کلی آدم در مورد ضرورت ترویج فرهنگ پهلوانی نطق کردند و یک فیلم هم پخش شد که نشان میداد در این مورد چه کارهایی انجام گرفته است.
یکشنبهشب گذشته اتفاقی در سالن والیبال آزادی به وقوع پیوست که حتی پیروزی تیم ملی ایران بر مدافع عنوان قهرمانی لیگ جهانی را هم تحتالشعاع قرار داد. پس از آنکه گزارشگر مسابقه دوم ایران و آمریکا فاش کرد بازیکنان تیم حریف به احترام ایرانیان پیش از فرا رسیدن زمان افطار از آب آشامیدنی استفاده نکردهاند، قیامتی در فضای مجازی به پا شد و هزاران نفر در ستایش از این رفتار آمریکاییها دست به قلم شدند.
حق هم همین بود البته؛ وقتی بازیکنان بهترین تیم دنیا بعد از یک شکست سنگین از کوره به در نمیروند و تازه رگههایی والا از شعورشان را به نمایش میگذارند، باید هم مورد تقدیر قرار بگیرند. با این حال ۴۸ ساعت بعد از اتفاق شیرین آزادی، شاید تنها یک چیز میتوانست حلاوت آن حادثه را از بین ببرد و حال آدم را بد کند؛ اینکه ظهر یک روز گرم تابستانی بعد از اتصال به اینترنت، با یکی از کلیشهایترین اخبار این مملکت برخورد کنی: «نشست هماندیشی ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی برگزار شد!»
توجه داشته باشید؛ ما در ایران یک ستاد داریم که کلا ماموریتش ترویج فرهنگ پهلوانی است و برای این کار بودجه دریافت میکند. بعد زحمتکشان و خدمتگزاران این ستاد در وزارت ورزش دور هم جمع شدند تا بگویند تا به حال چقدر و چطور موفق شدهاند فرهنگ پهلوانی را در کشور رواج بدهند. شرح برنامه برگزار شده هم در نوع خودش عالی بود؛
کلی آدم در مورد ضرورت ترویج فرهنگ پهلوانی نطق کردند و یک فیلم هم پخش شد که نشان میداد در این مورد چه کارهایی انجام گرفته است. اگر شما هم طی یکی، دو سال گذشته حس میکنید پهلوانتر از قبل شدهید، دلیلش تشکیل و فعالیت جدی همین ستاد است. بالاخره دوستان پول میگیرند که امورات ممکلت را راه بیندازند و گرههای فرهنگی و اخلاقی ما عوامالناس را باز کنند!
سی سال است که ستاد تشکیل میدهیم، پول خرج میکنیم، جلسه میگذاریم، نطق میفرماییم و آخرش هم هیچی به هیچی. خیلی از این تشکیلات صرفا تبدیل شدهاند به منبع درآمدهای آنچنانی برای آدمهایی که هرگز هیچ دستاوردی به سود مملکت نداشتهاند و با حمل عناوین و القاب دهان پرکن روزگارشان را میگذرانند. خوشبختی بزرگ برای بسیاری از کسانی که در چنین جاهایی مشغول به کار(!) هستند این است که هیچوقت هیچکس از آنها توضیح نمیخواهد و نمیپرسد در قبال امتیازاتی که گرفتهاند، دقیقا چه فایدهای به جامعه رساندهاند؟ همه چیز در پشت هم چیدن کلمات شیک و پرطمطراق خلاصه میشود و بعد همه میروند دنبال زندگیشان تا جلسه بعدی، سخنرانی بعدی و ابراز امیدواری بعدی!
پس از این همه سال آزمون و خطا، شاید دیگر وقتش شده باشد که یاد بگیریم هیچ پدیده خوبی با تشکیل همایش و میوه خوردن و شعار دادن گسترش نمییابد. در کشوری مثل آمریکا، خیلی بعید است وزارت ورزش یا جوانان پول مردم را خرج ستاد و سمینار و اینجور چیزها کند تا مثلا فرهنگ پهلوانی به پیکر ملت تزریق شود، اما فرزندان همان کشور وقتی به ایران میآیند، درست سر بزنگاه طوری دلبری میکنند که ذهنیت میلیونها نفر را در مورد خودشان تغییر میدهند. در عوض ما با این همه کلاس اخلاق، سرود ملیشان را سانسور میکنیم تا میهماننوازی را به اوج رسانده باشیم! آنچه آنها انجام میدهند، حاصل حرفهای و درست تربیت شدن است؛ چیزی که در کمال تاسف جایش در کشور ما عمدتا خالی است و همه تلاشهایمان برای پر کردن این حفره با تشکیل دادن جلسه و هماندیشی و کمیته و سازمان به جایی نمیرسد. انگار همه اینها فقط باید باشند تا حساب بانکی عدهای از نورچشمیها پربارتر شود. غیر از این است؟