همین تلاش روحانی برای بازنمود خود در شخصیتهای مختلف و گاه متعارض باعث شد هیچ یک از پایگاههای اجتماعی و نخبگانی به وی اعتماد نکنند و ثبتنام هدفمندی یارانهها برای تحلیلگران اجتماعی شاخصی قرار گرفت در صحت این موضوع که دولت تا چه مقدار دارای پایگاه اجتماعی است.
این مسیر روحانی حتی دستاویز رفتارهای احمدینژادگونه نیز شد و هر از چند گاهی با رفتن در جمع معلولان آسایشگاهی یا شعارهایی همچون «حل کردن یک هفتهای مشکل آب خوزستان» تلاش کرد آن پایگاه اجتماعی را نیز به دست آورد.
شمساردکانی ضمن بیاساس خواندن بیاعتمادی به دولت گفت: «مردم پول مفت را دوست دارند، وقتی از آنها سوال میشود که پول مفت میخواهید یا نه، میگویند میخواهیم. پس به اعتماد یا عدم اعتماد به دولت ربطی ندارد چون پول مفت از عسل هم شیرینتر است».
و بدنه سیاسی اختصاصی برخوردار نبود.» یا حتی عارف که در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «قبول نداشتم به نفع روحانی کنار بروم و بعد از انتخابات انتظار داشتم روحانی از من مشورت بگیرد!»
امروز دیگر همه از جمله خود دولتمردان نیز متوجه شدهاند که روحانی فاقد پایگاه اجتماعی است و این روند کمکم به ضرر جریان اصلاحات نیز تمام خواهد شد.
جمله رقبای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بوده، حضور ۷۳میلیونی مردم برای دریافت یارانهها را به علت بیاعتمادی مردم به دولت میداند و میگوید: «احساس مردم این است که خودشان داراییهایشان را بهتر مدیریت و هزینه میکنند به همین دلیل ۷۳ میلیون نفر برای گرفتن یارانهها ثبتنام کردند».