به گزارش جهان، وبلاگ "علی یار" نوشت: رئیس جمهور روحانی در نطق مراسم جهانی هفته محیط زیست، گفت: «دین را نباید به دست دولت داد، چون دین در دست کارشناسان،علما ، صاحب نظران و دلسوزان است و آنها باید دین را تبلیغ کند و دولت باید حمایت کند».[1]
سؤال این است که آیا دولت در قبال دین مردم وظایفی دارد؟ در این نوشته به دنبال پاسخ روشن نیستیم، چرا که مجال دیگری می طلبد. در تأمل پیرامون این سؤال به موارد زیر باید توجه کرد.
1. اینکه دولت اساساً چه وظایفی در قبال تابعانش دارد، به این برمی گردد که دولت و در حوزه وسیع تر سیاست را چگونه تعریف کنیم.
تعارف مختلفی از سیاست وجود دارد مانند: «سیاست، چیزی نیست مگر وسیله ای برای ایجاد شورش در دنیا»[2]، «سیاست، سازمان نظام مند دشمنی هاست»[3]، «اِعمال اقتدار، گرفتن تصمیم های جمعی، توزیع منابع کمیاب»، «سیاست به معنای سازش و توافق»[4]
تعریف مشهور از دولت نیز اینچنین است: «دولت، انجمن سیاسی است که درون مرزهای تعریف شدهسرزمین، صلاحیتِ حکمرانی خود را اِعمال می کند و با استفاده از مجموعه ای از نهادهای دائمی، اقتدارش را به کار می برد».[5]
باید تأمل شود که آیا حکومت اسلامی و دولت برخواسته از آن با این تعاریفی که در کتب علوم سیاسی از سیاست و دولت شده است همخوانی دارد یا نه؟ آیا دولت اسلامی هم صرفاً برای اِعمال اقتدار حکمرانی میکند؟ آیا دولت اسلامی در پی ایجاد دشمنی و آشوب در سطح جامعه و بین الملل است؟
در اینجا به این نکته رهنمون می شویم که تعریف دیگری از سیاست وجود دارد که با مذاق اسلامی سازگاری بیشتری دارد و آن تعریف سیاست به تربیت آدمیان است. طبق این تعریف، سیاست به معنای «هدایت انسان» و تدبیر امور جامعه توأم با تربیت انسان هاست.
این نگاه به سیاست علاوه بر اینکه انطباق بیشتری با دیدگاه اسلامی دارد، ریشه در اندیشه سیاسی یونان باستان و متفکران فرزانه ای چون افلاطون دارد که در شماره بعد مستقلاً به آن خواهیم پرداخت.
از جمله کسانی که چنین نگاهی به سیاست دارد، امام خمینی است. ایشان سیاست را بر سه نوع میدانستند:
1) سیاست شیطانی: منظور از سیاست شیطانی، نوعی عملکرد یا کنش یا رفتاری در حوزه امور عمومی و سیاسی است که مبتنی بر التواء و افتراء و دروغ و فریب میباشد. امام خمینی(ره) در بیان این نوع سیاست میفرماید:
«البته سیاست به آن معنایی که اینها میگویند که دروغگویی، با دروغگویی، چپاول مردم، با حیله و تزویر و سایر چیزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم، این سیاست هیچ ربطی با سیاست اسلامی ندارد؛ این، سیاست شیطانی است...»[6]
2) سیاست حیوانی: با سختکوشی در صدد تأمین رفاه برای خودشان هستند و به دیگران تجاوز نمیکنند. در نگاه امام خمینی(ره)، سیاست حیوانی هرچند در معیارها و اصول و اهداف خود صحیح است و از دروغ، نیرنگ، عوامفریبی، سلطه ناروا، استبداد و دیکتاتوری و تزویر به دور است و خیر و صلاح افراد ملت را در نظر دارد، ولی با توجه به در نظرگرفتن بُعد جسمانی و مادی وجود انسان، هدفی به غیر از تأمین مصالح عمومی و مادی انسان ندارد. این نوع نگاه به سیاست، توجهی به بعد روحانی و معنوی وجود انسان و تأمین سعادت او در جهان آخرت که سعادت راستین است، ندارد. چنین سیاستی خوب است، اما مطلوب نیست.
«ما اگر فرض کنیم که یک فردی هم پیدا بشود که سیاست صحیح را اجرا کند، نه به آن معنای شیطانی فاسدش، یک حکومتی، یک رئیسجمهوری، یک دولتی، سیاست صحیح را هم اجرا کند و به خیر و صلاح ملت باشد، این سیاست، یک بُعد از سیاستی است که برای انبیا بوده است و برای اولیا و حالا برای علمای اسلام.»[7]
3) سیاست متعالی: به دنبال تأمین نیازهای جسمی و روانی انسان در پرتو رسیدن به کمال الهی است. سیاست راستین، سیاست الهی یا سیاست اسلامی است که علاوه بر برخورداری از خصایص مطلوب سیاست اینجهانی، بر معنویت و تأمین سعادت اخروی آنها نیز تأکید داشته باشد.
«اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه، بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها و [تأمین] آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی... بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف... باشد.»[8]