بايد از آقاي روحاني پرسيد، در حالي که تمامي فعاليتهاي هستهاي ايران را به حالت تعليق درآورده بوديد، چه بهانهاي براي ارسال پرونده به شوراي امنيت وجود داشت؟! و اين چه افتخاري است که به آن اشاره ميکنيد؟!
بينالمللي و نيز يکجانبه قرار گيرند. اين کارشناسان و دولتمردان جديد گفتند شوراي امنيت بلوف است و هيچگاه برنامه هستهاي ما را به شوراي امنيت ارجاع نخواهند داد، وقتي که به شوراي امنيت ارجاع شد گفتند قطعنامهاي عليه ايران صادر نخواهد شد و وقتي قطعنامهها پي درپي صادر و تحريمها اعمال شد گفتند قطعنامهها کاغذ پارهاي بيش نيستند. شايد اين نوانقلابيون نميدانستند که با کشاندن پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت عملا به آرزوي ديرينه نومحافظهکاران آمريکايي جامه عمل پوشاندند. اصلا چرا اين افراد انقلابيون نميگويند در زمان تصدي چه کسي قطعنامههاي تحريمي عليه ايران صادر شده است؟ و يا اين که راه برونرفت از شوراي امنيت و تحريمهاي مخرب آن چگونه و کجاست؟»
چرا نظر معروف توني بلر نخستوزير وقت انگليس را ناديده ميگيرند که در مصاحبه با بيبيسي و در توضيح علت حمله به عراق گفته بود؛ «ما ميوه حمله نظامي به عراق را در سعدآباد چيديم»؟!
خود پايبند نبوده و برخلاف قولي که داده بودند پرونده ايران را از حالت فوقالعاده خارج نکردهاند» اکنون بايد از آقاي روحاني پرسيد آيا به نظر شما آقاي خاتمي هم «بيسواد» و «دروغگو» هستند؟!
آقاي روحاني! در معادلات بينالمللي امروز، سهم هرکس را به اندازه اقتدارش ميدهند و نه چانهزني و التماس.
آيا التماس کردن به دشمن و آن هم بي نتيجه ماندن التماسها افتخارآفرين بوده است؟!
این روحانی همه را ساده لوح فرض کرده