای مقابله با شام تجهیز کنند، از کوفه با میل حاکمان زبیری کوفه، یعنی ابن زبیر حرکت کردند. خواسته زبیریها این بود که شیعهها عراق را نگیرند و به شام بروند و مروانیها را سرنگون کنند که رقیب زبیریها بودند. توابین در واقع در پازل جنگ مروانیان و آل زبیر، قرار گرفتند و بهنفع آل زبیر وارد میدان شدند.
صلح امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در مختارنامه به قوت نشان داده نشد. امام مجتبی (علیهالسلام) فقط بهدلیل بذل درهم و دینار کارش به صلح نکشید، جنگ نرم شدیدی توسط معاویه علیه امام برپا شده بود و شایعهسازیهای قوی در شهرهای مسلمانان انجام میشد. ماجرای فریفته شدن شیعیان اینقدر هم ساده نبود
اعتقادی او را میشناختند، او از قبل سخن انتقامگیری از قاتلان حسین (علیهالسلام) را سر داده بود و برخی از قاتلان حسین (علیهالسلام) همین اشراف بودند. به همین دلیل علم قیام را برافراشتند. مختار به ابراهیم پیغام فرستاد، او با لشگرش برگشت و اشراف کوفه را سرکوب کرد و آن اشرافی را که به شهادت شاهدان، در لشگر یزید مقابل امام حسین (علیهالسلام) ایستادند، همه را به هلاکت رساند. فرماندهی لشگر اشراف در کربلا با شبث بن ربعی است که از فرماندهان لشگر عمر سعد در کربلا است و اتفاقا از فرماندهان لشگر علی (علیهالسلام) در صفین و عضو تیم مذاکرهکننده علی (علیهالسلام) با معاویه است. داعیه انتقام شهدای کربلا، اینجا با شعار یا لثاراتالحسین محقق میشود.