سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
 
۳

خطاب قرآن ما هستیم، از نور پیروی کنیم...

يکشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۴
کد مطلب: 345491
لعن و توهین به مقدسات مذاهب و ادیان دیگر مبحثی است که امروز عده اندکی از جهان اسلام چه شیعه و سنی گرفتار آن شده اند،مبحثی که جز ضرر برای شیعیان و اهل سنت و در نهایت جهان اسلام چیزی به همراه ندارد در عوض برای دشمنان اسلام مایع خشنودی است که با این امر توانسته اند مسلمانان را به اختلاف و تفرقه دچار کنند
به گزارش جهان به نقل از پیروان مــوعــود؛ لعن و توهین به مقدسات مذاهب و ادیان دیگر مبحثی است که امروز عده اندکی از جهان اسلام چه شیعه و سنی گرفتار آن شده اند،مبحثی که جز ضرر برای شیعیان و اهل سنت و در نهایت جهان اسلام چیزی به همراه ندارد در عوض برای دشمنان اسلام مایع خشنودی است که با این امر توانسته اند مسلمانان را به اختلاف و تفرقه دچار کنند.
 
درباره لعن مقدسات دیگر مذاهب روایات بسیاری وجود دارد و اکثریت مراجع این امر را لغو دانسته اند جز عده قلیلی معلوم الحال که بر طبل نفاق و تفرقه میکوبند و مسلمانان را به فحاشی و لعن فرا میخوانند.
 
در این نوشتار قصد داریم مبحث لعن و سبّ را از دیدگاه قرآن کریم و ائمه اطهار مورد برسی قرار دهیم...
 
ائمه علیه السلام همواره تلاش می کردند در برخورد هدایت گرایانه با دیگران از پرخاشگری و ناسزاگویی، حتی نسبت به دشمنان آشکار اسلام بپرهیزند. از طرف دیگر اصحاب خود را نیز از هرگونه خشونت در گفتار و سب و لعن که طبعا موجب شعله ور شدن تنازعات و تعصبات مذهبی می شد، برحذر می داشتند... .
 
در تحریم هرزه گویی و بدزبانی نسبت به دیگران، روایات زیادی از دیگر اهل بیت نیز رسیده است. جالب توجه این که هیچ موردی از ناسزاگویی و فحش توسط آنان حتی نسبت به سرسخت ترین مخالفان گزارش نشده است. در کتاب جامع احادیث الشیعه بابی با عنوان تحریم سبّ و فحش و بی مبالاتی در سخن باز شده و در آن ده ها حدیث نبوی و علوی در نهی و مذمت از این عمل گزارش شده و در برخی از آنها عملی شیطانی و منافقانه به حساب آمده است. آن بزرگان همچنین هیچ گاه ناسزاگویی به مخالفان و دشمنان سرسخت خود را با ناسزاگویی پاسخ نمی دادند و اگر از اصحاب آنان نیز حرکاتی نظیر سب و لعن و فحش سر می زد، آنان را سرزنش می کردند (الکافی، ج 2، ص 326)... .
 
به روایت زیر توجه فرمایید:
 
نقل شده است در هنگامه جنگ صفین زمانی که حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در جنگ صفین آگاه شد حُجْر بن عَدِی و عَمْرو بن حَمِق ، آشکارا اهل شام را لعن می کنند، کسی را نزد آن ها فرستاد تا به آن ها بگوید از این کار دست بردارند. آن ها [با تعجب] نزد امام آمدند و عرض کردند: «ای امیرالمؤمنین، آیا ما برحق نیستیم؟» ایشان فرمود: «آری.» عرض کردند: «آیا آن ها باطل نیستند؟» حضرت فرمود: «آری.» عرض کردند: «پس چرا ما را از دشنام دادن به آن ها منع کردید؟» حضرت خطاب به آن ها فرمود: «نمی پسندم که از دشنام گویان و لعن کنندگان باشید و آنان را لعن و ناسزا گویید [که درنتیجه ایشان نیز شما را ناسزا گویند و از شما بیزاری جویند]؛ بلکه چه بهتر است اعمال ناشایست ایشان را یادآور شوید و بگویید: ازجملۀ سیرۀ [زشت] آنان چنین وچنان است و از اعمال [نادرستـ]ـشان این و آن است. این بهترین بیان و نافذترین استدلال است. نیز به جای نفرین صرفِ آنان و بیزاری جستن از ایشان، چنین بگویید [و دعا کنید]: ‘خداوندا، جان ما و ایشان را حفظ کرده و بین ما و ایشان را اصلاح کن و آنان را از گمراهی شان نجات ده، تا آن که حق را نمی داند، بشناسد و آن که از آن سرپیچی می کند، به آن گردن نهد.’ این را من بیشتر دوست دارم و برای شما [نیز] بهتر است.» آن ها گفتند:یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَقْبَلُ عِظَتَکَ وَ نَتَأَدَّبُ بِأَدَبِک؛ ای امیرمؤمنان، نصیحت شما را پذیرفتیم و به ادب شما مؤدب شدیم. 
 
و در روایتی دیگر برخورد حضرت علی(ع) را با کسانی بخوانید که امروز عده ای که ادعای شیعه و پیرو حضرت امیر را دارند آنها را لعن میکنند و دشنام میدهند:
 
برخورد حضرت علی(ع) بعد از جنگ جمل با عایشه
 
   پس از جنگ جمل, حضرت على عليه السلام به محمد بن ابوبكر دستور داد خواهرش ـ عايشه ـ را به خانه بنى خلف انتقال دهد تا در باره او تصميم بگيرد. محمد بن ابوبكر گويد: او را به آنجا منتقل كردم در حالى كه مدام به من و حضرت على عليه السلام ناسزا مى گفت و بر اصحاب جمل رحمت مى فرستاد.
هنگامى كه حضرت على عليه السلام تصميم گرفت به سوى كوفه حركت كند, 40 نفر زن را با لباس مردانه و مسلح, همراه عايشه نمود تا او را به مدينه برسانند. در بين راه عايشه مرتب به امير مومنان(ع) ناسزا مى گفت كه حضرت على(ع) حرمت پيامبر(ص) را نگه نداشته, او را همراه مردان به مدينه فرستاد و ... او آن قدر به حضرت على عليه السلام ناسزا گفت كه وقتى به مدينه رسيدند, يكى از زنان نگهبان تاب خوددارى از كف بداد, نزديك آمد و گفت:
واى بر تو اى عايشه! آيا آنچه انجام دادى كافى نبود كه در باره ابوالحسن عليه السلام اين چنين سخن مى گويى؟ آنگاه ديگر زنان نزديك آمدند, نقاب از چهره برگرفتند عايشه با پى بردن به حقيقت شرمگين شد, كلمه استرجاع بر زبان جارى كرد و از اعمال خود در پيشگاه خدا استغفار نموده, گفت: خداوند به فرزند ابوطالب جزاى خير عطا كند كه حرمت رسول خدا(ص) را نگه داشت.
حضرت على عليه السلام در باره عايشه فرمود:
افكار و عقده هاى درونى كه نسبت به من داشت او را به جوشش در آورد، آزارى به من رساند كه در باره هيچ كس چنين آزارى روا نمى داشت. با اين حال در آينده از احترام گذشته خود برخوردار است و رسيدگى به اعمال با خداست, هر كس را بخواهد عفو مى كند و هر كس را بخواهد عذاب مى كند.
عايشه آن چنان تحت تإثير برخورد كريمانه و بزرگوارانه حضرت على عليه السلام قرار گرفت كه پس از جنگ مى گفت: ((آرزو داشتم 20 سال قبل از آن حادثه مرده بودم.
 
اگر کسی حقیقتا شیعه حضرت علی (ع) باشد باید از آن حضرت در تمام رفتار هایش پیروی کند اما عده ای امروز فهم خود را بالاتر از آن حضرت و سایر ائمه میدانند که به راحتی دهان به دشنام باز میکنند و سبب تفرقه میشوند
 
اما حرف ائمه نیز تفسیر کلام اللهی است،خداوند نیز در قرآن کریم من باب این مسئله آیه ای را مطرح میفرماید:
 
وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ
 
 و ]معبود[ کسانی‌ که‌ غیرخدا را می‌خوانند دشنام‌ ندهید، که‌ آنان‌ از روی‌ دشمنی‌ ]و[جهل‌ خدا را دشنام‌ دهند. این‌ گونه‌ برای‌ هر امتی‌ کردارشان‌ را آراستیم‌. آن‌گاه‌ بازگشت‌آنان‌ به‌ سوی‌ پروردگارشان‌ خواهد بود و ایشان‌ را از آنچه‌ انجام‌ می‌دادند آگاه‌ می‌سازد.
 
در این آیه خداوند دشنام دادند به کافران را لغو میدانند،نمیدانم این عده چطور میتوانند به یک مسلمان با مذهبی متفاوت فحاشی کنند حتی این کار را یک کار حسنه بدانند که خداوند برایش اجر و پاداش نیز قرار داده است؟!!!
 
آیا ائمه این دسته از شیعیان با امامان ما متفاوت است یا قرآن و کتاب اللهی شان کتاب دیگری است؟!!اگر به این قرآن و امامان ایمان دارند این سیره امامان نبود و حرف و کلام خداوند نیز چیز دیگری است
 
در تفسیر صافی از فیض کاشانی ذیل آیه بالا حدیثی نقل کرده است: یک شیعه ای در مسجد به خلیفه دوم توهین کرد. وقتی امام صادق «ع» این را شنید، فرمود خدا این شیعه را لعنت کند! برای اینکه در مسجد به خلیفه ای که برای اهل سنت محترم و مقدس است توهین کرده است.این مسئله بیانگر آن است که ائمه تجلی قرآن و کلام خدا هستند و با امر لعن و دشنام مخالفت داشته اند.
 
اما بشنوید از اهل بیت درباره کسی که دشنام میدهد:
 
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: خداوند حرام کرده است بهشت را به کسی که دشنام گو، بد زبان، و کم حیاء بوده و باکی نداشته باشد که چه می‏گوید و در باره‏اش چه می‏گویند اگر اصل او را بررسی و پی‏جوئی کنی یا از زنا به عمل آمده و یا از شرکت شیطان.
 
امام صادق علیه السلام فرمود: همانا دشنام گویی و بد زبانی و هرزه گویی از نفاق و دوروئی است.
 
ادب از صفات ائمه و اهل بیت است،اگر میخواهیم شیعه واقعی باشیم و مولایمان مهدی فاطمه از ما راضی باشد باید ادب را حفظ کنیم.قرآن و عترت نور است خود را به این نور بسپاریم از تمام بدی ها در امانیم
 
به مقدسات‌ دیگران‌ توهین‌ نکنید تا به‌ مقدساتتان‌ توهین‌ نکنند،خداوند تمام شیعیان را به راه راست هدایت کند و به ما توفیق دهد تا همانند اقای ادب و وفا حضرت عباس (ع)فدایی امام زمانمان شویم
 
به امید ظهور مولا و سرومان که صدالبته نزدیک است
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *