جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰
۲۹

حاتمی‌کیا کٌشی/ورود حاتمی کیا به منطقه ممنوعه

شنبه ۷ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۰۷:۲۸
کد مطلب: 192834
با این حال، همین انتقاد سانسور شده و نیم بند هم با واکنش تند فرهادی روبرو شد و او در مصاحبه با همشهری جوان، به انتقاد حاتمی‌کیا چنین پاسخ داد: «ایشان با شعورتر از آن هستند که این حرف را از سر اعتقاد و صداقت گفته باشند.»

به گزارش جهان به نقل از رجا، ماجرای پروژه‌ی "حاتمی‌کیا کٌشی رسانه‌ا‌ی" از یک نامه شروع شد. نامه‌ی حاتمی‌کیا به میرکریمی و انتقاد او از فیلم آخر اصغر فرهادی به بهانه‌ی تحسین "یه حبه قند". نامه‌ای که با این جملات آغاز می‌شد: «خير ببيني آقا سيدرضاي ميرکريمي. کام‌ات شيرين. اگر اين حَبّه قندت نبود، يادمان مي‌رفت کجايي هستيم و با کامِ تلخ در صفِ سفارتِ خرس‌نشان ايستاده بوديم تا از سرزمين هميشه آفتاب‌مان به جبرِ همكار تلخ‌مزاج، همه مهر دروغ بر پيشاني، متقاضي پناه به سرزمين هميشه ابري بگيريم.»

در ادامه، همان‌طور که انتظار می‌رفت، طعنه‌های گویای حاتمی‌کیا به فرهادی و انتقاد او از روند فیلم‌سازی همکار تلخ مزاجش در شکایت بردن به بیگانه، بی‌پاسخ نماند. از همان ابتدای انتشار این نامه، دیکتاتوری رسانه‌ای روشنفکری، توهین به حاتمی‌کیا را در دستور کار خود قرار داد و از هیچ کاری در جهت محکوم کردن این نامه دریغ نکرد. از نوشتن یادداشت‌های انتقادی و حسود خواندن حاتمی‌کیا در این یادداشت‌ها گرفته تا کشیدن کاریکاتور عجیبی از او و انتشار گسترده‌ی آن در شبکه‌های اجتماعی، همه و همه به کار گرفته شد تا به حاتمی‌کیا فهمانده شود که نباید وارد برخی مناطق ممنوعه‌ی سینمای ایران شد.

البته این اولین باری نبود که حاتمی‌کیا لب به انتقاد از "جدایی نادر از سیمین" می‌گشود؛ او در ایام نوروز ۹۰ هم با حضور در برنامه‌ "راز" نادر طالب زاده، از آخرین فیلم فرهادی شدیداً انتقاد كرد؛ اما گويا سانسورچی‌هاي خوش سلیقه‌ی صداوسیما که تاب انتقاد از فرهادی را در خود و مدیران بالادستی نمی‌دیدند، خط قرمز جدیدی برای ممنوعیت انتقاد از فرهادی و "جدایی نادر از سیمین"‌اش در تلویزیون تعریف كردند(!) و بدین ترتیب، بخش عمده‌ای از گلایه‌های حاتمی‌کیا از "جدایی نادر از سیمین" روي آنتن نرفت! با این حال، همین انتقاد سانسور شده و نیم بند هم با واکنش تند فرهادی روبرو شد و او در مصاحبه با همشهری جوان، به انتقاد حاتمی‌کیا چنین پاسخ داد: «ایشان با شعورتر از آن هستند که این حرف را از سر اعتقاد و صداقت گفته باشند.»

اما گویا انتقاد دوباره‌ی حاتمی‌کیا از روند سیاه‌نمایی در فیلم‌های ایرانی برای تصاحب خرس‌ها و شیرها و نخل‌ها، دیگر برای جریان روشنفکری قابل اغماض نبوده و كاسه صبر اين جريان موظف به سياه‌نمايي را لبريز كرده است؛ چنانچه حاتمی‌کیایی که تا همین چند وقت پیش به دلیل شائبه‌هایی در مورد اکران فیلم آخرش –"گزارش یک جشن"- به عزیزکرده‌ی نشریات سینمایی و رسانه‌های روشنفکری تبدیل شده بود، حالا زیر فشار شدیدترین توهین‌ها از سوی همین مطبوعات و رسانه‌های مجازی قرار دارد و این فشار رسانه‌ای، مصداق همان خفقانی است که حاتمی‌کیا در برنامه‌ی راز به آن تعریضی زده بود: ‌«خفقانی که هنرمند با هنرش ایجاد می‌کند، صد برابر بدتر از خفقان سیاسی است.»

شدت این توهین‌ها به حدی بود که رضا میرکریمی را هم وادار کرد تا اعتراض خود به این هژمونی رسانه‌‌ای را چنین علنی کند: «خیلی برایم عجیب است که بین خودمان و در حوزه‌ی سینما این قدر کم طاقت شده‌ایم. این‌قدر ظرفیت‌مان کم شده است... من چیزی در متن آقای حاتمی‌کیا غیر نقد فیلم فرهادی ندیدم و هیچ جایش ندیدم به خود فرهادی توهینی شده باشد... اما از جهاتی دلم شکست وقتی این قدر با حاتمی‌کیا بد برخورد شد. به او می‌گویند حسود، کاریکاتورش را می‌کشند که خیلی زننده بود و اصلا دوست نداشتم. همچنان فکر می‌کنم فرهادی و حتی خود من حق داریم اگر روزی حاتمی‌کیا فیلم بد ساخت، خیلی راحت و صریح و راجع به فیلمش نظر بدهیم. فکر می‌کنم این فضا برای همه باید وجود داشته باشد.»

اما نقل ماجرای "حاتمی‌کیا کٌشی رسانه‌ای"،‌ نه از جهت یادآوری واضحاتی همچون کم ظرفیتی روشنفکران، که به سبب توجه به سوال مهم‌تری صورت می‌گیرد؛ اینکه حاتمی‌کیا روی کدام یک از مقدسات سینمای روشنفکری دست گذاشته که این چنین تند مورد توهين قرار گرفته است؟ که اگر صحبت از مقدسات روشنفکری در میان نبود، اعمال چنین دافعه‌ی گسترده‌ای برای کسی که مدت‌ها در جذب او توسط همین جریان کوشش شده، محلی از اعراب نداشت.

به نظر می‌رسد که نمی‌توان هجمه‌ی اخیر به حاتمی‌کیا را فقط به نامه‌ی آخر او منتسب كرد؛ چرا که این چندمین باری است که حاتمی‌کیا پس از ساخت "گزارش یک جشن" و نارضایتی هواداران سنتی‌اش از این فیلم، با مصاحبه‌هایی، روشنفکرانی را هم که تازه به طیف طرفداران او پیوسته‌اند، کاملاً ناامید می‌کند. به طور مثال، می‌توان به مصاحبه‌ی او با شهروند امروز و پاسخ‌هایش به سؤال‌های آمیخته با شیطنت خبرنگار این نشریه اشاره کرد که بازتاب‌های زيادي هم در رسانه‌ها داشت. و یا گفتگوی او در برنامه‌ی پارک ملت با شهیدی‌فر که با عذرخواهی اشک‌آلود حاتمی‌کیا از خانواده‌ی شهدا به دلیل قصور در ساخت فیلم‌های درخور نام فرزندان‎شان و یاد حماسه‌ی آنان همراه شد.

آنچه در تمام این مصاحبه‌ها به آن اشاره شده، انتقاد تند حاتمی‌کیا از جریان فیلم‌سازی برای جشنواره‌ها و گلایه از کارگردانان ایرانی برای شکایت بردن از اوضاع داخلی به نزد بیگانه است. به طور مثال، او در مصاحبه با شهروند امروز چنین می‌گوید:‌ «من اگه قهر هم بكنم. شايد بروم زيرزمين يا انباري خونه. ولي دوست ندارم سر از خونه غريبه در بيارم... براي من دستگاه مميزي همه‌ی نظام نيست. ارغوان و گزارش هم همه‌ی حاتمي‌كيا نيست. درسته كه اين گربه بي‌وفاست، ولي من پامو از اين نقشه اونور نمي‌گذارم. وقتي اين بحث مياد وسط، ديگه برايم خاتمي و احمدي‌نژاد و هاشمي رفسنجاني مطرح نيست. يه مفهوم خيلي بزرگتره كه اگه اون ترك برداره، ديگه عزت نفسي برايم نمي‌مونه كه بخوام چيزي بگم.» شاه‌بیت نامه‌ی حاتمی‌کیا به فرهادی هم دقیقاً حاوی چنین مفهومی است. بدین ترتیب می‌توان گفت که حاتمی‌کیا این روزها نه فرهادی، که رویکردهای سینمای جشنواره‌ای را به باد انتقاد گرفته است.

همین اشاره‌ی حاتمی‌کیا به جریان ناسالم فیلم جشنواره‌ای در ایران که ۳۰ سال است با سیاه‌نمایی درباره‌ی اوضاع داخلی کشور، خون سینمای ایران را می‌مکد و در عوض کف و سوت خارجی‌نشین‌ها را تحویل می‌گیرد، کافی است تا دستور "حاتمی‌کیا کشی رسانه‌ای" صادر شود! به عبارت دیگر، حاتمی‌کیا هنگامی وارد منطقه‌ی "انتقاد ممنوع" سینمای ایران می‌شود که صحبت از فیلم ساختن برای بیگانه می‌کند! و اگرنه این انتقاد از فرهادی نیست که خون روشنفکران ایرانی را به جوش می‌آورد؛ چرا که فرهادی فقط عاملی است برای رونق دوباره‌ی سینمای جشنواره‌ای در ایران پس از دوره‌ی به سرآمده‌ی موفقیت‌های کیارستمی، مخملباف و پناهی در دهه‌ی ۷۰.

جالب آن است که بیش از دو دهه‌ی قبل، هنگامی که آوینی بزرگ در نقش سردمدار مبارزه با سینمای جشنواره‌ای ظاهر می‌شد و "کیارستمی بازی" را در سینمای ایران به باد انتقاد می‌گرفت، دقیقاً با همین واکنش‌های عصبی عجیب و غریبی روبرو می‌شد که حالا شاگرد مکتب او -آن گونه که حاتمی‌کیا خود ادعا می‌کند- روبرو می‌شود و این بدان معناست که روشنفکران هنوز هم با همان قوت قبلی، بر تقدیس سینمای جشنواره‌ای اصرار دارند. سینمایی که بها دادن مدیران سینمایی وقت به آن در سال‌های موسوم به سینمای گلخانه‌ای، سرنوشت سینمای ایران را عوض کرد و به انحراف کشاند. چنانکه "مشق شب" بچه ها مهم‌تر از فتح خرمشهر و فاو شد و سینمای ایران را از زندگی شهری به روستاها و حلبی‌آباد‌ها رساند.

و حالا در حالی که به وضوح تاریخ انقضای سینمای کیارستمی سرآمده است و حتی اکران دو فیلم آخر او در ایران -آن هم پس از سال‌ها- نیز دیگر خیلی هیجان انگیز نیست، فرهادی پس از یک دهه افول سینمای جشنواره‌ای، بر جایگاه پیشین کیارستمی تکیه زده و از مصونیت نقد برخوردار شده است. چنانچه تحسین یا نقد فرهادی معیار سواد و بی‌سوادی در سینمای ایران شده است و این يعني کارگردانان سینمای ایران فقط تا زمانی که توسط جشنواره‌های خارجی تکریم و تعظیم می‌شوند، مورد حمایت بی‌چون و چرای روشنفکران قرار دارند و به محض عدم توجه همین جشنواره‌ها به آنها، از دور توجهات و تشویق‌ها خارج می‌شوند.

به نظر می‌رسد که این روزها حاتمی‌کیا دست روی یکی از مهم‌ترین معضلات سینمای ایران گذاشته و شجاعانه وارد منطقه‌ی ممنوعه‌ی "انتقاد از سینمای جشنواره‌ای" شده است و از همین رو شایسته است که بیش از قبل حمایتش کنیم؛ اگرچه هنوز هم از او بابت "گزارش یک جشن"‌اش دلخور باشیم.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
احسنت بر حاتمی کیا, در راه خود استوار باش.
Iran, Islamic Republic of
با سلام و عرض ادب
نمی خوام موضعی برخورد کنم ولی به قول آقای میرکریمی چرا اینقدر طاقتمان در برابر انتقادهای سازنده پائین آمده این نه برای این است که ما دلمان می خواهد فقط ازمان تعریف و تمجید شود ؟
چرا آقای فرهادی این طوری میکنید من اهل سینما نیستم ولی خدایی فیلم جدای نادر از سیمسن قابل تحسین نبود و فقط چون در مرحله ای سیاسی از زمان تولید شد اینطوری پا گرفت فقط همین آقای فرهادی اگر توانستی فیلمی چون آژانس شیشه ای را بسازی بعد بیا و بگو که فلان......
من صمیمانه از آقای حاتمی کیا تشکر و قدردانی میکنم برا این انتقادشان
البته خودم هم انتقادی به این کارگردان فرهیخته و دفاع مقدسی دارم
آقای حاتمی کیا واقعا جای فیلمهای دوران جنگتان در سینمای بی بندبار مان خالیست
Iran, Islamic Republic of
درود بر حاتمی کیا ،فرزند راستین انقلاب اسلامی و بدا به حال آنهایی که برای به به گفتن بیگانگان و دشمنان این مردم فیلم می سازند.
حاتمي كيا و حاتمي كياها اگر از روي عقيده حركت كنند كه إن شاءالله مي كنند از اين صحبت ها نه تنها نمي رنجند كه به درستي مسيري كه پيش گرفته اند يقين خواهند كرد.
يا علي حاج ابراهيم
Iran, Islamic Republic of
حاتمي كيا فرزند خلف و اصيل ايران زمين است كه اگر انتقادي داشته باشد كلام وفيلمش براي درمان و براي خود ايرانيان است نه براي جايزه پست اجنبي ها كه ثابت كرده اند دشمنان قسم خورده اسلام وايران هستند!!!!!!!
Iran, Islamic Republic of
آقای حاتمی کیا ما یک تار موی شما را با هزاران فرهادی کیارستمی و امثال این ها عوض نمی کنیم
Iran, Islamic Republic of
حاتمی کیا دوست داریم
Iran, Islamic Republic of
اینکه حاتمی کیا گفتند «خفقانی که هنرمند با هنرش ایجاد می‌کند، صد برابر بدتر از خفقان سیاسی است.»

بسیار درست و مهمه. استبدادی که توسط سلاطین مستبد و متکبر عرصه فرهنگ (خصوصا جنبش منحط سبز!) ایجاد میشود یادآور منش و بینش پیشینیان و اساتید بزرگشان یعنی رضاخان، چرچیل، هیتلر و موسیلینی است.
Iran, Islamic Republic of
حاتمي كيا را با هزاران نفر از آدمهاي آنچناني كه ژست هاي كذايي مي گيرند، عوض نمي كنيم.
درود بر حاتمي كيا
سلام خدا بر ابراهیم حاتمی کیا
Iran, Islamic Republic of
سینمای ما شده جولانگاه امثال فرهادی.آقای شمقدری باید در روز قیامت پاسخگو باشد.چرا از فیلمی که ضد انقلاب است حمایت میکند؟چرا فیلمی که بر ضد مردم و انقلابمان است را برای اسکار میفرستد؟آقای شمقدری خجالت بکشید از شهدا.خجالت بکشید از جانبازان.خجالت بکشید از پیر سفر کرده.خجالت بکشید از رهبری معظم.خجالت بکشید از مردم.فکر کردید مردم نمیفهمند؟شما سینما را کردید جولانگاه امثال فرهادی و عطشانی و ... . آیا این سینمای جمهوری اسلامی ایران است؟این حرف که بگوییم این سینمای جمهوری اسلامی ایران است یک شوخی است.یک خیالبافی است.
یک مرد آمده و مردانه و صادقانه انتقاد کرده. باید با او اینطور برخورد شود؟من از عمق وجودم برای این سینما و صداوسیما متاسف و متاثر هستم.
ابراهیم حاتمی کیا درود بر تو ودل آرمانیت
و بدان همه ناسزاهایی که از مزدوران از خدا بی خبر میشنوی ذخیره آخرتت میشود

سبزهای اموی که به پرچم و حسینه های امام حسین (ع) رحم نکردند و ظهر عاشورای امام حسین(ع) کف سوت زدند میخواهی به شما رحم کنند؟
jحاضریم از داخل بدترین انتقادها ودشمنی ها رابشنویم اما داغ یک آخ برای ایران عزیز را پیش نامهربانان ایران نبریم پاینده باشی فرزند راستین جمهوری اسلامی حاتمی کیای عزیز
"سینمای ما شده جولانگاه امثال فرهادی.آقای شمقدری باید در روز قیامت پاسخگو باشد.چرا از فیلمی که ضد انقلاب است حمایت میکند؟ ... "


احسنت متن بسیار زیبایی نوشتید
احسنت
درود به حاتمی کیا به نظر من سیاست کلی نظام سینمایی و تلویزیونی کشور القای امید به مردم باید باشد. چیزی که این روزها مردم به اون نیاز دارند این گونه از تولیدات هست دراین وانفسا و سختی های زندگی مردم به تنفس نیاز دارند باید امید رو به جامعه تزریق کرد بهترین راه هم جامعه سینمایی کشور و صدا وسیمای کشورمان هست جایی که فیلمهایی همچون جدایی نادر از سیمین و ... در عرصه تلویزیون ستایش به معرض نمایش گذارده میشوند امید و اعتماد دو فاکتور مورد نیاز جامعه امروز ایران است خواهشن این موارد رو متذکر بشید
حاتمی کیا دوست داریم

دوستان کوری چشم فتنه گران همه برید فیلم وزین حبه قند را ببینید

من که دو بار رفتم کوری چشم جایزه اسکار و خرس نارنجی بازم میرم
واقعا روا بود اگر مجلس وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دلیل جواز گرفتن فیلمهایی از قبیل جدایی نادر از قلی و سن پطرزبورگ و .. استیضاح میکرد
Iran, Islamic Republic of
باز هم دیدیم که همکیشان آقای فرهادی برخلاف ادعاهای پوچشان اصلا تحمل دیدن نظرات مخالف را ندارند و به طور دیکتاتور گونه ای همه مخالفین را سرکوب می کنند . که این بار می خواهند حاتمی کیا را از سر راه بردارند . بخدا قسم اینها اگر در نظام قدرت داشتند و سلاح دستشان بود یک لحظه از کشتن ما دریغ نمی کردند (این جمله اصلا بزرگنمایی نبود عین حقیقت بود)
فقط یک جمله می خواهم به حاتمی کیای عزیز بگویم : اين عصر وارونگي پاياني دارد برادر!
United States
ابراهیم حاتمی کیا یک هنرمند مومن و متعهد می باشند،خدا ایشان را حفظ کند.
به نظر بنده کارگردانان متعهد و مومنی مثل حاتمی کیا و سلحشور باید با اتحاد با یکدیگر در مقابل مافیای غربگرای سینمای ایران بایستند.
Iran, Islamic Republic of
حاتمي کیا دیده بان انقلابی سینمای ماست خمپاره هایی که سمت شما میاد حاتمی کیای عزیز سمت و سوی نفوذ دشمن رو نشون میده
تندروهای بی منطق هر دو طرف رفتار کاملا مشابهی دارن.
حاتمی کیا و منتقدان اش

http://www.duelfa.com/1390/08/07/%D8%AD%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C-%DA%A9%DB%8C%D8%A7-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B4/
Iran, Islamic Republic of
ادب مرد را گربه خورد؟!یک کارگردان خیلی بزرگ از اثر شما انتقاد می کند بعد شما با پررویی و بی اخلاقی او را متهم به دروغگویی و بی اعتقادی می کنید؟!!خیلی جالب است!حساب کار دست مارتین اسکورسیزی هم آمد!
Iran, Islamic Republic of
حاتمی کیا یک نامه ساده ننوشت،ابراهیم از حیثیت مسلمانان ایران در برابر بی ارزشی پر رنگ و لعاب دنیای مادی دفاع کرد.تنها با چند خط!شما هضم شدن بعضی در خط مقدم دشمنی با اسلام را به رخ شان کشیدی و این برای شان گران تمام شد.اجرکم عندالله آقای حاتمی کیا
من به آذربایجانی بودنم افتخار می کنم به خاطر امثال حاتمی کیا
Iran, Islamic Republic of
يا علي آقا ابراهيم
هنوز چشم و چراغ بچه حزب اللهي ها هستي
Iran, Islamic Republic of
نام آقای حاتمی کیا با فیلمهای بزرگی نظیر دیده بان، مهاجر، بوی پیراهن یوسف و در راس آنها آژانس شیشه ای در تاریخ سینمای ایران جاودانه شده و با یاوه گویی های عده ای به اصطلاح روشنفکر که بویی از مذهب و فرهنگ اصیل و اسلامی این مرز و بوم به مشامشان نخورده هرگز خدشه دار نخواهد شد.
به نظر می رسد تنها پاسخ کوبنده به فیلمهای سیاه نمایی نظیر جدایی نادر از سیمین بازگشت حاتمی کیاها به سینمای ناب اعتقادی و ساخت فیلمهای فرهنگ ساز نظیر آژانس شیشه ای است.
Iran, Islamic Republic of
حاتمی کیا اسطوره ی هنر مومن و انقلابی است.... مهم همین است که ما دوستش داریم و به آثار زیبایش که بعضا ده ها باره دیدنی هستند عشق می ورزیم
Iran, Islamic Republic of
توی سینما من فقط یک نفر رو بعنوان کارگردان قبول دارم (نظر شخصیم) و اون آقای حاتمی کیا هست.
توی هنر هم بر خلاف شبکه‌های ماهواره ای که به زور کسی رو استاد میکنند بنده فقط استاد بزرگ فرشچیان رو قبول دارم.