جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰

هدف‌مشترک‌آمریکا وصدام ازجنگ باایران

دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۸
کد مطلب: 381610
بررسی علل وقوع جنگ بدون توجه به وقوع انقلاب اسلامی و اثرات آن در نظام جهانی غیر ممکن است، از میان عللی که در مورد تجاوز عراق به ایران ارائه می شود همواره به علت های فرعی و غیر اصلی پرداخته می شود، در حالی که علل و انگیزه اصلی فروپاشی و براندازی نظام اسلامی در ایران توسط یک دولت ثالث است، که طرح آن از سوی محافل استکباری ریخته شده است.
به گزارش جهان به نقل از دیدبان؛ جنگ میان ایران و عراق طولانی ترین نبرد در جنگ های بعد از جنگ جهانی دوم می باشد و در عین حال پر هزینه ترین آنها تا زمان وقوع این جنگ، در این جنگ هر دو بلوک شرق و غرب که در آن روزگار جهان را بین خویش تقسیم گرده بودند از یکی از طرفین این جنگ حمایت می کردند.در مطلب پیش رو به دنبال این هستیم که بدانیم دلایل اصلی و پنهان نظام استکبار از طرح مسئله جنگ در ورای علل ظاهری آن چیست؟ چه رابطه ای میان پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ است؟چه عاملی منجر به این شدت که آمریکا به عنوان رهبر بلوک غرب در آن دوره از اختلافات خود با عراق که در بلوک شرق بود بکاهد؟اقدامات و فعالیت های عراق پیش از حمله سراسری و رسمی به ایران چه بود؟نقش حکومت بعث عراق در آشوب های داخلی ایران و کودتای موسوم به نقاب چه بود؟ صدام چگونه به زمینه سازی برای حمله به ایران پرداخت؟ برای پی بردن به اینکه چه عواملی مقدمات حمله عراق به ایران را فراهم کرد باید به اوضاع و شرایط منطقه و به ویژه این دو کشور یعنی ایران و عراق توجه کرد.

انقلاب اسلامی و فروپاشی نظم آمریکایی

درایران پس از درگیری های شدید میان مردم و نیرو های و فادار به رژیم پهلوی و تظاهرات های گسترده ای که در شهر های مختلف درگرفت ،نظام پهلوی ساقط شد و سران آن یا متواری شده و یا توسط نیرو های انقلاب محاکمه می شوند، انقلاب اسلامی با خود نوع جدید از رفتار و سلوک اجتماعی را در ایران رواج می دهد که از تعالیم اسلامی نشات می گیرند، ارزش های اسلامی بار دیگر در میان مردم زنده می شود و ارزش های رواج یافته در نظام پهلوی رنگ می بازد. اما از سوی دیگر بی نظمی ها و ناامنی هایی سراسر کشور را فراگرفته است، که امام و یاران ایشان به دنبال آن هستند که هر چه سریع تر با استقرار ارکان و ساختار های حکومت به اوضاع کشور سروسامان بدهند.

به گفته کارشناسان باید مهم ترین عللی که مقدمات تجاوز عراق به ایران را فراهم کرد وقوع انقلاب اسلامی دانست این انقلاب منجر به این شد که نظم مورد نظر غرب در منطقه حساس جنوب غرب آسیا به هم بریزدو منافع آمریکا و کشور های وابسته به نظام استکبارتهدید بشود، این انقلاب ایدئولوژی جدیدی درمبارزه با استکبار و رسیدن به استقلال ارائه کرد، در اثر این انقلاب امریکا مهم تریم پایگاه خود را در منطقه را از دست داده بود و بنای استراتژی دو ستونه آمریکا که بر اساس دو ستون یعنی ایران و عربستان شکل گرفته بود فروریخت، ایران کشوری بزرگ بوددر همسایگی ابرقدرت شرق یعنی شوروی، بهرهمندی این کشور از منابع عظیم نفت و گاز می تواسنت در سرنوشت مسئله انرژی تاثیر گذار باشد، از سوی دیگر وقوع انقلاب اسلامی در ایران که یکی از شعار های اصلی آن مبارزه با غده سرطانی یعنی رژیم صهیونیستی است از جمله خطوط قرمزی نظام سلطه بود که این انقلاب از آن عبور کرده بود و این زنگ خطر را برای غرب و لابی صهیونسیتی به صدا درآورده بود.

عراق و ترس از امواج انقلابی

عراق در توضیح و تببین علل خود برای حمله به ایران در ورای بهانه های خود از جمله مسئله شط العرب و الحاق استان خوزستان به عراق، الزام ایران به خروج از جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس به مسئله"پیشگیری "اشاره می کنند، پیشگیری از سرایت امواج انقلاب اسلامی به عراق که اکثریتی شیعه به دور از قدرت در آن زندگی می کنند و ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند، در نهمین کنگره حزب بعث به این نکته اشاره می شود:در برابر رهبران عراق تنها اختیار یک راه وجود داشت یا مقاومت و جلوگیری از تجاوزات دشمن و یا اینکه تسلیم شدن به برنامه های[امام]خمینی. بیان این ادعا از سوی مقامات عراقی در حال است که آنها هیچ دلیل و سندی مبنی بر دخالت ایران در امور داخلی عراق ارائه نکردند، چرا که با توجه به اوضاع پیچیده و پرآشوب ایران بعد از انقلاب اسلامی و حرکت های آشوب طلبانه و جدایی خواهانه ایران نمی تواند فرصت این را داشته باشد که در امور همسایه خود دخالت کند، آنچه که مقامات عراقی را به شدت می ترساند امواج معنوی انقلاب اسلامی در ایران بود، بر این اساس برای از بین بردن فرستنده سیگنال های انقلابی یعنی ایران هر چه سریع تر باید وارد عمل شد،صدام پیش از اینکه بتواند به ریاست جمهوری عراق برسد در شورای عالی انقلاب عراق در مورد حوادث ایران ابراز نگرانی کرده و این چنین وانمود می کرد که روحانیون در ایران می خواهند پس از به قدرت رسیدن به عراق حمله کنند، در این زمینه سرهنگ دوم ستاد احمد الفلوجی از فرماندهان ارتش بعث می گوید: سرلشگر ستاد اسماعیل تایه النعیمی درباره آینده و آنچه در دل رهبری [صدام] می گذشت سخن می گفت او چنین آغاز کرد:برادران عزیز امروز در ایران انقلاب واقع شده است ،این انقلاب به کشور ما هم سرایت کرده؛ شما می دانید که هفتاد درصد از جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می دهند و آنها بدون شک به این انقلاب علاقه مند هستند، بر اساس اطلاعاتی که سازمان های امنیت ما به دست آورده اند شیعیان به طور محرمانه به رادیو های ایرانی گوش فرا می دهند، در این هنگام سرتیپ اسعد شیتنه سخن او را قطع کرد و پرسید چه باید کرد؟ اسماعیل النعیمی در پاسخ گفت:این همان مسئله ای است که ماهم می خواهیم به ان دست یابیم، در واقع در جلسه محرمانه ای که در ساختمان وزارت دفاع تشکیل شد حضرت رئیس جمهور رهبر[صدام]فرمودند:باید شر فارس ها را از خود دور کنیم، لازم است انها را از مرز ها دور سازیم. این مسئله در حالی است که نظام استکبار از اقدامات خود برای از بین بردن انقلاب اسلامی نتیجه مطلوب را نگرفته است، اقداماتی مانند هماهنگی برای ایجاد کودتا، ترور شخصیت های برجسته انقلابی، حمله ناکام نظامی به ایران در حادثه طبس وتحریم های یک جانبه. لذا احساس خطر رژیم بعث از امواج انقلاب اسلامی ایران بهترین فرصت است تا به وسیله آن بتواند بر نظام اسلامی ایران فشار وارد آورد، مواضع رژیم بعث مبنی برآمادگی عراق برای فشار بر ایران کاملا در جهت سیاست های آمریکا بود، لذا در این راستا برژینسکی مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر در تیرماه ۱۳۵۹ ترتیب برگزاری مذاکراتی محرمانه میان مقامات عالی رتبه آمریکایی و عراقی را می دهدکه بعد ها افشا می شود، هدف از این مذاکرات هماهنگ کردن فعالیت های آمریکا و عراق در مخالفت با نظام نوپای جمهوری اسلامی بود، در این راستا او ملاقات محرمانه ای با صدام در مرز اردن داشت که این ملاقات در محافل سیاسی به چراغ سبز امریکا به حمله صدام به ایران شهرت یافته است.

در صورت حمله صدام به ایران و پیروزی در این جنگ خواسته های هر دو طرف تامین می شد،در این دیدار این چنین بیان می شود که در موضوع ایران اختلاف زیادی میان عراق و امریکا وجود ندارد پیش از این نیز کارتر به صدام وعده ای فریبنده داده بود وآن این بود که آمریکا می خواهد از صدام به عنوان جانشین شاه در منطقه به عنوان ژاندرام منطقه استفاده کند و این برای صدام تشنه قدرت ارمغانی کوچک نبود، چندی پس از این دیدار پنج فروند هواپیمای مسافر بری به عراق فروخته می شودبه این ترتیب با وقع این جنگ و پیروزی در آن عراق از ترس ناشی از اموج انقلاب اسلامی رهایی می یافت و آمریکا نیز به هدف خود برای از بین بردن نظام اسلامی و برقرار کردن دولتی در ایران که طرفدار غرب باشد دست می یافت، همه اینها در حالی بود که وضعیت ایران آشفته است، ارتش هنوز خود را بازنیافته است،سپاه پاسداران بسیار کم تجربه و جوان است، درگیری ها در مناطقی همچون کردستان،سیستان و بلوچستان و خوزستان و ترکمن صحرا شدت گرفته است، نیروهای ستون پنجم دشمن و معارضین و ضد اتقلاب در راستای ناامنی هر چه بیشتر می کوشند.

جنگ پیش از جنگ

حضرت امام خمینی در سال۱۳۴۴ به نجف اشرف در عراق تبعید می شوند، در آن زمان به دلیل اختلافاتی که میان عراق و رژیم پهلوی بر سر مسائل مرزی اختلاف بود، دولت عراق برای ارتباط گیری انقلابیون با امام خمینی(ره) سختگیری زیادی نمی کرد تا از این طریق بتواند بر حکومت پهلوی فشار وارد آورد، ولی بعد از امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و بهبودی روابط میان دو طرف ارتباط گیری میان انقلابیون و امام خمینی (ره) به سختی انجام می گرفت و رفت و آمد ها به منزل ایشان در نجف به شدت کنترل می شد، لذا در اثر فشار حزب بعث بر امام خمینی(ره) و یاران ایشان، امام تصمیم به خروج از عراق گرفتند؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شدت گرفتن درگیری های جدایی خواهانه در مناطقی همچون کردستان،سیستان و بلوچستان و خوزستان، که بعد ها اسناد دخالت سازمان سیا در شعله ورکردن این آشوب ها به دست آمد، علاوه بر سازمان سیا، سازمان اطلاعات و امنیت عراق به ویژه در کردستان در راستای تقویت کرد های ضد انقلاب دموکرات و در خوزستان در حمایت از حامیان خلق عرب به پشتیانی های تسلیحاتی و لجستیکی از این اقدامات خراب کارانه و تفرقه افکنانه می پرداختند. در یکی از این اسناد برژنسکی می گوید: با توجه به قابل پیش بینی نبودن حوادث و تحولات آینده ایران باید ایالات متحده بدون استثنا و با همه رهبران سازمان ها و گرایش های سیاسی، از جمله اقلیت های مذهبی یا نژادی و گروه های افراطی که قادرند مقاومت مسلحانه علیه رژیم [امام]خمینی تقویت کنند، تماس برقرار کند. در ادامه روند این تلاش ها نشستی خصوصی میان سران عرب در طائف عربستان به توصیه امرکایی ها برگزار می شود که در آن طرحی برای ایجاد اغتشاش در نقاطی از ایران که ساکنان ان بیشتر اهل سنت هستند ارائه می شود، در مورد تلاش های حکومت بعث عراق در حمایت از اغتشاشات در ایران می توان به گفته طه یاسن رمضان معاون تخست وزیر عراق استناد کرد که می گوید:اگر رسیدن عراق به موقعیت کشوری قدرتمند مستلزم تجزیه ایران است، بگذار ایران به چهار یا پنج کشور کوچک تقسیم شود. از جمله اقدامات ضد انقلاب در ایران و حمیات های رژیم بعث از آنها می توان به توزیع سلاح در بین عشایر عرب جنوب که البته بسیاری از این اسلحه ها با حمایت شیوخ عرب طرفدار جمهوری اسلامی به سپاه پاسداران تحویل داده شد، انفجار های متعدد در شهرها ومعابر و کشتار انسان های بی گناه و نیز در خطوط انتقال نفت و درگیری های پراکنده، تبلیغات علیه انقلاب اسلامی و در منطقه کردستان از جمله اقدامات دموکرات های ضد انقلاب می توان به حمله به پادگان ها و ستون های نظامی که برای برقراری امنیت در منطقه حاضر بودند و نیز ترور حامیان انقلاب اسلامی، حمله به کاروان های حمل آذوقه و دارو، آواره کردن ساکنان، بسیاری از شهر کردستان، تشکیل دادگاه های غیر قانونی و زندان های به اصطلاح خلقی، همکاری با جاسوسان و بازماندگان رژیم پهلوی و ایجاد سپر انسانی با استفاده از مردم بی گناه در درگیری ها اشاره نمود.

زمینه سازی برای تکرار قادسیه

درست شش ماه پس از پیروز انقلاب حسن البکر از قدرت کناره می گیرد به طور مشکوک از قدرت کناره می گیرد و صدام جایگزین او می شود برخی بر این باور هستند که علت این حادثه را باید در دیدار محرمانه نماینده دولت انگلیس با صدام دربغداد جستجو کرد، چرا که به نظر می رسد حسن البکر برای حمله به ایران متقاعد نشده است و غرب به دنبال مهره است است که گوش به فرمان تر باشدبا روی کار آمدن صدام آثار گرایش او به سمت غرب آشکار می شود از نشانه های این گرایش می توان به اتهام زنی به سوریه، تصفیه حساب درونی با عناصر طرفدار شوروی و اعدام عناصر برجسته کمونسیت حزب بعث و نزدیکی به عربستان که از متحدان آمریکا بود اشاره کرد، تراب زمزمی استاد دانشگاه لوزان سوئیس در این باره می گوید: صدام حسین برای زمینه چینی چنین جنگی با خانه نشین کردن حسن البکر پست ریاست جمهوری را برعهده گرفت تا بتواند بدون هیج مانعی قادسیه خود را تدارک ببیند و همه نیرو وقت خود را در این راه صرف کند.

از این اتفاق وروی کار آمدن صدام روند اتهام زنی به ایران افزایش می یابد و صدام از خنثی شدن کودتایی برنامه ریزی شده توسط ایران خبر می دهد، روابط از این نیز سردتر می شود و پس از بسته شدن مدرسه عراقی ها در خرمشهر به دلیل مسائل امنیتی در ابتدا کنسولگری ایران در بصره بسته می شود و در ادامه اقدامات متقابل میان دو طرف انجام می شود تا اینکه سفارت ایران در بغداد تصرف شده و سفیر ایران اخراج می شود، که این اقدام به خودی خود در روابط دیپلماتیک بی سابقه است، یعنی اشغال سفارت از سوی نظام حاکم. در اقدامی دیگر از سوی رژیم بعث ششصد هزار عراقی که حزب بعث مدعی بود آنها دارای اصالت ایرانی هستند ازاین کشور اخراج می شوند و در ادامه بزرگان تشییع در عراق از جمله آیت الله صدر و خواهرش بنت الهدی به شهادت می رسند و آیت الله حکیم به ایران تبعید می شود، ازدیگر اقدامات و دسیسه های رژیم بعث می توان به حمله به سفارت ایران در انگلس اشاره کرد که در این حادثه که با مماشات پلیس لندن به طول انجامید دو تن از دیپلمات های ایرانی به شهادت رسیدند و ۲۶ نفر گروگان گرفته شدند بعد ها در داگاه غیر علنی رسیدگی به این حادثه فوزی بدوی نژاد از عاملین این حادثه اظهار داشت که این عملیات با هدایت بغداد صورت گرفته است.

حمایت از کودتای نقاب در ایران از دیگر اقدامات صدام است که در دیداری که بین او و بختیار انجام می شود صدام ضمن کمک ده میلیون دلاری از کودتا به حمایت لجستیکی و سیاسی از کودتا می پردازد و متعهد می شود که در صورت پیروزی کودتا او و دیگر کشور های عربی دولت بختیار را به رسمیت بشناسند. در ادامه اقدامات برای زمینه سازی برای حمله به ایران، عملیات های راه سازی و مهندسی و ساختن استحکامات مرزی افزایش یافته است، عراق در چنیدن مورد به پایگاه های مرزی ایران حمله نمود که برای نمونه می توان به حمله به پاسگاه های مرزی در دهلران و قصر شیرین در فروردین ۵۹ و نیز تصرف ارتفاعات میمک در مرداد ۵۹ اشاره کرد و فراتر از ان تا زمان آغاز رسمی جنگ بارها شهر های مرزی از سوی ارتش عراق گلوله بران شدند. در مجموع از فصله زمانی برقراری نظام جمهوری اسلامی درایران تاآغاز رسمی جنگ توسط عراق ۶۳۶ مورد تجاوز زمینی،هوایی و دریایی ازسوی عراق صورت گرفته که در اثر آن ۱۸۷۹ نفر ایرانی شهیدو ۸۵۵ نفر اسیر شدند. عراق از ماه ها قبل از شروع حمله سراسری به تقویت پایگاه های خود در مرز با ایران پرداخته بود و تحرکات یگان های زرهی و پیاده در مرز به وضوح قابل مشاهده بود.

نتیجه گیری

به نظر دیدبان بررسی علل وقوع جنگ بدون توجه به وقوع انقلاب اسلامی و اثرات آن در نظام جهانی غیر ممکن است، از میان عللی که در مورد تجاوز عراق به ایران ارائه می شود همواره به علت های فرعی و غیر اصلی پرداخته می شود، در حالی که علل و انگیزه اصلی فروپاشی و براندازی نظام اسلامی در ایران توسط یک دولت ثالث است، که طرح آن از سوی محافل استکباری ریخته شده است، صدام به عنوان فردی تشنه قدرت و شهرت و به دنبال رسیدن به لقب رهبری جهان عرب گزینه خوبی برای اجرای این سیاست بود، لذا از همه توان خود، از زمان برقراری جمهوری اسلامی تا خاتمه جنگ برای اچرای این سیاسیت نظام استکبار استفاده کرد،روحیه و ویژگی های وی این فرصت را به آمریکا می داد تا بتواند به هدف خود مبنی بر سقوط جمهوری اسلامی و برقراری نظامی طرفدار و حامی غرب در ایران دست یابد و طرح ها و برنامه های ناکام قبلی را جبران نماید. لذا شروع جنگ میان ایران و عراق به طور رسمی ۳۱ شهریور ۵۹ است در حالی که جنگ میان ایران و عراق از همان روزهای بعد از پیروزی انقلاب آغاز شده بود و صدام از ماه ها قبل از حمله سراسری خود را برای اجرای این طرح مشترک آماده کرده بود. مسئله اصلی در این جنگ، اختلافات و درگیری های مرزی نیست بلکه آنچه مهم است هدف ضروری و اصلی این جنگ یعنی براندازی نظام اسلامی و یا تعدیل و مهار آن است رهبر انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای در زمینه می فرمایند:این جنگ علیه انقلاب اسلامی ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران و از بین بردن انقلاب اسلامی سازماندهی شد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *