دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 6 May 2024
 
۲
ارکان غیر اقتصادی اقتصاد مقاومتی

اقتصادمقاومتی زیرساختی برای حماسه‌اقتصادی

دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۴۱
کد مطلب: 324990
برای نظریه پردازی در هر عرصه ای در صورتی که جامع و مانع به موضوعات پیش روی آن مسئله پرداخته نشود، در آینده با مشکلاتی مواجه خواهیم شد که تا حدود زیادی اجرای نظریه مذکور را با مشکل روبرو می کند. برای شکل گیری یک اقتصاد مقاومتی که بخشی از شکل گیری حماسه اقتصادی است که در سال جاری توسط مقام معظم رهبری تدبیر شده است، باید ابعاد فرهنگی و سیاسی موضعات اقتصادی هم مورد توجه قرار بگیرد.
سرویس اقتصادی جهان نيوز _ علی رضایی: فرهنگ و سیاست از جمله مسایلی است که در حوزه اقتصاد بسیار تاثیر گذار بوده و در صورتی که نادیده انگاشته شوند، اقتصاد مقاومتی نمی تواند به تمام معنا اجرایی شده و موفق باشد. از هیمن رو پرداختن به ابعاد اجتماعی و سیاسی اقتصاد مقاومتی می تواند بسیار راهگا باشد.

از دیگر سو، برای خلق حماسه اقتصادی در صورتی که کل نگر نبوده و تنها بر مسائل صرفا اقتصادی تکیه شود و از سایر ابعاد غلت شود می توان این گونه برداشت نمود که حماسه اقتصادی نیز با عدم موفقیت همراه شود. در ابتدا می بایست رابطه اقتصاد مقاومتی و حماسه اقتصادی ترسیم شده و سپس به ابعاد غیر اقتصادی، اقتصاد مقاومتی به عنوان زیر ساخت حماسه اقتصادی پرداخت.

جهش سطح تولید ملی و رفع معضلات اقتصادی، همچون بیکاری و تورم و نیز اهمیت توسعه‌ اقتصادی در مسیر دستیابی نظام اسلامی به مأموریت‌ های متعالی خود، نیازی به اثبات ندارد و واضح است که هر اصلاح و پیشرفتی در عرصه‌ های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیازمند داشتن توان و نیروی اقتصادی کافی در کشور است. قدرت اقتصاد یک کشور نیز متجلی در سطح تولید و توان رفع نیازهای اقتصادی در کنار حضور و مشارکت فعال در عرصه‌‌ اقتصاد منطقه ‌ای و بین‌ المللی است.

از این منظر می ‌توان مدعی شد که هر نوع حماسه ‌سازی در اقتصاد، نهایتاً باید منجر به جهش ظرفیت‌ های تولیدی و ایجاد جاذبه در زمینه‌ فعالیت ‌های تولیدی به جای سوداگری و سفته ‌بازی شود. حماسه‌ اقتصادی یعنی گذار از یک اقتصاد وابسته و آسیب‌ پذیر در برابر نوسانات، به اقتصادی مقاوم که در آن زنجیره‌ ‌تولید در اقتصاد کامل و غیر وابسته باشد.

حماسه‌ اقتصادی را می‌ توان نتیجه و نمود عینی راهبرد اقتصاد مقاومتی دانست که می‌ تواند ظرفیت‌ های بالقوه‌ اقتصاد را بالفعل کند و نهایتاً به جهش در سطح تولید ملی منجر شود. در ادامه به بررسی ابعاد غیر اقتصادی، اقتصاد مقاومتی و حماسه اقتصادی می پردازیم.

بعد فرهنگی- اجتماعی


۱- الگوی مدیریت جهادی

در ابتدای انقلاب با ایجاد نهادهایی مانند جهاد سازندگی، مدیریت جهادی در کشور به نحو احسنت شکل گرفت. در آن برهه بسیاری از امور که از سوی برخی از کشورهای خارجی و برخی عوامل داخلی با مشکل مواجه شده بود، با کمترین هزینه برای انقلاب با مدیریت جهادی پشت سر گذاشته شد.

نهادهای مانند جهاد سازندگی که شیوه نوینی از مدیریت را به عرصه نمایش گذاشت در تمام سال های ابتدایی انقلاب توانست جایگزین مناسبی برای مدیریت نوین در عرصه کلان کشور شده و بسیاری از مشکلات را از دوش مردم بردارد. در صورتی که بپذیریم سبک مدیریت فعلی توانایی حل مشکلات کنونی جامعه را ندارد به نقطه ای از تصمیم گیری خواهیم رسید که بازگشت به مدیریت جهادی می تواند گره گشا باشد.

امروز هم برای گذر از تحریم های کشورهای غربی باید با احیای فرهنگ مدیریت جهادی در همه بخش ها از این برهه زمانی که همه جبهه استکبار در پی ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی هستند، موفق عبور کنیم.

۲- مصرف تولیدات داخلی و اصلاح الگوی مصرف

در عرصه رقابت تولیدات داخلی و کالاهای خارجی، اولویت دادن به مصرف تولیدات ایرانی و پرهیز از مصرف کالاهای خارجی کمک شایانی به اقتصاد مقاومتی می کند. تولیدکنندگان داخلی نیز با افزایش کیفیت محصولات و کالاهایشان و تعیین قیمتی مناسب می باید نظرات مردم را به مصرف کالای ایرانی جلب نمایند. تولیدکنندگان بایستی کیفیت کالاهای خود را نسبت به تولیدات خارجی بالا برده و امنیت خاطر مصرف کالای ایرانی را افزایش دهند.

نقش فرهنگ ‌‌سازی و افزایش آگاهی بین مردم، جامعه را به مصرف بهینه و سنجیده نزدیک می سازد. رسانه ‌‌های عمومی و صدا و سیما و مطبوعات باید در زمینه مصرف بهینه، فرهنگ سازی نمایند. برخی معتقدند اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه مردم الگوی مصرف خود را تغییر دهند و از مصرف کالای خارجی به سمت مصرف کالای داخلی حرکت کنند.

با توجه به اینکه مصرف سنجیده و بهینه در آموزه ‌های دینی نیز مورد تاکید واقع شده و الگو و شیوه زندگی رهبران دینی، ساده‌ زیستی بوده است، اهمیت پرهیز از اسراف و اتلاف و افراط در مصرف و در پیش گرفتن صرفه‌ جویی و قناعت مشخص می گردد. صرفه‌‌‌جویی شامل بخش دولتی، بخش خصوصی و مردم می شود و تمام افراد و ارگان‌ها و سازمان‌ های جامعه می باید الگوی مصرف بهینه را در پیش گیرند.

بعد سیاسی

۱- مسئله‌‌ وحدت و انسجام ملی

در کنار تمام مولفه ‌ها و سرفصل ‌های اقتصاد مقاومتی، آنچه بیشتر اهمیت می یابد، مسئله وحدت و انسجام ملی و اتحاد تمامی عرصه‌ های دولتی، خصوصی و مردمی جامعه است. با اتحاد و ارتباط متقابل و همبستگی، کارایی و کارکرد اقتصاد جامعه افزایش می یابد. تعاون و همکاری مردم از یک سو ارتباط متقابل نهادها و سازمان ‌های جامعه، موجب رفع مشکلات و نیل به اهداف می گردد. اتحاد و ارتباط در همتنیده ارگان ها و سازمان‌ها با یکدیگر و با مردم می تواند اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشد.

وحدت هميشه ركن ركين استقلال و پيشرفت و توصيه مهم قرآن و بزرگان بوده است اما در شرايط حماسه اقتصادی، وحدت، حكم خون را براي بدن دارد. نمی توان فرمان حماسه اقتصادی را شنيد و همچنان بر طبل منازعات پوچ و بی حاصل كوبيد. برای گذر از شرایط فعلی که نیازمند یک اقتصاد مقاومتی پویا هستیم می بایست همه مسئولین با حفظ وحدت در پی تحقق بخشیدن به حماسه اقتصادی باشند.

۲- مبارزه با رانت خواری و فساد

یکی از اصلی ترین معضلات جامعه ما که به دلیل وابستگی به نفت در جامعه شکل گرفته است ایجاد روحیه رانت خواری می باشد که در سده گذشته لطمات زیادی را بر جامعه و اقتصاد کشور وارد نموده است. در نسبت بین فساد و اقتصاد مقاومتی شاید این نکته فوق‌العاده قابل اهمیت باشد که یکی از شرایط توفیق اقتصاد مقاومتی ارتقای سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به سلامت حاکمان است و دیگری این است که با توجه به ضرورت انضباط مالی در بودجه دولت و هزینه‌کرد مدیران اجرایی باید شرایطی فراهم شود که هدر رفت اقتصاد ملی به حداقل برسد.

فساد اقتصادی به معنای دسترسی به منابع و مواهب اقتصادی بدون پرداخت مابه‌‌ازای آن است. به بیان دیگر، اگر افرادی بتوانند بدون ایفای نقش در چرخه‌ی تولید به ثروت دست پیدا کنند، در این صورت فساد اقتصادی رخ داده است. در واقع، در این تعریف، مفهوم فساد اقتصادی وسیع‌‌تر از مواردی چون اختلاس یا امور تبهکارانه است و هر گونه مبادله‌‌ای را که خارج از جریان مولد تولید ثروت باشد در بر می‌‌گیرد. با این تعاریف از مؤلفه‌‌های اقتصاد مقاومتی می‌‌توان ارتباط بین تورم، نقدینگی و فساد اقتصادی را در شرایط فعلی اقتصاد ایران تشریح کرد.

عدم تقارن‌های اطلاعاتی رانت‌های مختلف اعتباری، انحصاری و غیره منشا بروز اینگونه رفتارها هستند. در اقتصاد مبتنی بر دلالی و سوداگری، بخش مولد بیشترین آسیب را دیده و ساز کار اقتصاد به سمت بروز حباب‌های قیمتی و نوسان‌های شدید سوق می‌یابد. چنین اقتصادی در مواجهه با فشار خارجی کمترین پایداری و مقاومت را داشته و به سرعت متلاشی می‌شود.

۳- اجرای برنامه های بالادستی

در پیش‌گرفتن اقتصاد مقاومتی به‌عنوان یک راهبرد در برابر فشارها و تحریم‌های خارجی وقتی به نتیجه مطلوب خواهد انجامید که موانع بازدارنده حرکت اقتصاد به سوی اهداف تعریف شده در اسناد بالادستی نظیر سند چشم‌انداز ۲۰ساله و برنامه پنجم توسعه برداشته شود. از این رو حرکت در مسیر برنامه های میان مدت و بلند مدت می تواند یکی از اصلی ترین راهبردهای سیاسی باشد که در اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی مفید فایده واقع سود.

از طرف دیگر موضوع پایبندی به این اسناد بالادستی از سوی مسئولین و مجریان یکی دیگر از موضوعاتی است که در صورت نگاهی سطحی به آن لطمه قابل توجهی به اقتصاد مقاومتی خواهد زد.

۴- چابک سازی دولت

یکی از اصلی ترین مسایل سیاسی که در اقتصاد مقاومتی می بایست مورد توجه قرار گیرد کوچک سازی دولت و به اعتبار دیگر کاهش بوروکراسی موجود برای روان سازی در مسایلی که در اقتصاد مقاومتی می تواند تاثیر گذار باشد.

دولت در حالت کنونی یک مانع جدی برای تحقق حماسه اقتصادی که رکن اصلی آن واگذاری آن به بخش خصوصی و توانمند سازی مردم است، می باشد. به عبارت دیگر، تا دولت چابک نشود و بوروکراسی اداری موجود جای خود را به دولت الکترونیک ندهد نمی توان انتظار داشت اقتصاد به دست مردم سامان یافته و دولت هم به عنوان یک مصرف کننده بزرگ و هم به عنوان یک تولید کننده، بزرگترین رقیب بخش خصوصی بوده و هیچ نهاد غیر دولتی توانایی مقابله و رقابت با آن را ندارد.

از این رو، چابک و کوچک سازی دولت برای ایجاد فضای تحرک برای بخش خصوصی و مردم در اقتصاد می تواند از اصلی ترین ابعاد اقتصاد مقاومتی وحماسه اقتصادی باشد.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *