اگر اين چند شاخه متفاوت در جريان رقابت به مقابله با يکديگر هم بپردازند- که متاسفانه بعضا اينگونه است- احتمال وارد آمدن خدشه بر پيکره اصولگرايي، يعني همان خواست دشمن، دور از انتظار نخواهد بود!
ياد ميکنند. بديهي است که اين جماعت- باز هم تأکيد ميشود که اعضاي شناسنامهدار جبهه اصلاحات و نه هواداران- اساساً نميتوانند از خود نظر مستقلي داشته باشند و به استناد نمونههاي مورد اشاره براي آنها مهم نيست که کانديداي شايستهتر کيست؟ مهم آن است که نظر مرکزيت چيست؟
جبهه اصلاحات با توجه به شواهد موجود مانند نظرسنجيهاي انجام شده و مخصوصا رويکرد بارها اعلام و اثبات شده مردم به اصولگرايان، اميدي به پيروزي ندارد و در پي آن هم نيست! پس ماجرا چيست؟
است که به احتمال نزديک به يقين، استعفاي آقاي عارف- بخوانيد برکناري ايشان- را در پي خواهد داشت.
در حالت دوم، چنانچه رأي آقاي روحاني در حد و اندازه يک اقليت قابل اعتناء باشد، از آنجا که حمايت اصلاحطلبان از او آشکار و اعلام شده است به طور طبيعي، آراء وي به حساب جبهه اصلاحات نيز نوشته خواهد شد... يعني بارديگر بهرهگيري از آقاي هاشمي به عنوان يک قرباني!
به طور جداگانه براي کنارهگيري عارف يا روحاني تحت فشار هستند و از آنجا که به خاطر ملاحظات اخلاقي و قولهايي که به آنها دادهاند قصد اعلام نظر ندارند، تصميم در اين باره را به دو هيئت واگذار کردهاند. هيئت اول وظيفه «حکميت نهايي» را برعهده دارد و هيئت دوم مامور مذاکره و رايزني با عارف و روحاني ميشود... نتيجه اما، از قبل مشخص شده است، کنارهگيري عارف با اين استدلال که راي کمتري از روحاني دارد!
تا آخرين ساعاتي که اين يادداشت نوشته ميشود، خبرهاي رسيده حاکي از مخالفت شديد آقاي عارف با تصميم ياد شده است و برخي از طرفداران ايشان چرخه مورد اشاره را مهندسي نامرئي عليه آقاي عارف ميدانند!
ميشود و نه کانديداي اصلاحطلبان، ولي حمايت اصلاحطلبان از ايشان نيز آشکار و اعلام شده است. بنابراين اگر رأي قابل توجهي نداشته باشد، شکست او به حساب آقاي هاشمي نوشته ميشود و جبهه اصلاحات ميتواند اعلام کند که در انتخابات شرکت کرده ولي نامزد نداشته است! و در حالت دوم، چنانچه رأي آقاي روحاني در حد و اندازه يک اقليت قابل اعتناء باشد، از آنجا که حمايت اصلاحطلبان از او آشکار و اعلام شده است به طور طبيعي، آراء وي به حساب جبهه اصلاحات نيز نوشته خواهد شد... يعني بارديگر بهرهگيري از آقاي هاشمي به عنوان يک قرباني!
در پي تصميم ياد شده، اعلام ميشود آقايان هاشمي و خاتمي هر يک به طور جداگانه براي کنارهگيري عارف يا روحاني تحت فشار هستند و از آنجا که به خاطر ملاحظات اخلاقي و قولهايي که به آنها دادهاند قصد اعلام نظر ندارند، تصميم در اين باره را به دو هيئت واگذار کردهاند.
عمومي رأي کانديداي پيروز با رأي نامزد پيروز نشده از جبهه مقابل ارزيابي ميشود.
خیلی خلاصه عرض کنم با توجه به عدم امکان پیروزی جناب آقایان عارف و روحانی در این دوره و نیز عدم موفقیت در پیروزی ائتلاف ایشان از منظر خودشان و جامعه، به نظر می رسد ائتلاف شکل نگیرد چون با عدم ائتلاف بعد از شکست، اصلاح طلبان می توانند هزینه شکست را بر گردن عدم ائتلاف بیندازند و لی اگر ائتلاف صورت گیرد این شکست را به عهده چه کسی و یا چه دلیلی بیندازند.