تاسیس موسسه «هدایت میزان» و تاسیس و مدیریت «مجتمع آموزشی میزان» تنها بخشی از مجاهدتهای فرهنگی این استاد سفرکرده است.
به گزارش جهان نيوز، روز گذشته، حاج حمید دادگسترنیا، معلم بسیجی، اقامه کننده پر و پا قرص اردوهای جهادی و آموزگار ارزشهای اصیل نهضت روحالله، به جمع همرزمان سفرکردهاش پیوست.
این سربازِ پاکباخته حضرت روحالله، که سالهای جوانی خود را در جبهههای نبرد علیه کفر جهانی سپری نمود، پس از قبول قطعنامه ۵۹۸، از پای ننشست و توانِ انقلابی خود را در عرصههای فرهنگی به کار گرفت و در این مسیر، منشاء خدمات کم نظیری گردید. تاسیس موسسه «هدایت میزان» و تاسیس و مدیریت «مجتمع آموزشی میزان» تنها بخشی از مجاهدتهای فرهنگی این استاد سفرکرده است.
دادگسترنیا، به رسم همه شیران روز و پارسایان شب، بیهیچ هیاهو و خودنمایی، از جلوه و تظاهر مبری ماند و تنها جاودانگی مرگ بود که زبانها را به ذکر حماسههای او گشود... مقامش در جوار یاران شهیدش متعالی باد.
مراسم تشییع پیکر استاد «حمید دادگشتر نیا» فردا یکشنبه، ساعت ۱۰ صبح، از محل مجتمع آموزشی «میزان» برگزار می شود.
نشانی: خیابان آزادی - بعد از زیرگذر- خیابان حبیب الله- بلوار تیموری- نرسیده به شیخ فضل الله - بنبست گلزار
از ديدن اين خبر خيلي ناراحت شدم خدا ايشان را رحمت كند هر چند كه اطمئنان دارم ايشان امرزيده هستند،خيلي براي بچه هاي ما زحمت كشيدند،كاش علت درگذشت ايشان را مينوشتيد.
با سلام
متاسفانه در اثر سانحه تصادف در جاده تهران-قم به رحمت خدا رفتند. اینطور که از نزدیکان ایشان مطلع شدم ظاهرا در شانه ی خاکی جاده اقدام به تعویض راننده با شاگرد داشتند که وسیله ی نقلیه ی دیگری که از سمت راست در حال سبقت گرفتن بوده با ایشان در حالی که پیاده از ماشین بودند برخورد می کند.
خدا رحمتشان کند انشالله
انا لله و انا الیه راجعون. مصیبت جانسوز درگذشت جناب آقای دادگستر نیا را به خانواده محترمشان و خانواده میزان تسلیت عرض مینمایم. الحق و الانصاف لقب مجاهد و عارف برازنده آن بزرگوار است شخصیتی که به گردن یکایک دانش اموزان مجتمع حق استادی و پدری دارد.
با سلام پسر دختر خاله بنده بود خدا رحمت کند اورا که مردی بسیار خوب واز یاران صدیق امام خمینی بود به مادر وپدرگرامیش وبرادرنش آقا سعید آقا مهدی تسلیت عرض می نمایم
با سلام میگن یه ادم چقدر میتونه خوب باشه .این معلم دلسوز از این چقدر ها رد شده بود کاش از مراسم تشیع پیکر پاکش یه گزارش تهیه میکردید وانوقت نظر خودتون در بارش مگفتید . امروز کسی نبود که از درب مدرسه وارد بشه واشک پهنای صورتش را نگیره تازه این اولش بود .وقتی وارد حیاط پشتی مدرسه میشدی وجمعیت را میدیدی نا خداگاه یاد بدرقه شهدا می افتادی .واقعا باورش خیلی سخته نه برای خانواده گرامیشان برای همه کسانی که ایشان را میشناختند .
من که هنوز باورم نمیشه .... خیلی ها هم مثله من هستن ... همین امروز پیکرش رو روی شانه هایمان تشییع کردیم و با دستان مان درون قبر گذاشتیم .. خاک ریختیم ... نشستیم و فاتحه خواندیم ....
ولی باز باورمان نشد معلم مان دیگر نیست...