امام در بیاناتی مفصل، در شانزدهم آبان ماه، عذرخواهی شاه و تلاش برای اصلاح وضعیت را ناممکن دانسته و ضمن رد سازش، بر لزوم تداوم مبارزه تا رسیدن به هدف نهایی تأکید کردند: «... دیگر راه آشتی نیست! راه نیست که کسی بگوید که شما اشتباههایتان تا حالا هیچ، حالا از این به بعد انشاالله دیگر اشتباهی نمیکنید...»
گذشته تمام مصاحبههای خود را به یک خواسته ختم میکرد: شاه باید برود!
اصرار امام بر عدم سازش با رژیم پهلوی، علاوه بر آرمانهای الهی، ریشه در یک تجربه تاریخی داشت و آن جریان ملی شدن صنعت نفت و کودتای ۲۸ مرداد بود. دستکم گرفتن شاه و حامیان او و عدم حضور پررنگ مردم در لحظات سرنوشتساز اشتباه مهمی بود که مصدق مرتکب شد.
در سال ۱۳۴۱ در تصویب لایحه «انجمنهای ایالتی و ولایتی» که در آن علاوه بر اعطای حق رأی به زنان، قید اسلام از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شده و بهجای سوگند به قرآن سوگند به کتاب آسمانی نیز مورد پذیرش قرار میگرفت، از نگاه ایشان پنهان نماند و مصرانه تا حصول نتیجه مطلوب مورد پیگیری قرار گرفت. امامخمینی(ره) در تلگراف خود خطاب به شاه میگوید: «باآنکه به آقای اسدا... علم در این بدعتی که میخواهد بگذارد، تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد کردم، ایشان نه به امر خدا گردن نهادند و نه به قانون اساسی و قانون مجلس اعتنا نمودند و نه امر ملوکانه را اطاعت کردند و نه به خواست ملت مسلمان ... وقعی گذاشتند و نه به اجتماعات انبوه قم تهران و سایر شهرستانها و ارشاد خطبای اسلام احترامی قائل شدند. انتظار ملت مسلمان آن است که با امر اکید آقای علم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسی تبعیت کند و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده استغفار نماید».[۴]