افشاگری یک کارگردان درباره دست بوسی سرمایه سالاران سینما!
سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۴۵
کد مطلب: 102770
كيومرث پوراحمد پيرامون وضعيت فعلي شوراي صنفي نماي، متني را با تيتر«شوراي صنفي،فيلمسوزان اكران و باقي قضايا ...» منتشر كرد.
اين كارگردان و سخنگوي مجمع فيلمسازان سينماي ايران در اين متن آورده است:
ساقي ! به جام عدل بده باده تا گدا غيرت نياورد که جهـان پر بلا کند
ما اعضای شوراي مرکزي مجمع فيلمسازان و شوراي عالي تهيهکنندگان سينماي ايران بسيار مشعوف شديم که رضايت دوستان را جلب کرديم تا اعضاء شوراي صنفي را از پنج نفر به نه نفر افزايش دهند. به اين اميد که در اکران فيلمها نيمچه عدالتي رعايت شود. اما زهي خيال باطل.اين نه نفر شامل چهار سينمادار،يک تهيهکننده صاحب سينماي سرگروه هستند و يکي از دوستان ما در کانون کارگردانان که به نظر ميرسد يا تجربه کافي ندارد يا شايد هم (شايد) عقربه تمايلاتش بيشتر به سمت و سوي سالنسالاري باشد.(خدا کند که اشتباه کرده باشيم). و سه نفر باقيمانده نمايندگان شوراي عالي تهيه کنندگان هستند که در اقليتاند و هنوز موفق نشدهاند، يکي از خواستههاي حداقلي ما (تشکيل گروههاي سه سينمايي را به جاي يک سينمايي به کرسي بنشانند) خيلي جالب،حيرتانگيز و عبرتآموز است که بدانيد سه نفر اعضاء سه گروه رسمي صنف تهيهکنندگان فقط يک نفر عليالبدل دارند و اتحاديه تهيهکنندگان هم به تنهايي يک عليالبدل دارد!!!
به ياد بياوريم که حضور يک نفر نماينده کانون کارگردانان در شوراي صنفي يادگار زندهياد سيفالله داد است و نظرآن آزاده مرد اين بود که همين يک نفر کافيست تا مراقب اکران فيلمهاي فرهنگي باشد.
منظور ما و منظور سيف الله داد از فيلمهاي فرهنگي مطلقاً فيلمهايي نيستند که تماشاگر را به چرت زدن وا ميدارند.اگرچه هرنوع فيلمي براي سليقههاي گوناگون بايد ساخته و اکران شود اما بدانيد و خوب هم بدانيد که حتي فيلمهاي ارزشمندي که ظرفيت فروش خوب و خيلي خوب را هم داشته باشند، اگر به يکي از معدود محافل سرمايهسالار وابسته نباشند سرنوشتشان اين است که در اکران بسوزند و تهيهکنندهشان را به توبه وا دارند !!
بزرگداشت گرفتن براي نازنيني مثل سيفالله داد کار بسيار شايستهاي است اما شايستهتر آن است که افکار و اهداف او را از ياد نبريم و راهش را ادامه بدهيم.اما متأسفانه نماينده کانون کارگردانان انگار هدف حضورش را در شوراي صنفي فراموش کرده است و نميداند که سرمايه ترحم نميشناسد. اگر همکار دوست داشتني ما (نماينده کانون کارگردانان) به همين شيوه ادامه بدهد بايد بداند که ديگر نميتواند «چه کسي امير را کشت» بسازد و بهزودي مجبور خواهد بود به سازسليقه سالن و سرمايه برقصد. از کرمپور عزيز پوزش ميخواهم اگر رک و راست حرف ميزنم. شرط دوستي را بهجا ميآورم.»
پوراحمد در ادامه آورده است:«با آئيننامهاي که در شوراي صنفي تصويب شده است از تشکيل گروههاي سينمايي که ما اعضاء شوراي عالي طرفدار آن بوديم اثري نيست و فقط يک سينماي سرگروه باقيمانده است و اين يعني بيتوجهي مطلق به منافع تهيهکننده. بي ترديد سال 1389 بيش از هر زمان ديگر منافع سينماي ملي تابعي از منافع سينماداران خواهد بود و به اين ترتيب اصليترين سفارشدهنده سينماي ايران چند سينمادار و معدودي پخشکننده خواهند بود و توليد هر گونه فيلمي که با ذائقه سينماداران جور در نيايد بايد در مرحله اکران بسوزد و تهيه کنندهاش اگربخواهد به حياتش (در سينما) ادامه بدهد بايد برود به دست بوس حضرات و پنبه ذوق و قريحه و سليقه و زيباشناسي و خلاقيت و تعهد را از گوشهايش در بياورد و چشم و گوش بسپارد به آنچه سالاران سرمايه امر ميفرمايند. و سينما دربست در اختيار ابتذال،کپيبرداري و کليشه قرار خواهد گرفت.
معاونت محترم امور سينمايي (آقاي شمقدري) و مديرکل محترم اداره نظارت (جناب سجادپور) هر چقدر بخواهند ميتوانند درباره فرهنگ، سينماي فرهنگي ، سينماي متعالي ، سينماي ارزشي و قسعلي هذا سخنراني و مصاحبه کنند. اصل آن چيزي است که در عمل اتفاق ميافتد. آن چه که درحال وقوع است فعلاً گلوله برفي ست که از کوهي بلند سرازير شده و تا چشم بههم بزني به يک بهمن عظيم تبديل ميشود و همه آرمانها و ايدهآلهاي بلند را در هم ميکوبد و نابود ميکند. اين خط اين هم نشان.»