شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 18 May 2024
 
۳
۳

روایت زیارت اولین زائر امام حسین(ع) از زبان آیت الله مجتبی تهرانی در آخرین اربعین حیاتشان

+ زیارت اربعین | مداحی | پوستر
دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۵۰
کد مطلب: 332981
با جابر از مدینه راه افتادیم و آمدیم. روز اربعین به کربلا رسیدیم. جابر به من گفت که او را به شریعه فرات ببرم. رفت و غسل کرد. شست و شویی کن و وانگه به خرابات خرام.
روایت زیارت اولین زائر امام حسین(ع) از زبان آیت الله مجتبی تهرانی در آخرین اربعین حیاتشان
گروه فرهنگی جهان نيوز: خیلی‌ها آن روز پای رفتن نداشتند اگرچه زبان نوشتن نامه داشتند. کربلا پر است از نرفتن‌ها... خوش به حال آنهایی که رفتند. زهیر هم اول، پای رفتن نداشت اما بالاخره رفت. حُر هم با پای نرفتن آمده بود اما رفت.

در اوج رفتن‌های کربلایی، زینب سلام الله علیها رفتن را بر ماندن در کربلا ترجیح می‌دهد. این رفتن دلخواسته نبود، اجباری بود. هم برای حفظ جان دخترکان حرم و هم رفتن برای برافراشتن پرچم خون‌خواهی خدا.

آنها که نرفتند چه کنند؟ آیا هنوز فرصتی هست؟ آری هست؛ اربعین یعنی جا مانده ها بیایند.

روایت رهبر معظم انقلاب از روز اربعین در کربلا

روایت زیارت اولین زائر امام حسین(ع) از زبان آیت الله مجتبی تهرانی در آخرین اربعین حیاتشان

شما شنیدید كه امروز جابر با عطیه به کربلا آمدند، بد نیست تذکری هم داده باشم. جابر خودش از صحابه است و عطیه از تابعین است. قاعدتاً چون نمی ­شود امام حسین آن روز جابر را دعوت نکرده باشد، عطیه نبوده است؟ من دیدم بعضی­ها اشتباهی را راجع به عطیه می ­نویسند كه غلام جابر بوده است، اينها به عطیه جسارت کرده ­اند، عطیه غلام جابر نیست، عطیه دانشمند بزرگی در اسلام است.

وقتی عطیه به دنیا می ­آید، پدرش در کوفه بوده است، خدمت امیرالمؤمنین علی(علیه­ السلام) می­ رود و می گوید خدا به من یک پسر داده است و می­ خواهم اسمش را شما بگذاری. علی(علیه­ السلام) می­ گوید «هذا عطیه الله» این داده خدا است، با همین اسم گذاشت لذا او هم اسم بچه ­اش را عطیه گذاشت.

او از آن کسانی است که خودش می­ گوید من سه دوره تفسیر پیش ابن عباس دیدم. پنج جلد تفسیر قرآن نوشته است. او از دانشمندان بزرگ در اسلام است . اینهایی که من می­ گویم تاریخ طبری، تباعات ابن سعد و همه اینها نوشته ­اند. عطیه آدم کوچکی نیست، از تابعین است و از مجاهدین هم هست. از آنهایی است که با حجاج در افتاد و مدتی هم فراری بود. وقتی در مدینه این جریان را شنید با جابر برای زیارت امام حسین به کربلا آمدند.

روز اربعین، یعنی چهلم به کربلا رسیدند، غرضم این است، او از تابعین است، جابر به عنوان يكي از صحابه، باید چیزهایی را که از پیغمبر گرفته است، به عطيه یاد بدهد. ذهنیتی که جابر دارد و مسأله ­ای که من آن را در ارتباط با همین بحثم بعداً می ­گویم که رابطه بین مسلمان و اهل بیت، باید یک رابطه ­ای باشد تا از اسلام بهره داشته باشد. یعنی این رابطه برای او مصونیت می­ آورد حالا از مصونيت درونی گرفته است تا مصونيت بیرونی. درونی قلبی که محبت است، بیرونی عبارت از اطاعت است که ولایت و سرپرستی آنها را پذیرفته باشد و الا او مصونیت ندارد چه نسبت به فرد و چه نسبت به جامعه فرقی هم نمی­ کند.

حالا من جمله­ ای را كه جابر همان روز اربعین از پیغمبر نقل می­ کند، می­ گویم، دارد: «ثم قال خُذُونِي نَحْوَ أَبْيَاتِ كُوفَانَ» عطيه می­ گوید جابر بعد از زیارت مزار امام حسین(علیه ­السلام) به من گفت بیا سمت کوفه برویم، «فَلَمَّا صِرْنَا فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ فَقَالَ لِي يَا عَطِيَّةُ هَلْ أُوصِيكَ» می­ گوید داشتیم با هم می­ رفتیم كه جابر به من رو کرد و گفت: عطیه می­ خواهی سفارشی به تو بکنم؟ «وَ مَا أَظُنُّ أَنَّنِي بَعْدَ هَذِهِ السَّفْرَةِ مُلَاقِيكَ» دیگر گمان ندارم بعد از این تو را ببینم، من پیر شدم و نزدیک وفاتم هست. ببینید تا چه حدی می­ رود. «أَحْبِبْ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَحَبَّهُمْ» کسانی را که آل محمّد را، یعنی اهل بیت را دوست دارند، دوست بدار. خودشان را نمی­ گوید، مي­ گويد دوستان آنها را دوست بدار، این یک چیز بالاتر شد «وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ» و کسانی را که اهل بیت را دشمن می­ دارد، دشمن بدار، مثل معاویه و یزید و امثال اینها، خودتان تطبیق بدهید. «وَ إِنْ كَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً» نگاه نکن روزه می­گ یرد و نماز شب می­ خواند، این به درد نمی­ خورد. بعد می­ گوید «وَ ارْفُقْ بِمُحِبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهُ إِنْ تَزِلَّ قَدَمٌ بِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ ثَبَتَتْ لَهُمْ أُخْرَى بِمَحَبَّتِهِمْ» اگر کسی كه محبّ اهل بیت است، مثلاً لغزشی کرد و غفلتاً گناهی کرد، - اين قهری است، او كه معصوم نیست_ این رابطه درونی که دارد موجب می­ شود گام­هایی را که برمی­ دارد آن لغزش را درست کند و جبران کند «فَإِنَّ مُحِبَّهُمْ يَعُودُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مُبْغِضَهُمْ يَعُودُ إِلَى النَّارِ»[۳] آنچه را که می­ شود گفت در اسلام و این آیین برای مصونیتِ خود این آیین در سطح جامعه و براي افراد مسلمان محوریت دارد، عبارت از این رابطه با اهل بيت است، اعم از درونی و بیرونی که من بعد وارد اين بحث می ­شوم. سراغ توسلم بروم.

توسّل

عطیه می­ گوید با جابر از مدینه راه افتادیم و آمدیم. می­ گوید که ما روز اربعین به کربلا رسیدیم. می­ گوید «كُنْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ يَوْمَ الْعِشْرِينَ مِنْ صَفَرٍ فَلَمَّا وَصَلْنَا الْغَاضِرِيَّةَ» وقتی که به کربلا رسیدیم، جابر به من گفت که او را به شریعه فرات ببرم، «اغْتَسَلَ فِي شَرِيعَتِهَا» رفت و غسل کرد، جابر از راه رسیده خودش را تمیز کرد. من غالباً گفتم كه اين مسأله در زیارت امام حسين شوخی بردار نیست.

شست و شویی کن و وانگه به خرابات خرام

اینجا با جاهای دیگر فرق دارد. هيچ يك از زمین­های عالم از نظر ارزشی نمی­ تواند به آن طعنه بزند «اغْتَسَلَ فِي شَرِيعَتِهَا وَ لَبِسَ قَمِيصاً كَانَ مَعَهُ طَاهِراً» همراهش یک لباس پاکیزه آورده بود، لباس پاکیزه اش را به تن کرد «ثُمَّ قَالَ لِي أَ مَعَكَ شَيْ‏ءٌ مِنَ الطِّيبِ يَا عَطَاءُ» به من رو کرد و گفت چیزی از عطریات همراه خودت داری یا نه؟ گفتم «قُلْتُ مَعِي سُعْدٌ» سُعد دارم، می­ گوید از من گرفت «فَجَعَلَ مِنْهُ عَلَى رَأْسِهِ وَ سَائِرِ جَسَدِهِ» خودش را و سراسر بدنش را خوشبو کرد. «ثُمَّ مَشَى حَافِياً» اینجا که نمی­ شود با کفش برود. «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»[۴] می­ گوید دیدم پای برهنه راه افتاد، به من گفت بیا من را سمت قبر حسین(علیه­ السلام) برسان، «حَتَّى وَقَفَ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ» به موازات سر حسین(علیه­ السلام) ایستاد. «وَ كَبَّرَ ثَلاثا» سه بار گفت الله اکبر. من این را مکرّر گفتم، به نظر من باید هم همین­طور باشد، عظمت حسین(علیه ­السلام) چنان جابر را گرفت که یک وقت دید نکند خدا کوچک شود، لذا گفت الله اکبر، خدا بزرگتر از حسین است، این­قدر عظمت حسین، جابر را گرفته بود. می ­گوید بعد دیدم جابر بی­هوش شد و به زمین افتاد «فرَشَشْتُ عَلَيْهِ شَيْئاً مِنَ الْمَاءِ» آب آوردم و به چهره جابر زدم به هوش آمد وقتی به هوش آمد «وَ قَالَ يَا حُسَيْنُ ثَلاثاً» سه مرتبه حسین را صدا زد و گفت «ثمَّ قَالَ حَبِيبٌ لا يُجِيبُ حَبِيبَهُ» دوستی که جواب دوستش را نمی ­دهد. خودش بلافاصله جواب خودش را داد، گفت: «وَ أَنَّى لَكَ بِالْجَوَابِ»[۵] حسین تو چه طور می­ توانی جواب من را بدهی و حال این که بین سر و بدنت فاصله افتاده است.

(روز اربعین، ۲۴ دی ماه ۱۳۹۰)

پوستر اربعین



نوحه/ شور تو در سرم افتاد

حاج محمود کریمی

سیدمجید بنی فاطمه

میثم مطیعی

سیدمهدی میرداماد

زیارت اربعین، نشانه مؤمن+متن زیارت و ترجمه


در حدیثی از امام حسن عسکری روایت شده که فرمود: علامات مؤمن پنچ چیز است: نمازهای یومیه همراه با نوافل، زیارت اربعین در اربعین شهادت امام حسین(ع)، انگشتر به دست راست کردن که سنّت پیامبر(ص) و اهل بیتش بوده است، و خاک آلود بودن پیشانی به خاطر سجده بر زمین، در خضوع و خشوع خدای تعالی و تضرّع به محضر قدسی او، و آشکار گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم که در نماز واجب است بلند بر زبان جاری شود.
بحار الأنوار علامه مجلسی


اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْكُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاری‌ها اسیر بود و كشته اشكِ روان گردید

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّكَ وَابْنُ وَلِیِّكَ

خدایا من به راستى گواهى دهم كه آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود

وَ صَفِیُّكَ وَابْنُ صَفِیِّكَ الْفاَّئِزُ بِكَرامَتِكَ

و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود كه كامیاب شد به بزرگداشت تو

اَكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

گرامیش كردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاكزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یكى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یكى از كسانى كه از حق دفاع كردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِكَ مِنَ الاَْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى كه حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیكَ

او نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى كسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى كرد و جان خود را در راه تو داد

لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى

وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الاَْدْنى

و چنان شد كه همدست شدند بر علیه آن حضرت كسانى كه دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره (كامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندك، و بى مقدار و بزرگى كردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون كردند،

وَاَسْخَطَكَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّكَ وَ اَطاعَ

و تو و پیامبرت را به خشم آوردند و پیروى كردند

مِنْ عِبادِكَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاَْوْزارِ

از میان بندگانت آنانى را كه اهل دو دستگى و نفاق بودند و كسانى را كه بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌كشیدند.

الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیكَ صابِراً مُحْتَسِباً

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (كه چنان دید) با شكیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد كرد

حَتّى سُفِكَ فى طاعَتِكَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شكسته شد.

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا آنان را لعنت كن به لعنتى وبال دار و عذابشان كن به عذابى دردناك

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیاَّءِ

سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء

اَشْهَدُ اَنَّكَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً

گواهى دهم كه به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى

وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَكَ

و ستوده از دنیا رفتى و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم كه خدا به راستى وفا كند بدان وعده‌اى كه به تو داده،

وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاكت رساند هر كه را كه دست از یاریت برداشت و عذاب كند كسى كه تو را كشت و گواهی دهم كه تو به خوبى وفا كردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَكَ،

و جهاد كردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت كند كسى كه تو را كشت

وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِكَ فَرَضِیَتْ بِهِ

و خدا لعنت كند كسى كه به تو ستم كرد و خدا لعنت كند مردمى كه شنیدند جریان كشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.

خدایا من تو را گواه مى‌گیرم كه من دوست دارم هر كه او را دوست دارد و دشمنم با هر كه او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا.

اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فىِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،

گواهى دهم كه تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاكیزه

لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،

كه آلوده‌ات نكرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نكرد از لباس‌هاى چركینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْكانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،

و گواهى دهم كه به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محكم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّكِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،

و گواهى دهم كه تو به راستى پیشواى نیكوكار با تقوا و پسندیده و پاكیزه و راهنماى راه یافته‌اى

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدى

و گواهى دهم كه همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِكُمْ مُؤْمِنٌ

و رشته‌هاى محكم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم كه من به شما ایمان دارم

وَ بِاِیابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ،

و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب كردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاَِمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ،

و كارم پیرو كار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن كه خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْكُمْ وَ على اَرْواحِكُمْ،

پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِكُمْ وَ شاهِدِكُمْ وَ غاَّئِبِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ.

و پیكرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشكارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


علی
انشاالله قسمت همه بشه اربعین کربلا
برای شادی روح اقا مجتبی صلوات
نايب لو
Iran, Islamic Republic of
خدا رحمت کند همه کساني که موجب ارتقاء معرفت مردم مي شوند و کساني مثل شما که با هنرمندي آن را منعکس مي کنيد