شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰

زن در اسلام از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)

دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۴۲
کد مطلب: 144567

24 آبان‌ماه سال 1360 هجري شمسي، روزي است كه عالم فرزانه و مفسر بزرگ علامه طباطبايي ديار فاني را به سوي سراي باقي ترك كرد؛ عالمي كه هميشه از ابديت سخن مي‌گفت و با فناي در خداي خويش و آنچه خدايي بود، باقي شد.
به همین مناسب زن در اسلام از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)مورد بررسی قرار می دهیم.

1 . موقعیت زن در جهان قبل از اسلام

هنگام ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان، دنیا به دو دسته متمایز تقسیم می شد:

دسته اول: ملل متمدن مثل امپراطوری بزرگ روم و شاهنشاهی ایران و ملل دیگر مانند مصر و حبشه و هند و چین . در میان این ملل، زن حکم انسان را داشت، ولی انسان اسیر که آزادی اراده و عمل ندارد و از مزایای عمومی اجتماعی به کلی محروم است; ارث نمی برد، عملش احترام ندارد، در مورد مسکن، خوراک، پوشاک، ازدواج و طلاق، اقسام معاشرت و تصرف در اموال و غیر آنها هیچگونه آزادی و استقلالی ندارد و تمام کارهایش با اجازه مرد است و اگر مورد تعدی قرار می گرفت، اقامه دعوی و شکایت او به دست مردان بود و کسی به ادعا و شهادت او اعتنا نمی کرد .

دسته دوم: ملل و اقوام عقب مانده، مانند مردم آفریقا . زن در میان این اقوام، انسان محسوب نمی شد، بلکه سربار جامعه به حساب می آمد و مثل حیوانات اهلی با او برخورد می شد . بار می کشید، صید می کرد، خدمتگزار مردان بود و آتش شهوات آنها را خاموش می کرد و با گوشت زن در مهمانی های با شکوه غذا درست می کردند .

این محیط عمومی در هنگام ظهور اسلام بود .
2 . موقعیت زن در عربستان قبل از اسلام

مردم عربستان معمولا بادیه نشین بودند و با کشورهای بزرگ روم، ایران، حبشه و مصر همسایه بودند . علاوه بر اعراب، در قسمتهایی از عربستان، یهودیان و مسیحیان نیز زندگی می کردند . اکثر مردم عربستان بت پرست بودند و رسم و رسوم زندگی شان ترکیبی از مجموع رسومات و مقررات این اقوام بود; مثل روم و ایران و ملل دیگر، که زن از همه حقوق محروم بود و همیشه حت سرپرستی مرد بود و هیچگونه احترام اجتماعی نداشت . گذشته از این، اعراب در اثر فرهنگ بیابان نشینی، زن را مایه عار می دانستند و از دختر نفرت داشتند و حتی قبیله بنی تمیم دخترها را زنده به گور می کردند . (1)

در چنین محیطی، اسلام زن را جزء حقیقی و عضو کامل جامعه انسانی قرار داد و از اسارت بیرون آورد و به او آزادی اراده و عمل داد . زن با مرد در ارث شریک شد و از خویشان و همسرش ارث برد و توانست هر کار مشروع و زندگی پسندیده ای را انتخاب کند . عمل او احترام اجتماعی پیدا کرد و با ارزش شد . او توانست حقوق خود را مطالبه کند و اقامه دعوا نماید . شهادت او پذیرفته شد و در همه این مراحل، که کلیات زندگی را تشکیل می دهند، مرد ولایت و قیمومیت خود را از دست داد .

خداوند در قرآن می فرماید: «مسوؤلیت کاری که زنها در حدود شرع و عرف انجام داده اند، به عهده شما نیست و آنها آزادند .» (2)

و می فرماید: «زنها از باقیمانده اموال پدر و مادر خویش مثل مردان سهمی دارند; چه کم باشد، چه زیاد .» (3)

در سیره عملی پیامبر جزئیات این مطالب دیده می شود .
تعدیل حقوق زن در اسلام

1 . ارث: یکی از مواردی که به نظر می رسد حقوق زن در اسلام پایمال شده و با مردان مساوی نیست، مساله ارث است . در اسلام اجمالا زن، نصف مرد ارث می برد . (4) در این مورد، هر چند مقام زن پایین تر از مرد در نظر گرفته شده است، ولی از راه دیگری جبران شده و مخارج زندگی بر عهده مرد گذاشته شده است . جهت شفاف شدن این نکته، ویژگی های زن و مرد و قانون ارث را بررسی می کنیم .

جای هیچ تردید نیست که روح عاطفه و احساس در زن بر تعقل غلبه دارد و همه اموال و اعمال زن مظهر و جلوه گاه انواع و اقسام عواطف و احساسات نغز و لطیف است . مرد بر اساس طبع و فطرت، در نقطه مقابل این روحیه قرار گرفته است و چنانکه بیان شد، اسلام عقل را وسیله تنظیم جامعه انسانی قرار داده، نه عواطف و احساسات را .

امکانات هر جامعه انسانی برای افراد همان جامعه است که تا زنده هستند، از آن استفاده می کنند و پس از مرگ، از خود به ارث می گذارند که 23 برای مردان و 13 برای زنان است، و چون نفقه زن بر مرد واجب است، مرد نمی تواند در سهم ارث زن تصرف کند، ولی زن و مرد به طور مساوی از سهم ارث مرد استفاده می کنند . پس مردان مالک 23 ثروت جامعه می شوند و13 برای زنان باقی می ماند . ولی 23 ثروت جامعه برای زنان مصرف می شود و 13 برای مردان باقی می ماند (5) (چون مخارج زن به عهده مرد است، مرد سهم ارث خودش را برای مخارج زندگی زن خرج می کند ولی زن لازم نیست مقدار مالی را که ارث برده برای مرد خرج کند) . یعنی مرد از جهت مالکیت و امکانات بر قسمت اعظم ثروت زمین مسلط و زن از نظر تصرف، بهره مندی و برخورداری بر قسمت عمده ثروت زمین مسلط است . عدل اجتماعی نیز چنین اقتضا می کند که حراست و اداره به عقل و برخورداری و بهره مندی از آن به دست عواطف و احساسات سپرده شود .

2 . ازدواج: زن در ازدواج آزاد است که با هر کس بخواهد ازدواج کند، ولی چون ارث و موازین ازدواج بر اساس نسبت است، زن نمی تواند بیش از یک شوهر داشته باشد، ولی مرد به شرط رعایت عدالت بین همسران، می تواند چند همسر داشته باشد .

در اینجا علل تعدد زوجات در اسلام را بررسی می کنیم .

1 . در اسلام نسب، معیار مقدار ارث و موازین ازدواج است و اگر یک زن چند شوهر داشته باشد، نسب نامعلوم و نامنظم می شود . چون نسب براساس مرد است .

2 . با دقت در جامعه های بشری، منطقی بودن این حکم معلوم می شود . زیرا با فرض مساوی بودن تعداد مردان و زنان یک جامعه، اگر یکسال را مبدا قرار دهیم و تولدهای آن سال و سال های بعد را در نظر بگیریم، در اولین سالی که عده ای از پسران به حد بلوغ طبیعی یا قانونی برسند، چندین برابر آنها از دختران استعداد ازدواج دارند . از سوی دیگر، معمولا زنان، بعد از پنجاه سالگی، دیگر قابلیت باردار شدن را ندارند، در حالیکه مردان معمولا تا آخر عمر، قدرت تولید مثل را دارند . با توجه به تساوی مرد و زن، اگر ازدواج مرد با بیش یک زن را ممنوع کنیم، همواره بسیاری از قابلیت ها از بین می رود .

3 . همواره حوادث غیر مترقبه ای مانند جنگ های خانه مان سوز و کارهای سخت و مشقت آمیز و خطرناک، عده ای از مردان را به هلاکت می رساند و بسیاری از زنان را بیوه می کند . با ممنوعیت تعدد زوجات، در این شرایط، بنیان عفت از بین می رود و روابط نامشروع افزایش می یابد .

4 . قبل از اسلام، مردان در تعداد همسر هیچ محدودیتی نداشتند و اسلام این محدودیت را قرار داد و این شیوه از صدر اسلام تا کنون اجرا شده و هرگز نظام اجتماعی را مختل نکرده است .

5 . تعدد زوجات واجب نیست، بلکه در صورتی که مرد بتواند رفتار عادلانه ای داشته باشد، جایز است . مرد باید به تمام وظایفش در قبال همسرانش عمل کند و در صورتی که حقوق همسر اولش پایمال شود، حق ندارد ازدواج مجدد نماید . یعنی ازدواج مرد با بیش از یک زن، به معنای جواز از بین رفتن حقوق زن نیست .

6 . در فقه اسلامی راههایی وجود دارد که زن می تواند از ازدواج شوهرش با زن دیگر ممانعت کند . مثلا در هنگام ازدواج شرط کند که مرد با زن دیگر ازدواج نکند .

3 . طلاق: در اسلام طلاق در اختیار مرد است و زن در این مورد اختیاری ندارد . این مساله یکی از مسائل جنجالی است که در محافل حقوقی روشنفکری به مبانی فقهی اسلامی اشکال می شود، ولی این مساله به معنای بی احترامی به زن نیست . به چند دلیل:

1 . طلاق به حسب اصل تشریع به عهده مرد است، ولی زن نیز می تواند به طور غیرمستقیم طلاق خود را فراهم کند . یعنی قانون اولیه در اسلام این است که طلاق به اختیار مرد باشد، ولی این به معنای تاثیر نداشتن زن در طلاق نیست . مثلا زن می تواند در هنگام ازدواج شرط کند که در برخی شرایط، مرد باید او را طلاق بدهد .

2 . تجربه نشان می دهد که در اختیار زن قرار دادن طلاق آثار منفی اجتماعی دارد . امروزه در برخی کشورها، هم زن حق طلاق دارد و هم مرد و این سبب بالا رفتن آمار طلاق شده است . افزایش طلاق در جامعه سبب آسیب دیدگی اجتماعی می شود .

3 . با توجه به دلایلی که زنها برای طلاق ارائه می دهند، صحت حکم اسلام در مساله طلاق مشخص می شود; چرا که احساسات و عواطف در زن بر تعقل غلبه دارد و طلاق مساله مهمی است که سبب از بین رفتن کانون خانواده می شود . به جاست این تصمیم مهم، به حسب اصل تشریع، در اختیار تعقل باشد .
چند نکته:

1 . از جهت احترام به عمل و مالکیت دسترنج و تصرف در آن، زن کاملا مستقل است و بدون اینکه به مانعی برخورد کند و تحت قیمومیت مرد برود، آزادی اراده و عمل دارد .

2 . در موضوع تعلیم و تعلم و تربیت و روابط مشروع و معاشرت پسندیده، کمترین تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد . زن به شرط رعایت حجاب و عفت در توسعه معاشرت آزاد است .

3 . در اسلام فقط اعمال و مزایای دینی سبب مقام و کرامت و احترام است . (6) در این موضوع، زن و مرد هیچ تفاوتی ندارند . (7)
موارد محدودیت زن در اسلام

با توجه به بخش های قبلی، زن در شؤون مختلف زندگی و امتیازات اجتماعی با مرد یکسان است و در هر موردی استقلال اراده و عمل دارد و تحت ولایت و قیمومیت مرد نیست .

با توجه به اینکه زن سر تا پا مهر و عاطفه است، در سه مورد تعقلی، اسلام برای زن محدودیتی قائل شده است . این سه موضوع که اسلام زمام آنها را به تعقل سپرده است تا از محیط عاطفه و احساس جدا شود، «حکومت » ، «قضا» و «جهاد» است . با توجه به سیره پیامبر و گفتار ائمه، زن نمی تواند در جامعه اسلامی زمام حکومت را در دست بگیرد . زن نمی تواند به مسند قضاوت تکیه دهد و همچنین نمی تواند بطور مستقیم در جهاد شرکت کند . ارتباط این سه موضوع با تعقل کاملا روشن است . در صورتی که این موارد به دست احساس و عاطفه سپرده شوند، بسیاری از امور زندگی اجتماعی بشر تباه می شود .

تجربه مداخله زنان در این سه موضوع، در کشورهای اروپایی، مؤید این مطلب است که زنان قدرت بر عهده گرفتن چنین اموری را ندارند . در طول قرن های اخیر که کشورهای متمدن جهان، زن و مرد را در یک صف قرار داده اند و با تمام توان به تعلیم و ربیت یکنواخت در زن و مرد پرداخته اند، هزاران زن دانشمند و هنرمند به وجود آمده اند، ولی هنوز در لیست اداره کنندگان و رؤسای حکومت ها و قضات و قانونگذاری و سرداران جنگی و . . . آمار زن ها با مردان مساوی نشده است .

پی نوشتها:
1) نحل، آیه 59، تکویر، آیه 9 .
2) بقره، آیه 234 .
3) نساء، آیه 7 .
4) نساء، آیه 11 .
5) بقره، آیه 228 .
6) حجرات، آیه 13 .
7) آل عمران، آیه 195 .
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *