سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 23 Apr 2024
 
۰

گذشت ماه صیام و رسید عید صیام

سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۰
کد مطلب: 372764
گفتن از ماه مبارک رمضان و عید فطر در روزگار کنونی به یکی از موضوعات نادر در ادبیات و شعر تبدیل شده است، اما با وجود این هستند شاعرانی که با تلفیق عاطفه و اندیشه ساحت پرواز خود را روزهای مبارک این‌چنینی انتخاب می‌کنند.
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، سرودن از مناسبت‌های مهم در طول سال یکی از موضوعات رایج در ادب فارسی از گذشته‌های دور تا به امروز است؛ در این میان سرودن از «رمضان» و وداع با این ماه از رایج‌ترین موضوعاتی است که در این بخش گنجانده می‌‌شود. در کمتر دیوانی را می‌توان یافت که توجهی به این وقاعه مبارک در طول سال نکرده باشد.

آمدن ماه صیام و دیدن ماه نو و یک‌سو شدن روزه از جمله موضوعات پرتکرار در میا اشعاری است که برای این ایام گفته شده است، اما آنچه که در این میان قابل بررسی است، نگاه دوگانه به موضوع ماه مبارک رمضان و حلول ماه شوال است. در مجموع می‌توان دو رویکرد عمده شادانگارانه و محتوامحور را در این دسته از اشعار دید. بسیاری از شاعران در گذشته رؤیت ماه شوال را ادامه شادکامی‌های خود عنوان کردند و بدون توجه به معارف ناب ماه مبارک رمضان از آن گذشتند، اما در این میان بودند شاعرانی که با نگاهی عمیق‌تر و فراتر از زندگی‌های روزمره به رفتن ماه صیام و رؤیت هلال ماه شوال نگریستند.

گفتن از ماه مبارک رمضان، چه افتتاح و چه وداع با این ماه عزیز، هرچند در سال‌های دور رواج داشت، اما در روزگار ما به یکی از موضوعات فراموش‌شده مبدل شده است. کمتر دیوان و دفتر شعری را می‌توان یافت که شاعر سروده‌ای را به طور اختصاصی به این موضوع پرداخته باشد. تعداد سروده‌های این حوزه بسیار اندک و نادر است، اما نکته‌ای که در بسیاری از این اشعار می‌توان دید، تلفیق شیرین عاطفه و اندیشه است. شاعر به راحتی و صرفاً با بیان احساسات خود به استقبال ماه شوال نمی‌رود؛ او از معرفت رمضان سخن می‌گوید و از حسرت‌ فرصت‌های از دست رفته. غلامرضا سازگار یکی از این شاعران است که در سروده‌ای طولانی به استقبال عید فطر رفته است:

گذشت ماه صیام و رسید عید صیام
کنید یکسره بهـر نماز عید، قیام

اگرچه رفت مه روزه و مه تسبیح
مبارک است به اهل صیام، عید قیام

شراب کوثـر و باغ بهشت و جلوه یار
به روزه‌دار حلال و به روزه‌خوار حرام

برات عفـو بگیرید از خدای کریم
که گشته عفو عمومی به دوستان اعلام

هزار حیف! دریغا! چه زود پایان یافت
مهی که دست الهی به ما خوراند طعام

سلام بـاد بـه ماهی که بود ماه درود
درود باد به ماهـی که بود ماه سلام

سلام بـاد بـه ماهـی که بـود لیله قدر
سلام باد بـه ماهی که بـود ماه تمام

سلام باد به ماهی که از نسیم خوشش
رسید بوی خداوند، دم‌بـه‌دم بـه مشام

بـه وسعت همه عالـم برای مهمانان
گشـوده بـود خداوند، سفــره اطعـام

ثواب روزه خودش بود؛ بهتر از این چیست؟
ز هـر کرامت و لطف و عنایت و اکرام

اگرچه مـاه خدا بـود ایـن مه پر فی
بدان جلالت و قدر از علی گرفت طعام

سلام باد به ماهی که هر شبش دل ما
به «افتتاح» و «ابوحمزه» می‌گرفت آرام

مهـی کـه بود لیالیش بهترین شب‌هـا
مهـی کـه بـود در ایـام، بهترین ایـام

مهی که هر شب و هر روز در بهشت وصال
خدای، ریخت شراب طهورتان در جام

مه ولایت سبط نبی، امام حسن
مه شهـادت مـولا علی، امـام همام

علی که ذات خـداوند بـود مداحش
علی که بعد پیمبـر امـام بـود، امام

علی حقیقت قرآن، علی حقیقت دین
علی ولی خـدا و وصی خیـرالانام

علی معلـم آدم، علـی سفینـه نـوح
علی روان مسیح و علـی کلیم کلام

علی که مدح و ثنایش حقیقت توحید
علی که مهر و ولایش تمامی اسلام

علی فـروغ بـه جان بشر دهد دائم
علی که رحمت موصولۀ خداست مدام

علی که ماه، سـلامش کند ز اوج سپهر
علی که مهر، به انگشت او سپرده زمام

نماز و روزه و حـج و زکات بـی او هیچ
کتـاب و دین و نبـوت از او گرفت قوام

نهاده بوسه شجاعت به دست و بازویش
عبادت همه اولیاش در هـر گـام

چه حاجتی چه نیازش بر این خلافت بود
کسی که بود به کویش امین وحی، غلام

فقط نه این که به دام جهـان اسیر نشد
ببین بـه گردن دنیـا نهـاد، مـولا دام

چقدر دور حـرم راه می‌روی "میثم!"
به طوف خانـه مـولا علی ببند احرام
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *