يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 19 May 2024
 
۰

کارگردانی که جشنواره فجر را به انحراف برد

چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۱۱
کد مطلب: 269316
مجیدشاه حسینی کارشناس سینما معتقد است که صنعت سینما پس از انقلاب توبه و با انقلاب اسلامی بیعت کرد و پذیرفت که با اهداف و اصول انقلاب همراه باشد و به اعتقاد مردم نجیب ایران احترام بگذارد.
به گزارش جهان به نقل از مهر، مجید شاه‌حسینی کارشناس سینما در نشستی که با موضوع بررسی جشنواره فیلم فجر در سه دهه انقلاب در لانه جاسوسی برگزار شد، گفت: جشنواره فیلم فجر در سال 1361 رسما کار خود را آغاز کرد. پیش از برگزاری این جشنواره در سال‌های اولیه انقلاب اسلامی، جشنواره‌ای با عنوان میلاد برگزار می‌شد و جشنواره فیلم فجر با تعداد اندکی فیلم در زمستان 61 کار خود را آغاز کرد.

وی در ادامه با اشاره به جشنواره‌هایی که قبل از انقلاب برگزار می‌شد، افزود: پیش از انقلاب جشنواره فیلم تهران وجود داشت که توسط شخص فرح دیبا مدیریت و اصولا این جشنواره با تعریف این شخص به تقلید از کشورهای خارجی برگزار می‌شد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، سینما توبه کرد و در ادامه راه با اهداف و اصول انقلاب اسلامی همراه شد.

به گفته وی، جشنواره فیلم فجر در سال 61 در ابتدای فعالیت خود مانند قطاری بود که روی ریل راه افتاد و در این مسیر واگن‌های بعدی به آن اضافه شد و رفته رفته به اصلاح و ترمیم رسید.

مدیرعامل پیشین بنیاد سینمایی فارابی در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به مدیریت جشنواره فیلم فجر در آغاز راه گفت: از سال 1361 قرار شد بنیاد سینمایی فارابی طبق اساسنامه‌اش برگزارکننده جشنواره باشد اما از تاریخ برگزاری و اداره این جشنواره در سال‌های ابتدایی هیچ اطلاعات درستی در دست نبود، اما در دو دوره بیست و ششم و بیست و هفتم جشنواره فیلم فجر که دبیر بودم کاتولوگی چاپ کردیم که خلاصه بیست و شش دوره برگزاری جشنواره در این کاتولوگ منتشر و در کنار کاتولوگ جشنواره بیست و هفتم ارائه شد.

وی در ادامه افزود: جشنواره فیلم فجر تا سالی که دفاع مقدس در جریان بود یعنی تا سال 1368 سیر وسلوک انقلابی داشت اما در همان سال‌ها که قطعنامه امضا شد مدیریت جشنواره به نوعی تغییر جهت داد و فیلم هایی درجشنواره به نمایش گذاشته شد که با سیاست‌گذاری‌های اولیه جشنواره فیلم فجر فرق می‌کرد. نمایش فیلم‌هایی چون"بایسیکل‌ران" و یا "عروسی خوبان" (ساخته محسن مخملباف) نمونه‌ای از این تغییر رویکرد بود.

حاتمی هیچ‌وقت از فجر جایزه نبرد

شاه‌حسینی در ادامه با اشاره به این مطلب که چرا از فیلمسازانی با فیلم‌هایی از این دست حمایت می شد گفت: در سالهای نیمه اول دهه 60 عزم مدیریتی بر این بود که از فیلمسازانی حمایت کند که با انقلاب رشد کرده اند. از همین رو فیلمسازان صاحب نام قبل از انقلاب در سالهای اول دهه 60 تحویل گرفته نمی‌شدند. در واقع مدیران آن وقت سیاست های خود را براساس نسل جدیدی از سینماگران انقلاب به نمایش می‌گذاشتند حال اینکه به دلیل وجود همین سیاست است که علی حاتمی در طول حیات خود هیچ جایزه ای از هیچ دوره از جشنواره فیلم فجر دریافت نکرده بود.

وی در ادامه افزود: بنابراین جشنواره فیلم فجر از جهت مدیریتی یک سیاست مونولوگ را اجرا می‌کرد. در واقع مدیریت مونولوگ در فضای آن روزها حاکم بود. ضمن اینکه در آن سالها جشنواره فیلم فجر موتور حرکت یکسال سینمای ایران بود و قرار بر این بود فیلمی به اکران عمومی درآید که حتما در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شده و نمره قبولی دریافت کرده بودند. بنابراین دهه 60 دهه ای از روند رو به جلوی در سینمای آن روزها است که می توانست بسیاری از بنیان های فکری انقلاب اسلامی را در قالب این رویداد فرهنگی و هنری نهادینه کند و اصولی را تبیین کند که برای انقلاب اسلامی مهم است.

این مدیر سابق سینمایی در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به شکل گیری جریان جشنواره فیلم فجر پس از پذیرش قطعنامه گفت: به تدریج متوجه شدیم که بعد از پذیرش قطعنامه جنگ هشت ساله این نوع سیاست‌گذاری تغییر کرد و مباحثی در تغییر نگاه و نگرش نسبت به دفاع مقدس، روابط خانوادگی، نوع زندگی و مشخصا مفهوم عشق ایجاد شد که بهترین نمونه فیلم‌هایی از این دست، فیلم نوبت عاشقی است که معنای عشق را به بدترین شکل ممکن نشان داد و عشق سر و شکل اروتیک به خود گرفت در حالی که این عشق می توانست متعالی جلوه کند.

وی در ادامه به مدیریت دهه 60 بر سینما اشاره کرد و گفت: مدیریت سینما در دهه 60 به بخش حرفه ای فیلسمازی برمی گردد. به این معنا که مدیریت در آن دوره اینگونه احساس می‌کرد که سینما صنف است و برای مدتی بر این فراید صنفی مدیریت می‌کند و طبیعی بود که سینماگران از این نوع مدیریت خوششان می آمد و از این نوع نگاه  مدیریتی برداشت داد و ستد می کردند و همین نوع نگاه صنفی در اهدای جوایز نیز تاثیر داشت بنابراین رفاقت ها و کدوروت های باقی مانده در دست اندرکاران سینما در داوری های جشنواره و نوع جایزه خودش را نشان می داد. نکته جالب اینکه عده ای از سینماگران این موضوع را دموکراسی سینما می دانستند.

شاه حسینی در ادامه افزود: اما به اعتقاد من این نوع نگاه آسیب‌های جدی به صنعت سینما وارد کرد چراکه سینما غیر از اینکه صنف باشد سه بعد فراموش شده داشت. بعد نخست این که سینما یک رسانه است و به عنوان یک رسانه می تواند مدیریت کلان و استراتژیک داشته باشد. از همین رو سینمای صنفی توجهی به رسانه بودن نداشت چراکه این نوع سینما داد و ستد محتوایی با مخاطب برقرار می کند.

وی در ادامه افزود: نکته دوم اینکه دنیایی که روی پرده سینما صنفی شکل می گرفت نشات گرفته از روابط پشت سینما بود و از بدنه جامعه فاصله جدی می گرفت. در واقع آنها فکر می کردند که دست‌اندرکاران سینما جامعه آماری خوبی برای اجتماع هستند و رفته رفته اصحاب صنفی رسانه احساس کردند که نمایندگان ملت اند و همه شیوه های زندگی، رفتاری، اخلاقی که در زندگی خود تجربه می کردند تجربیات همه مردم ایران است. در واقع این نوع نگاه از یک خرده‌فرهنگ ناشی می شد و به همه مردم تعمیم داده می شد.

مدیرعامل پیشین بنیاد سینمایی فارابی در ادامه صحبت های خود با اشاره به این مطلب که این نوع نگاه در نیمه نخست دهه 70 مطرح شد و در نیمه دوم از همین دهه به اوج خود رسید گفت: این نوع نگاه در نیمه نخست دهه 70 مطرح شد و در نیمه دوم از همین دهه به اوج خود رسید تا جاییکه مثلا آنچه به عنوان مقوله حجاب روی پرده سینما قرار می گرفت با آنچه تلویزیون از آن ارائه می داد بسیار متفاوت بود.

شاه حسینی در ادامه متذکر شد: نتیجه این تفاوت نگاه از جنبه های مختلف این شد که نزدیک به دو دهه هم در اکران های عمومی و هم در جشنواره های متعدد فیلم فجر، همیشه حق با جوان های معترض خوش قیافه بود. از سوی دیگربرگزاری مراسم های افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فیلم فجر به گونه ای مهندسی می شد که افراد به شکل خیلی نظام‌مند تشریف فرما می شدند. بزرگان سینما را طی مراسم ویژه ای می آوردند و با مدل هایی که خاص خودشان بود به مراسم ها می آمدند و به شیوه خودشان موافقت و مخالفت با فیلمها را اعلام می کردند.

وی در ادامه افزود: در کمال تعجب و تاسف هنوز هم خرده فرهنگ های صنفی بر مدیریت سینما حاکم است.

این مدیر سینما در ادامه صحبت های خود به مدیریت سینما در دهه 80 اشاره کرد و گفت: در دهه 80 سینما به دو شکل جلوه کرد. یکی از این اشکال تقسیم این بود که سعی می کنند به مرام گذشته سینما برگردند و شکل دیگر اینکه سینما را به خودشان یادآوری می کنند به این معنا که سینما را متعلق به مردم نمی دانند بلکه متعلق به خرده فرهنگ هایی می دانستند که صدای سوت و کف زدن های آنها در مراسم افتتاحیه و اختتامیه بلند بود.

شاه حسینی در پایان با اشاره به نوع حرکت جشنواره فیلم فجر در سی و یکیمین دوره از برگزاری خود گفت: جشنواره فیلم فجر در سی و یکمین دوره از برگزاری باید به تعریف جدیدی برسد؛ تعریفی که تنها متعلق به گروه خاص و محدودی از خرده‌فرهنگ های جامعه نباشد بلکه همه مردم نجیب ایران را در برگیرد.

پس از پایان صحبت های مجید شاه حسینی جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و در مجموع این سئوال و جواب ها جایگاه فیلم های ایران در جشنواره فیلم های خارجی و جریان فیلم های جشنواره‌پسند، معیار انتخاب فیلم ها برای ارسال به جایزه اسکار، نوع دیدگاه داوران در هر دوره از برگزاری جشنواره برای انتخاب فیلم و ....مورد بررسی قرار گرفت.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *