پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
 
۰
گفت و گوی خواندنی مثلث با کارگردان شیار ۱۴۳

نمی‌خواستم تماشاگر ویران شود

دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۲۵
کد مطلب: 397604
مثلث آنلاین متن گفت و گوی هفته نامه مثلث با نرگس آبیار را بازنشر می کند.
به گزارش جهان به نقل از مثلث، «شیار ۱۴۳» داستان انتظار یک مادر برای بازگشت فرزندش از جنگ را روایت می‌کند و انصافا به خوبی هم توانسته این انتظار را در روزمرگی‌های یک زن به تصویر بکشد. مخاطب به‌راحتی توانسته با انتظار کشنده «الفت» داستان ارتباط برقرار کرده و حتی همذات‌پنداری کند. نرگس آبیار اگرچه نوشتن داستان و مستندسازی را بارها تجربه کرده، اما اولین بار با «اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» ساخت فیلم سینمایی را به کارنامه خود اضافه کرد. او این بار با «شیار۱۴۳» سر‌و‌صدای زیادی به پا کرده و کمتر رسانه جدی را می‌بینیم که به این فیلم نپرداخته باشد. در «شیار۱۴۳» با یک فیلم خوب مواجه هستیم که اگر چه شاید ایراداتی هم داشته باشد اما در نهایت مخاطب را با خود همراه می‌کند. با نرگس آبیار کارگردان «شیار۱۴۳» راجع به چند و چون این تجربه گفت‌وگو کردیم.

سرنوشت فیلم «شیار ۱۴۳» در این چند ماه با تحولات زیادی همراه بوده؛ چه در زمان ساخت و چه زمانی که برای جشنواره ادیت نهایی خورد. این حد از بازخورد و شهرت برای فیلم و مجموعه را در زمان ساخت یا پایان فیلم تصور می‌کردید؟

نه، چون اساسا این موضوع را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. حتی در مورد بهترین فیلمنامه‌ها که همه به خوب بودن آن اذعان دارند هم نمی‌توان پیش‌بینی کرد که با چه اتفاقاتی قرار است همراه شود؛ حتی در مواردی تجربه عکس این را نشان داده است. حتی وقتی فیلمی‌ در طول ساخت به‌عنوان یک فیلم خیلی خوب در نظر گرفته شده و کارگردان و بازیگران کار را به درستی انجام داده‌اند، باز هم در تدوین نمی‌توان نظر داد که چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر همه اینها را کنار بگذاریم و فیلم خیلی خوب هم باشد ممکن است اتفاقاتی در طول جشنواره و پس از آن دست به دست هم دهد تا یک فیلم دیده نشود و بالعکس، فیلمی ‌که فاقد ارزش باشد، دیده شود. بنابراین پیش‌بینی کردن بسیار سخت است. من تا زمان ساخت و اتمام فیلم فقط می‌دانستم چند سکانس خیلی خوب دارم که ممکن است دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. زمانی که زمزمه‌هایی به گوشم می‌رسید که فیلم در جشنواره فیلم فجر پذیرفته نمی‌شود، از دوستان رسانه‌ای و منتقدان دعوت کردیم که فیلم را ببینند و بدانیم که آیا فیلم ما واقعا آنقدر بد است که دیده نشود؟ در این دعوت‌ها فهمیدیم که بازخوردها خیلی خوب است و در همان صفحه نمایش کوچک که در دفتر تولید داشتیم هم می‌تواند بیننده را درگیر کند. همه چیز به سمت و سویی رفت که این کار بیشتر سر زبان‌ها بیفتد تا رسیدیم به جشنواره فجر و اتفاقات پس از آن. اما روی هم رفته نمی‌توانستم پیش‌بینی کنم، چون معتقدم که اساسا قابل پیش‌بینی نیست.

شاید یکی از علت‌های موفقیت «شیار۱۴۳» این باشد که شما به‌عنوان نویسنده این اثر، از قبل با محتوا آشنایی کامل داشته و درباره آن مطالعه کرده، کار میدانی انجام داده و دغدغه شخصیت اصلی آن را داشتید. به نظر خودتان این موضوع و دیگر مسائل حاشیه‌ای مثل اجماع راجع به این فیلم و همچنین مسائل سیاسی هرکدام چقدر در این موفقیت تاثیر داشتند؟


شکی وجود ندارد که ادبیات اساس سینماست. فیلمنامه را براساس یکی از رمان‌هایم نوشتم، رمانی که یک سال برای آن زمان گذاشته بودم. تک‌تک دیالوگ‌ها، فضاها و... با دقت بررسی شده، حتی تمام فضای بومی ‌شهری که درباره آن می‌نوشتم را زیر‌و‌رو کردم. به صحنه‌های حسی و تاثیرگذار خیلی دقت کردم. فیلم‌های مستند راجع به کرمان دیدم، کتاب خواندم، فیلمنامه را به یک نویسنده کرمانی دادم تا لغات را به گویش کرمانی نزدیک کند. تمام این‌ها برای ایجاد یک فضای واقعی و باورپذیر انجام شد که یک بیننده عام هم حس نکند فیلم تماشا می‌کند، حس کند یک فیلم مستند می‌بیند و آن را باور کند. از طرفی وقتی وارد فضای ساخت این کار شدم به دلیل سابقه مستند‌سازی که داشتم، به‌شدت از خودنمایی در فیلم پرهیز کردم؛ چه در مورد کارگردانی، چه فیلمبرداری، گریم، طراحی صحنه، دکوپاژ و... در واقع از هرچیزی که توجه مخاطب را ‌بی‌دلیل جلب کند، پرهیز می‌کنم. خودم احساس می‌کنم این شیوه درستی است و اگر بخواهم یک فضای رئال داشته باشم، باید همین روش را ادامه دهم؛ مگر اینکه بخواهم یک کار فرم بسازم که کاملا متفاوت است. من لوکیشن عالی مثل معدن و روستاهای کرمان را داشتم اما به هیچ عنوان سعی نکردم از این لوکیشن استفاده ظاهری کنم. قاب‌های خوشگل و کارت‌پستالی یا حرکت‌های گرافیکی آنچنانی نداشتیم و همه اینها تنیده شده در خود فیلم بود. به علاوه، لوکیشن میمند را داشتیم که برای کارگردان بسیار وسوسه‌کننده است که کل فیلم آنجا گرفته شود؛ اما من‌ ترجیح دادم یک نمای کلی از روستا داشته باشیم، چون معتقد بودم لوکیشن نباید حواس بیننده را از «الفت» پرت کند. الفت باید یک جای معمولی‌تر زندگی کند تا باورپذیرتر باشد. برای من «معمولی بودن» بسیار مهم‌تر از «به‌خصوص» بودن است، مگر اینکه از ابتدا تصمیم گرفته باشم در ارتباط با فرم و محتوا غیرمعمولی باشم. حتی در کارهایی از این دست که در فیلم قبل هم داشتم به هیچ وجه نمی‌پسندم از‌ تراولینگ و کرین و... استفاده کنم؛ دوربین باید به نگاه من بیننده نزدیک باشد. ممکن است عده‌ای بگویند که اتفاق به‌خصوصی در این فیلم وجود ندارد؛ اتفاق به‌خصوص «الفت» و انتظار اوست و چیز دیگری نباید به نظر برسد. فیلم باید معمولی باشد و به نظر من این معمولی بودن خیلی اهمیت دارد. بیشتر برایم حالت‌های آدم‌ها، لحظه و حس مهم بوده و برایم اهمیتی نداشت که تکنیک‌های آنچنانی از لحاظ قاب‌بندی و میزانسن‌های آنچنانی استفاده کنم.

اما گاهی همین ذهنیت ضد فرم بودن، خود به یک فرم تبدیل می‌شود. حواستان به این موضوع هم بود؟

بله اتفاقا اخیرا فیلمی از سینمای فرانسه دیدم که واقعا این ضد‌فرم بودن خودش به فرم تبدیل شده بود که من از همین هم دوری می‌کنم، چون باز هم حواس مخاطب را پرت می‌کند.

این فیلم پروژه فاخر نبوده و سرمایه‌گذاری کلان نداشته است. شما که سفارش نداشتید، بین این همه سوژه چطور به سراغ یک فیلم با موضوع دفاع مقدس رفتید؟ آیا اساسا یک فیلم دفاع مقدس ساخته‌اید؟

من احساسم این است که یک فیلم اجتماعی جنگ ساخته‌ام؛ در واقع در این فیلم نگاه اجتماعی به جنگ داشتم. من دو فیلمنامه داشتم که دوستشان داشتم و فضایشان را به خوبی می‌شناختم چون اگر فضایی را نشناسم اساسا سراغش نمی‌روم. خب فکر کردم فیلم اولم که اجتماعی بود، این دوران هم فیلم اجتماعی زیاد می‌بینیم. بنابراین دلم می‌خواست کمی از این فضا فاصله گرفته و اگر هم می‌خواهم یک کار اجتماعی بسازم حداقل از زاویه‌ای دیگر باشد. به این دلیل که خیلی شاهد گزارش‌های تلویزیونی راجع به شهدای گمنام و مسائلی از این دست بودیم؛ تصور می‌شد که این موضوع کار شده در حالیکه به نظر من به جز چند مورد چندان به آن پرداخته نشده است. در «شیار ۱۴۳» یک دور تاریخ جنگ از ابتدا تا انتها مرور می‌شود و به علاوه اینکه همه چیز به یک مادر چشم انتظار بپردازد، قبلا اتفاق نیفتاده بود. من می‌خواستم خیلی به‌خصوص به این ماجرا نگاه کنم و نمی‌خواستم چندان وارد فضای جبهه شوم. بنابراین به این دلیل که هم موضوعی که آن را می‌شناختم و داستان آن را آماده داشتم عملی کنم و هم اینکه فضای متفاوتی نسبت به کار قبلی‌ام را تجربه کنم «شیار۱۴۳» را ساختم.

فکر می‌کنید نگاه متفاوت نسبت به جنگ ارائه کردید یا نگاه واقع بینانه نسبت به انسان‌های درگیر جنگ؟


نگاه واقع بینانه نسبت به چیزی که وجود داشته مد نظرم بود و تلاش زیادی هم نکردم که چیز خاصی را نشان بدهم. به این معنا که یکی از کارهای من تلاش نکردن است؛ در بحثی که با آقای فراستی هم داشتیم این را گفتم. یکی از کارهایی که کردم این بود که چیزی را نشان ندهم. در واقع کار مهم من در این فیلم ‌بی‌تلاشی است؛ تلاشی نکردم که بر چیزی تاکید کنم.

دلیل این ‌بی‌تلاشی این است که به اصالت موضوع اعتقاد داشتید؟

اعتقادم این است که من نباید قضاوت کنم، بلکه فقط باید نشان بدهم. باید هر آنچه را بوده روایت کنم بدون اینکه چیزی به مخاطب تحمیل شود. باید روایتی را پیش ببرم که خود مخاطب به نتیجه رسیده و قضاوت کند. به همین دلیل یک فضای جنگ، یک خانواده مذهبی، پسری که داوطلب جنگ است و... را می‌بینیم و به‌عنوان یک مخاطب اذیت نمی‌شویم که یک حرف سفارشی گفته یا بر موضوعی خاص تمرکز شده است. بسیاری از خانواده‌ها درگیر این موضوعات بودند و «الفت» هم یکی از آنهاست؛ سعی کردیم هر آنچه بوده را نشان بدهیم.

فیلم «گیلانه» رخشان بنی‌اعتماد را دیده‌اید؟


بله.

آیا نگاه خاصی نسبت به «گیلانه» داشتید که وجوهی از «شیار ۱۴۳» مشابه آن نباشد یا تداوم و پاسخی به این فیلم باشد؟


نه چنین قصدی نداشتم؛ اگرچه معتقدم «گیلانه» یکی از ماندگارترین آثار مربوط به جنگ است. همیشه کارهای خانم بنی‌اعتماد را دنبال کرده‌ام ولی نسبت به این مسائل توجه نکردم، چون آدم دیکتاتوری در این زمینه هستم که باید کار خودم را بسازم. کسی گفته بود ریسه‌کشی قبلا در فیلم دیگری وجود داشته و من آن را برداشته‌ام، در حالیکه من به این مسائل نگاه نکردم. این آدم (الفت) برای من ملموس و باورپذیر بود و می‌خواستم آن را به تصویر بکشم. در حقیقت فیلم خودم را ساختم اما منکر این هم نیستم که ممکن است از همه کسانی که حکم استادی من را دارند تاثیر گرفته باشم؛ این تاثیرپذیری از بسیاری از فیلمسازان بزرگ چه در ایران و چه خارج از ایران بوده است.

در تحلیلی خاص که در قیاس دو فیلم «گیلانه» و «شیار۱۴۳» صورت گرفته، گفته شد که تمایز این دو فیلم در این است که «گیلانه» نگاه منفی به دفاع در جنگ تحمیلی ایجاد می‌کند اما «شیار ۱۴۳» نگاهی افتخارآمیز و امیدوارانه دارد. نظر خود شما در این رابطه چیست؟

من «گیلانه» را سال‌ها قبل دیده‌ام و نمی‌توانم چندان نظری در این باره بدهم، اما می‌دانم که آن سال‌ها فیلم را خیلی دوست داشتم. اما در مورد کار خودم می‌توانم نظر بدهم که این اتفاق در «شیار۱۴۳» نمی‌افتد که مخاطب فیلم را ببیند و ویران شود. مخاطب احساس نمی‌کند که اتفاقاتی پوچ رخ داده و آدم‌هایی ‌بی‌جهت کشته شده و از بین رفته‌اند. به‌رغم ماجرای ‌تراژیک فیلم، یک نگاه حماسی هم کنار آن وجود دارد. به‌هرحال انسانی که شهید شده در راه یک اتفاق درست و بجا این سرنوشت را داشته و این مادر برای یک هدف افتخارآمیز رنج انتظار را متحمل شده است. واژه ضد‌جنگ که این سال‌ها رواج یافته، دست و بال فیلمسازان را برای پرداختن به تبعات جنگ می‌بندد. به هرحال جنگ دوران گل و بلبل که نبوده و رنج‌های بسیاری به‌دنبال داشته است. این است که ما به‌عنوان کشوری که قربانی جنگ بوده باید به تبعات آن بپردازیم. این وظیفه هر هنرمندی است که می‌خواهد در این عرصه کار کند. اما متاسفانه عبارت «ضدجنگ» بدون اینکه تعریف دقیقی به همراه داشته باشد، فاصله‌اندازی کرده و باعث شد فیلمساز و نویسنده از پرداختن به تبعات جنگ بترسد و همین هم باعث شد که مخاطب خارجی چندان چیزی از دفاع ما نداند. ما فیلم را در کره‌‌جنوبی نمایش دادیم و مخاطب می‌پرسید که جنگ شما اصلا چه بوده است؟ دفاع ما بین بحران‌های عراق و خاورمیانه و... گم شده و این تاسف‌برانگیز است. واقعا این‌همه شهید، جانباز و... داریم اما هنوز مخاطب خارجی نمی‌داند که جنگ ما چه بوده و این موضوع مثل آب سردی روی سر ما ریخته شد. ما معرفی خوبی در این زمینه نکردیم و یکی از دلایل این موضوع این است که همیشه به اطلاعات فرامتنی مخاطب ایرانی تکیه کرده‌ایم؛ به این معنا که فرض می‌کنیم مخاطب خودش چیزهایی را در مورد جنگ می‌داند و حالا ما بخشی از آن را روایت می‌کنیم. در حالیکه مخاطب خارجی نمی‌داند موضوع چیست. شاید یک سوژه نیازی نداشته باشد که برای فهم بهتر آن اطلاعات تاریخی ارائه شود اما «شیار ۱۴۳» این قابلیت را داشت که من تاریخی از جنگ را هم ارائه دهم؛ سال‌های جنگ، عملیات والفجر مقدماتی، قطعنامه، بازگشت اسرا و... درواقع سیر جنگ به مخاطب ارائه و معرفی می‌شود. در عین حال این فیلم در جشنواره صلح ژاپن حضور داشت و نشان داد ما قربانی جنگ بوده و بر صلح‌طلبی ما تاکید کرد.

تجربه اکران‌های خارجی و واکنش مخاطبان خارج از ایران چطور بود؟


چون فیلم بر یک موضوع انسانی انگشت نهاده و سعی کرده از یک زاویه مردمی‌تر به جنگ نگاه کند، همه جای دنیا خصوصا کشورهایی که درگیر جنگ بوده‌اند می‌توانند با آن ارتباط بگیرند. مثلا در ژاپن، کره و حتی فرانسه مخاطبان با فیلم گریه کردند. در واقع این زن را یک مادر از کشور خودشان می‌دیدند که با جنگ درگیر بوده و فرزند خود را گم کرده است. در واقع یک موضوع جهانی مطرح است و مخصوص یک دوره زمانی یا مکان خاصی نیست.

در جشنواره فجر واکنش مثبت مخاطبان بعد از موضع‌گیری آقای حاتمی‌کیا شیب‌صعودی پیدا کرد. شاید این فیلم منتخب مخاطبان نمی‌شد یا حداقل مسیر دشواری‌تری را طی می‌کرد اگر آقای حاتمی‌کیا با صراحت از آن تمجید نمی‌کرد. چه اتفاقی افتاد که حاتمی‌کیا از فیلم خوشش آمد؟

راستش من تا روز نمایش فیلم، آقای حاتمی‌کیا را از نزدیک ندیده بودم. شب قبل از نمایش در برج میلاد، فیلم در موزه سینما اکران شده بود. در آنجا داوران تجلی اراده‌ملی و مدیران سازمان‌ها و نهادها فیلم را دیدند. صبح روز بعد بسیاری از مدیران فرهنگی و صدا‌و‌سیمایی مثل آقایان شهاب مرادی، فرجی، دارابی، زین‌العابدین و... تماس گرفته و می‌گفتند که فیلم ما را شگفت زده کرد، صدای تشویق‌ها تا دقایقی قطع نمی‌شد و... من همیشه گفته‌ام با توجه به اتفاقاتی که می‌افتد یکی از سخت‌ترین کارهای دنیا نمایش فیلم در برج‌میلاد است و من برای اکران دلهره زیادی داشتم. آقای حاتمی‌کیا را می‌دیدم که چند ردیف جلوتر نشسته‌اند و برایم بسیار جای خوشحالی بود که ایشان آمده‌اند فیلم را ببینند. وقتی که فیلم تمام شد دو‌ بار تشویق طولانی انجام شد و بعد از آن هم سالن نشست مطبوعاتی شلوغ‌تر از بقیه فیلم‌ها بود. در همان جلسه بود که آقای حاتمی‌کیا فیلم «چ» را به «شیار۱۴۳» تقدیم کردند. به هرحال من به حواشی کاری ندارم اما در مورد خود آقای حاتمی‌کیا باتوجه به سوابق و فیلم‌هایشان می‌توانم بگویم که نقش پدری بر گردن سینمای جنگ دارند. همان موقع فیلم ایشان هم در کنار فیلم ما بود و ایشان بدون توجه به این موضوع برای دیده شدن یک فیلم مستقل این‌کار را انجام دادند.

اما برخی معتقدند که حاتمی‌کیا نه از روی عقیده واقعی به «شیار۱۴۳» بلکه به دلیل چالشی که با مدیران سینمایی داشت این کار را کرد.

آن موقع که هنوز این چالش‌ها به وجود نیامده بود. آن اتفاقات بعد از اختتامیه خیلی پررنگ شد. اتفاقا چالش‌ها از همین کار آقای حاتمی‌کیا شروع شد و دقیقا حملات به ایشان بعد از انتقاد به هیات انتخاب پیش آمد. قبلش که همه چیز عالی بود و فیلم ایشان هم انتخاب شده بود. ایشان به مدیران انتقاد کرد که چرا چنین فیلمی‌ باید رد بشود، در حالیکه فیلم دیگری که هنوز به اتمام نرسیده تایید می‌شود. بعد از این انتقاد یکسری حواشی به وجود آمد نه قبل از آن. البته در مورد مدیرانی که بحث شد، قصد اساعه ادب نیست و بعدها هم دوستان خیلی پیگیری راجع به فیلم داشتند و التفات نشان دادند؛ این بحث‌ها مربوط به سوال شما بود.

من شاهدی در ذهن ندارم که جریان نزدیک به خانه سینما به فیلم شما نزدیک شده یا واکنش مثبتی نسبت به آن داشته باشد، خود شما چنین چیزی را احساس نمی‌کنید؟

نه، برای اینکه خانه سینما فیلم را برای جشنواره آسیا پاسیفیک انتخاب کرده و فرستادند و حتی بسیاری از داوران خانه سینما از من می‌پرسیدند که چرا جزو آثاری که داوری کرده‌اند، «شیار۱۴۳» نبود. خب فیلم من اکران نشده بود و نمی‌توانست باشد. بنابراین من احساس کردم که خدا را شکر جو مثبتی نسبت به فیلم وجود دارد.

در فضای سیاسی قوی‌ترین نکته‌ای که درباره «شیار ۱۴۳» می‌توان پیدا کرد همان است که خودتان‌ ترجیع‌وار گفته‌اید: «یک اجماع و اتفاق نظر ملی.» نگاه و واکنش‌های مقامات سیاسی و محفل‌ها را چطور می‌توانید تفسیر کنید؟

با‌توجه به اقبالی که گروه‌های مختلف نسبت به فیلم نشان دادند، می‌بینیم که هر نوع نگاه و گرایشی فیلم را دیده و ارتباط می‌گیرند؛ چون حس می‌کنند فیلم دروغ نیست و یک نگاه واقع‌بینانه نسبت به جنگ دارد. اقشار مختلف مردم از سنتی، مذهبی، غیر‌مذهبی و... که حتی شاید نسبت به خیلی مسائل نگاه انتقادی هم داشته باشند؛ «شیار۱۴۳» را می‌بینند و با آن ارتباط می‌گیرند. فیلم ساختن آنقدر سخت و پر‌از استرس است که امیدوارم زمانی برسد که فیلم‌ها همه دیده شود اما خود من قصدم این است راجع به موضوعاتی فیلم بسازم که همه مردم به نوعی آن را قبول دارند؛ اگرچه به یک ناهنجاری یا تبعات یک موضوع بپردازد.

خانم زارعی به ایفای اغراق‌آمیز نقش معروف هستند اما نظر کارگردانی شما بر انتخاب ایشان بوده؛ کسی که از دوران جوانی گذشته و وارد میانسالی می‌شود و با کمی گریم می‌تواند به خوبی نقش مادر شهید از مقطع نوزادی تا سال‌ها پس از مفقود‌الجسدی را ایفا کند. انتخاب مریلا زارعی چقدر فکر شده بود؟

من از ابتدا به این موضوع فکر کرده بودم. خانم زارعی اغلب در نقش‌های مکمل بودند اما همان نقش‌های مکمل را هم متفاوت ایفا می‌کردند. بنابراین ایشان را انتخاب کرده و خیلی هم روی این انتخاب پافشاری کردم، چون ایشان در سفر بودند اما من تاکید داشتم که صبر کنیم تا برگردند و صحبت کنیم و حالا اگر نشد سراغ بازیگر دیگری برویم. من تمام تلاشم این بود که بازی‌های فیلم را یکدست کنم؛ بازی بازیگران حرفه‌ای، نابازیگران و بازیگران تئاتر کرمان که معمولا اغراق شده بازی می‌کنند. همانطور که تمام عناصر فیلم در جهت معمولی بودن و دیده نشدن پیش می‌رود، برای بازی‌ها هم باید این اتفاق می‌افتاد. تاکیدم این بود که شخصیت «الفت» نالان و گریان و حزین آنچنانی نباشد که دل مخاطب را بسوزاند. دوست داشتم این شخصیت شکوهمند باشد و کسی اشک او را نبیند؛ تلاطم او باید در نگاه و در درونش حس شود.

در «شیار۱۴۳» موضوع جنگ و شهادت از ‌هاله نوعی تقدس اغراق‌‌آمیز مصنوعی و دور از دسترس که در بعضی فیلم‌ها دیده‌ایم بیرون آمده و با تغییر زاویه دید، به انتظاری که در روزمرگی یک زن وجود دارد، می‌پردازد. به نظر شما نقش زنان در فیلم‌های دفاع مقدس چقدر نشان داده شده و چقدر این نگاه‌ها درست بوده است؟

زنان در فیلم‌های دفاع مقدس بیشتر نقش مکمل را بازی کرده‌اند و بیشتر تمرکز بر فضاهای جبهه بوده؛ کمتر فیلمی ‌مثل «میم‌مثل مادر» را دیده‌ایم که تمرکز اصلی روی زنان در دفاع مقدس باشد. من فکر می‌کنم که این موضوع هنوز خیلی جای کار دارد. ما زنانی را داریم که هم در خود جبهه و هم پشت صحنه جنگ درگیر بوده‌اند. زنانی هستند که هنوز هم درگیر تبعات جنگ هستند و مصائب آن را به دوش می‌کشند؛ خصوصا خانم‌هایی که همسرشان جانباز هستند. به علاوه جایی که نگاه و روایت زنانه به موضوع جنگ خالی بوده و هست، ما احتیاج داریم که از زاویه نگاه و تجلی روح زنانه در آثار دفاع مقدس با مخاطب خود حرف بزنیم. هشت سال جنگ تحمیلی به‌نوعی تنوع نگاه زنانه احتیاج دارد که ما بخشی از آن را در «شیار۱۴۳» نشان دادیم.

الان موجی از فیلم‌های دفاع مقدسی به راه‌افتاده که به تبعات جنگ و خصوصا سختی‌های زنان می‌پردازد. پررنگ شدن نقش زنان در فیلم‌های دفاع مقدس سبب شده عده‌ای معتقد باشند نقش افراد حاضر در جنگ و کسانی که دفاع کرده‌اند در حال کمرنگ شدن است. شما درباره این موضوع چطور فکر می‌کنید؟

به‌هرحال هر موضوعی باید به کاراکتر مورد نظر خود بپردازد. اگر من به موضوعی می‌پردازم که مربوط به نقش زنان است باید به همان بپردازم. یا روایت رزمندگان و شهدا موضوع دیگری است که باید به آن هم پرداخته شود. هر کدام این موضوعات فیلم‌های خاص خود را با فضای خاص خود طلب می‌کند. هر کدام اینها جایگاه خاص خود را دارند و هیچ‌کدام جای دیگری را نمی‌گیرد، اما اینکه در یک مقطع خاص چند فیلم ببینیم که به موضوعی خاص پرداخته‌اند شاید کمی افراط‌وتفریط شود. هر کاراکتری در جایگاه خود جای پرداخت دارد و مثلا حتی ممکن است ما به موضوع کودک در جنگ بپردازیم. لازم است که به همه این موضوعات درباره جنگ پرداخته شود و هنوز بسیاری موضوعات گفته نشده وجود دارند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *