چهارشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۳ - 3 Jul 2024
 
۰

هفت جامعه سينما

سيد باقر نبوي
يکشنبه ۲ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۴۶
کد مطلب: 140753

چند سال پيش نسخه‌اي كامل- غير از نسخه ناقص مؤسسه روايت فتح- از جلسه سخنراني سيد مرتضي آويني، با موضوع سينما و مخاطب به دستم رسيد. آن‎را ديدم و شدت اعتراض‌ها به حرف‌هاي شهيد آويني برايم جالب بود. كساني به سيد مي‌تاختند كه چرا فضاي مدارس آموزش سينمايي را نقد مي‌كني، چرا ما را جواهر نخواندي، از همه بدتر به اساتيد مسلم سينما توهين كردي كه خودشان جزو همان سنگ‌هاي تراشيده شده هستند و مرتضي چه صبورانه سخن مي‌گفت و پاسخ مي‌داد. شايد مي‌خواست چيزي را به جمعي بفهماند كه پذيرش آن براي‎شان سنگين بود؛ اين كه بدانند لطفي به سينماي ايران نكرده‌اند و به سنگ بيش از جواهر بها داده‎اند. تحمل نقد در آن جلسه براي شنيدن حرفي ديگر- نه از جنس آن‌چه پيش از اين گفته شده- وجود نداشت. نمي‌دانم چرا مدام ذهنم بدان جا مي‌رود كه بپرسم كه آيا حالا آن ظرفيت براي نقد، وجود دارد؟ 

بد نيست قبل از پرداختن به «هفت» كمي از نقد در سينما كه به نظر بن مايه اصلي برنامه است سخن بگوييم. چه خواهد شد اگر نقد سينمايي را از سينما جدا كنيم؟ كاركرد نقادي در هنر چيست؟ پاسخ اين سئوال، لزوم نقد -نقد هنري- در كشور ما را روشن مي‌سازد. 

تلويزيون، بخش عظيم زمان برنامه‌هاي خود را به سريال اختصاص داده است. سريال‎هايي كه چند تا چند تا در كام مخاطب ريخته مي‌شود كه به فراخور كيفيت و زمان پخش، اقبال مخاطب را مي‌گيرد. اين سريال‌ها – آن‎هايي كه بزرگتر‌ند و احتمالا جدي‎تر- گاهي با نقدهايي پس از پايان پخش از تلويزيون همراه مي‌شوند. نقدهايي كه با كسي كاري ندارد؛ نه با مخاطب، نه با فيلم‎ساز. آن نقدها -بخوانيد گفت‎وگوي دوستانه پيرامون سريال‎ها- عموماً ميزدگردي با حضور فيلم ساز و يك دو نفر منتقد است و تا دل‎مان بخواهد سرشار از تعارف و خوش و بش. دوستانه سخن گفتن پيرامون سريالي كه بي‎حركتي و بي‎حوصلگي در توليد، اسراف در بودجه و ظلم به مخاطب تلويزيون از جمله خواص واضح آن است، شكل خود ستايي‌هاي افراطي را يافته است كه اثرش در نهايت همان ظلم به مخاطب است. اين همه تعريف از يك سريال براي چيست؟ نقد آيا در كشور ما جايي ندارد؟ يا فيلم‎سازي نيست كه تحمل آن‎را داشته باشد؟ و آيا بايد راه حلي ديگر جست براي رشد هنر؟ راه‎حلي كه از مسيري جز نقد هنري مي‌گذرد.
نقد همچون تيغي است كه عاقلانه براحساس مخاطب كشيده مي‌شود، تا جلو پيشروي‌هاي زياده احساس را بگيرد. نقد قرار است هنر را از غير هنر تشخيص دهد و بازگو كند، و براي فيلم‎ساز هم، رشدآور باشد و ... اما آن نقد‌هاي تلويزيوني كاري نمي‎كنند، چراكه به نظر با مفهوم اصلي نقد كه بي‎تعارفي است، به شوخي مي‎پردازند. 

تلويزيون در ديگر برنامه‌هاي خود نيز در رويارويي با سينماي ايران، دو پهلو و بي‎اثر پيش رفته و در واقع هيچ‎گاه راهي نرفته است. حالا نوبت به برنامه سينمايي با عنوان «هفت» رسيده تا كمي صريح و بي‎تعارف، ستيز منتقدانه را بروز دهد تا كمي به خصلت نقد نزديك شده باشد. اين ستيز و محتواي متفاوت را، هفت از منتقدي كه او را فراخوانده، مي‌گيرد. 

برنامه سينمايي هفت حتما يك ويژگي خوب دارد و آن ايجاد فضاي رويارويي ديدگاه‌هاي متفاوت، ميان مباحث هنري و فرمي آن است. اين چيزي است كه تا بخواهيم ميان ما دست كم گرفته شده است؛ عدم توافق بر سر يك معنا و يا فرم هنري. ساليان سال اين نگاه‌ها در سينماي ما و در هنر‌هاي ديگر موجود بوده است كه ناديده انگاشتن آن‎ها به فراموشي هنر مي‌ماند. پس دادن يك فرم الكن و ناقص با محتواي رسمي كه كلاه سر مخاطب مي‌گذارد و علاقه‎مند جدي را نيز با دل‎زدگي از محتوا، مواجه مي‌سازد، از پس فراموشي اين اصل مي‌آيد. 

پس، هر آنچه كه به رشد و بازيابي دوباره اين فضا كمك كند به نفع هنر و سينما خواهد بود. اين مسئله را هرگز نبايد از ياد برد كه كار برنامه «هفت» دست كم در اين مدت اين بوده كه هنر سينما را با جلوه‌هاي تخصصي‎اش جدي نمايد و از حالت باري به هر جهتي، شوخي و ولنگاري برهاند كه سينما با كسي شوخي ندارد؛ و اتفاقا بيش از هر چيز اين سينماست كه با كسي شوخي ندارد. 

جريان نقد در حوزه‌هاي ديگر، مانند اقتصاد و مسائل اجتماعي، زودتر در رسانه ملي آغاز شده است. آن فضاي رو‎به رشد نقد و رويارويي آراء، و نزديكي به اوج دموكراسي در خلال مناظره‌هاي انتخاباتي 88، رشد ظرفيت نقد در جامعه را در پي دارد و رشد شعور سياسي و اجتماعي نيز بعد از آن مي‌آيد. 

بدين طريق «هفت» دست كم براي طرفداران دموكراسي و چند صدايي در هنر، بايد محبوب باشد. كارگردان مقابل منتقد مي‌نشيند و با همه هنر و نظر نقد مي‌شود و دفاع مي‌كند. ممكن است بسياري بحث‌ها يك طرفه پيش رود، اما در اغلب موارد جدي است و به اختلاف نظر اساسي منتقد و فيلم‎ساز پي مي‌بريم و اين اصلاً يعني رشد.
از اين كه بگذريم «هفت» نيز مثل هر برنامه تلويزيوني ديگري مي‌تواند رشد كند. «هفت» مي‌تواند تنوع ديدگاه بيشتري را انتقال دهد و خود را از سايه «نود» برهاند و شاني بالاتر بيابد. معرفي سينماي جوان، تجربي و سينماي شهرستان‎ها نيز از جمله حوزه‎هايي است كه اين برنامه از آن غفلت ورزيده است. 

هربار كه نامي از سيد مرتضي آويني در قالب عنوان «سيد شهيدان اهل قلم» مي‌آيد انگار قرار است اين عبارت، تنها پوششي باشد براي آن جشنواره يا مراسم كه به برنامه رسميت دهد و تمام. به همين سادگي كل انديشه‌هاي سيد شهيد ناديده انگاشته مي‌شود. گويا كسي نمي‌پرسد «سيد شهيدان اهل قلم» كجا مي‌نوشت؟ چه مي‌نوشت؟ كسي نمي‌پرسد آويني چطور منتقد سينمايي بود؟ و چگونه با روشنفكري ستيز مي‌كرد؟ شايد هنوز جاي اميد باشد كه در سينماي‎مان ردي از تفكر سينمايي مرتضي به واسطه حضور دوست و هم نفس او در سوره داريم. پيوند سيد مرتضي آويني و مسعود فراستي به بهانه يك نقد، صورت گرفت؛ نقدي كه فراستي نوشته بود درباره هامون و هيچ‎كس حاضر نبود آن‎را چاپ كند.
 

منبع: هفته نامه پنجره/ شماره 64

نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *