جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۴

خون من مگه رنگین تره که بمونم و شما برین؟

سه شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۴۵
کد مطلب: 419938
نزدیک روستا که رسیدیم رو کردم به حاجی که خودش پشت فرمون بود گفتم شما فرمانده هستی و حضورت توی منطقه ضروریه. اجازه بده ما خودمون بریم و وقتی روستا رو پاکسازی کردیم شما بیا. بر خلاف تصورم حاجی بدون هیچ مخالفتی پذیرفت!
خون من مگه رنگین تره که بمونم و شما برین؟
به گزارش جهان، محمد عابدینی در گوگل پلاس نوشت:
خبر بدی بود. یه روستا حوالی بانه مورد حمله ضد انقلاب قرار گرفته بود. حاجی همین که خبر رو شنید چند تا از نیرو هاش رو جمع کرد و سوار بر تویوتا به سمت روستا حرکت کردن. به خاطر حضور ضد انقلاب منطقه کاملا نا امن بود.
 
نزدیک روستا که رسیدیم رو کردم به حاجی که خودش پشت فرمون بود گفتم شما فرمانده هستی و حضورت توی منطقه ضروریه. اجازه بده ما خودمون بریم و وقتی روستا رو پاکسازی کردیم شما بیا. بر خلاف تصورم حاجی بدون هیچ مخالفتی پذیرفت!
 
ماشین رو متوقف کرد تا پیاده شیم و جامون رو عوض کنیم. پامون که به زمین نرسیده بود حاجی پاش رو گذاشت روی گاز و رفت! ما هم که کاملا غافلگیر شده بودیم پشت سرش به سمت روستا دویدیم. وسط روستا پیداش کردیم. وقتی بهش اعتراض کردیم گفت:
 
خون من مگه رنگین تره که بمونم و شما برین؟
 
سردار شهید حاج حفظ الله عابدینی
معاون عملیات سپاه بانه
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *