مهم ترين عامل پيشرفت کشورها علم و فناوري است؛ مقام معظم رهبري طي ساليان گذشته و به خصوص در سال 88 به موضوع علم توجه ويژه اي داشته و در بيانات خود همواره دستيابي به ژرفاى دانش را مورد توجه قرار داده اند.
مقام معظم رهبري طي يک سال گذشته در خصوص علم و فناوري در جمع اساتيد، دانشگاهيان و پژوهشگران بياناتي ايراد فرمودند که گروه علمي «شبکه خبر دانشجو» به بازخواني اين بيانات اقدام کرده است.
مقام معظم رهبري در ديدار دستاندركاران ساخت ناوشكن جماران فرمودند: «ساخت اين ناوشكن، صرفاً ساخت يك ناوشكن نبود؛ اين نهادينهسازى طراحى و ساخت رزم ناوهاى بزرگ در كارخانجات كشور بود؛ دانشگاههاى ما بهره بردند، دانشگاه امام خمينى بهره برد، صنايع نيروى دريايى بهره بردند، صنعت وزارت دفاع بهره برد؛ ذهن ها به كار افتاد و در بخشه اى گوناگون الكترونيك، دستگاههاى مختلف به كار وادار شدند.»
«خود اين تحرك ورزشى ذهنى و عملى، براى كشور يك دستاورد است؛ كه اين حالت تحرك، خودش كمتر از به دست آوردن و دارا شدن يك رزم ناو با اين خصوصيات نيست؛ اين خيلى با ارزش است؛ اين را حفظ كنيد؛ نگذاريد اين حركت علمى و صنعتى از دور بيفتد؛ پىدرپى كار، پىدرپى ابتكار.»
علم و ايمان ايجاد کننده قدرت ملي است
مقام معظم رهبري در ديدار وزير علوم و استادان دانشگاه تهران افزودند: «امروز افكار عمومى ما نمي دانند كه سهم سى ساله جمهورى اسلامى در دانش، در تحقيق، در كميت گسترش دانشگاهها، در كيفيت كار علمى، در مقالات علمى و در اختراعات چقدر است.»
«از اول انقلاب هم يكى از نقاطى كه مخالفين و دشمنان اين انقلاب هى تبليغ كردند و اين دروغ را با پيرايههاى گوناگون آراستند، اين بود كه انقلاب با علم مخالف است، در حالى كه انقلاب در حقيقت بر پايه علم است، كه حالا مختصرى عرض خواهيم كرد، بنابراين خوب است كه اين آمار منتشر شود.»
«اگر مقتدر نباشيم، مقتدران عالم بر روى ما اثر مي گذارند؛ مجالى باقى نمي ماند تا ما بخواهيم حتّى روى همسايگان خودمان يا همكيشان خودمان تأثير بگذاريم، چه برسد بر روى كل بشريت، پس بايد قدرت پيدا كرد، اين قدرت بلاشك در ابزارهاى نظامى نيست؛ حتّى در قدرت توليد و پيشرفت فناورى هم نيست، آنچه كه در درجه اول در ايجاد قدرت ملى مهم است، به نظر من دو چيز است: يكى علم است، يكى ايمان. علم مايه قدرت است؛ هم امروز و هم در طول تاريخ؛ در آينده هم همين جور خواهد بود.»
«اين علم يك وقت منتهى به يك فناورى خواهد شد، يك وقت هم نخواهد شد. خود دانش مايه اقتدار است؛ ثروتآفرين است؛ قدرت نظامىآفرين است؛ قدرت سياسىآفرين است. يك روايتى هست كه مي فرمايد: «العلم سلطان» - علم، قدرت است - «من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه». يعنى مسئله، دو طرف دارد: اگر علم داشتيد، مي توانيد سخن برتر را بگوئيد، دست برتر را داشته باشيد - «صال» يعنى اين - اگر نداشتيد، حالت ميانه ندارد؛ «صيل عليه». پس كسى كه علم دارد، او دست برتر را بر روى شما خواهد داشت؛ در مقدرات شما دخالت مي كند؛ در سرنوشت شما دخالت مي كند. گنجينه معارف اسلامى پر است از اين حرف ها. يكى هم ايمان است؛ كه حالا بحث ايمان، بحث ديگرى است؛ بحث مفصلى است. بنابراين بايد روى علم تكيه كرد.»
«اين پيشرفت هايى كه ذكر كردند، اينها پيشرفت هاى بسيار مهمى است؛ در سايه آزادى و آزادفكرى ناشى از انقلاب اسلامى هم به وجود آمده؛ والّا اگر در نظام ديكتاتورى وابسته دوران طاغوت زندگى مي كرديم، قطعاً اين براى ما پيش نمىآمد؛ يعنى گذشت زمان اين پيشرفت را به ما نمي داد.»
«ديكتاتورى بود و وابستگى هم بود. حالا يك وقت ديكتاتورى هست، پيشرفت هم هست؛ مثلاً در رأس، يكى مثل ناپلئون است، كه در دوره خودش ديكتاتور است، اما فرهنگستان درست مي كند. پيشرفته اى بزرگ علمىاى در همان چهارده پانزده سال حكومت ناپلئون در فرانسه به وجود آمد كه شايد تا هفتاد هشتاد سال بعد از ناپلئون هم اين مقدار پيشرفت براى آنها پيش نيامد. اين پيشرفت ها هنوز هم مايه افتخار فرانسوىهاست. ناپلئون بالاخره يك آدم هوشمندى بود، علاقهمند بود، پركار بود، فهميده بود و آدم هاى فهميدهاى هم همراهش بودند.»
«ليكن يك وقت همان ديكتاتورى هست، همراه با وابستگى، همراه با نوكرصفتى؛ اين چيزى بود كه ما در سال هاى متمادى دچارش بوديم؛ در دوران پهلوىها يك جور، در دوران قاجار يك جور ديگر. در دوران قاجار هم ما به نحو ديگرى وابسته بوديم. يعنى قبل از دوران شكوفائى استعمار كه امثال ناصرالدين شاه حكومت مي كردند، در همان وقت هم متأسفانه ما زير سلطه بوديم.»
«خوب، اين حالت استبداد و ديكتاتورى كه آزادى را از مردم مي گيرد؛ بعد آن وقت وابستگى است كه سياست هاى بيگانه را بر كشور تحميل مي كند. اگر آن استبداد و وابستگى بود، ما پيشرفت نمي كرديم؛ پيشرفت كنونى كه آغاز شده، ناشى از انقلاب اسلامى است. اگر ما بخواهيم اين پيشرفت ادامه پيدا كند، كار لازم است، تلاش لازم است؛ لذا خيلى بايد تلاش كرد.»
«دانشگاه در اين زمينه نقش عمدهاى دارد. آنى كه من مي خواهم عرض كنم، اين است كه اگر اهميت علم اين مقدار است كه ما عرض كرديم، پس دانشگاه تهران در مسئله علم بايستى پيشتازى خودش را مضاعف كند؛ بايد كار متراكمتر و بيشتر انجام بگيرد. حالا مقدارى اختراعات انجام گرفته، كارهاى جديدى انجام گرفته. پيشرفت ها را شايد من يك مقدار بيشتر هم بدانم؛ چون گزارش هاى گوناگون از جاهاى مختلف به ما خيلى مي رسد؛ اما حقيقتاً بنده راضى نيستم و اين مقدار پيشرفت علم راضى كننده نيست.»
«وقتى مي گوييم از اين مقدار پيشرفت راضى نيستيم، نه اينكه ما مي توانستيم و نكرديم؛ نه، ممكن است هيچ كس هم مقصر نباشد، و بيشتر از اين هم نمي شده. ممكن است واقع مطلب هم همين باشد، اما همين واقعيت براى بنده واقعاً خشنود كننده نيست؛ ما هنوز خيلى فاصله داريم تا آنجائى كه بايد به آن برسيم.»
«من توقع زيادى هم ندارم. بنده عرض نمي كنم كه حتماً در ظرف ده سال يا بيست سال بايستى به رديف هاى اول علمى دنيا برسيم - حالا نمي گويم رديف اول - ليكن بايد هدف ما اين باشد؛ ولو در ظرف پنجاه سال كشور از اسارت علمى مطلقاً خارج بشود. توليد علم معنايش اين است. علم يك محصولى نيست كه توليدش مثل توليدهاى ديگر باشد؛ به خيلى مقدمات نيازمند است؛ ولى بايد بالاخره ما به آنجا برسيم كه دانش را گسترش و بسط بدهيم، به ژرفاى دانش برسيم، دانشهاى جديدى را پيدا كنيم.»
«دانش هاى ممكن براى بشر فقط همين دانش هايى نيست كه ما امروز داريم؛ بسيارى دانش ها قطعاً وجود دارد كه بعدها بشر به آنها خواهد رسيد؛ كمااينكه بسيارى از دانش ها تا صد سال پيش نبود. خيلى از اين علوم انسانى كه صحبت كردند، تا صد سال پيش، از اينها خبرى نبود؛ نه علم وجود داشت، نه تحقيقات علمى در آن رشتهها وجود داشت؛ بعد به وجود آمد. بشر قابليت اتساعش خيلى بيش از اينهاست.»
«عالم قابليت معرفت و شناختش خيلى بيشتر از اينهاست. ما بايد به جائى برسيم كه در اين عرصهها هرچه ممكن است، پيش برويم؛ هرچه ممكن است، بفهميم. و البته علم را وسيله سعادت انسان قرار بدهيم. تفاوت نگاه دين - يعنى اسلام - به علم، با نگاهى كه دنياى مادى به علم مي نگريست، در همين است.»
«ما علم را مي خواهيم براى سعادت بشر، براى رشد بشر، براى شكوفائى بشر، براى استقرار عدالت و آرزوهاى قديمى بشر. بارها عرض كرديم كه آرزوى ديرين بشر، استقرار عدالت بوده. از قديمترين دوران ها، انسان ها از بىعدالتى رنج مي بردند.»
«امروز هم در دنيا بىعدالتى هست؛ بىعدالتى مدرن، بىعدالتى مسلح، بىعدالتى غير قابل اعتراض! امروز در دنيا بىعدالتىهايى وجود دارد كه كسى نمي تواند به اينها اعتراض كند. به مجردى كه اعتراض مي كنند، با ابزارهاى علمى، با امكانات علمى، با همين دانش ارتباطات كه امروز رو به شكوفايى روزافزون است، هر صداى معترضى را خفه مي كنند.»
«علم بايد با اين بىعدالتى بجنگد. امروز علم در خدمت اين بىعدالتى است؛ امروز علم در خدمت ظالمترين انسان ها و ظالمترين جوامع است؛ بايد از اين حالت خارج شود. نگاه اسلام به علم، نگاه شريف، نگاه نظيف، نگاه دور از هوى و هوس، نگاه معنوىگراست. ما علم را مي خواهيم براى اين؛ خوب، بايد براى اين تلاش كنيم.»
اقتدار حقيقى يك ملت در گرو علم است
حضرت آيت الله خامنه اي در ديدار دانشآموزان در آستانه سيزدهم آبان فرمودند: «جوان ها بايد به علم بپردازند. بارها من گفتهام، باز هم تكرار مي كنم: اقتدار حقيقى يك ملت در گرو علم است. علم است كه بقيه منابع و مايههاى اقتدار را به كشور ارزانى مي دارد. از علم غفلت نكنيد؛ چه دانشآموزتان، چه دانشجوتان؛ در هر رتبهاى كه هستيد.»
«مسئله علم، مسئله تحقيق، مسئله مهمى است در كنار انگيزه دينى. با اقتدار، با عزم كافى، با تهذيب نفس، با خودسازى - هم خودسازى علمى و هم خودسازى اخلاقى - پيش برويد. انشاءاللَّه روزى را خواهد ديد كه كشورتان به بركت مجاهدت هاى شما در اوج افتخار و در قلهى اقتدار باشد.»
محور اصلى اقتدار يك كشور، پيشرفت همراه با اقتدار، علم است
مقام معظم رهبري همچنين در ديدار جمعى از نخبگان علمى كشور افزودند: «اين كه يكى از جوان هاى عزيز گفتند: «فعاليت ها بايد بر اساس نيازهاى آينده باشد، اين آينده را ترسيم كنيد، اين نيازها را تصوير كنيد»؛ يا در همين زمينه جوان عزيز ديگرى گفتند: «جهت حركتمان را خودمان معين كنيم؛ نه اينكه جهت حركتى را كه ديگران - غربىها - ترسيم كردهاند، ما تكميل كننده پازل هاى زندگى آيندهى آنها باشيم؛ ببينيم چه نياز داريم، آن را تأمين بكنيم»، اين حرف ها حرف ها بسيار بزرگى است؛ حرف هاى بسيار مهمى است.»
«اينها همان چيزهايى است كه هر انسان آگاه متفكر دلسوز متعهدى وقتى به نگاه كلان به حركت علمى كشور نگاه مي كند، اين چيزها را درك مي كند؛ منتها درك او كافى نيست؛ اگرچه لازم است؛ بر اساس آن برنامهريزى كردن، مهم است. و من اينجا به شما توصيه كنم: رمز پيشرفت يك كشور، يعنى آن محور اصلى براى اقتدار يك كشور، پيشرفت همراه با اقتدار، علم است.»
«آماج بسيارى از توطئههاى امروزى كه عليه جمهورى اسلامى هست، علم و اهل علم و دانشجويان علم و محيط علمى است؛ اين را توجه داشته باشيد. نگذاريد اين تير طبق آن هدفگيرى دشمن، به هدفى كه آنها گرفتهاند، اصابت كند. كار عملى را نگذاريد متوقف بشود. از همه اين حرف هايى كه گفته شد، مهمتر، مسئله علم و تحقيق و پژوهش است.»
«دنياى غرب ثروتش از ناحيه علم است، اقتدارش از ناحيه علم است، زورگويىاى كه امروز مي كند، به خاطر علمى است كه دارد. پول فى نفسه اقتدار نمىآورد. آنى كه اقتدار مىآورد، دانش است. امروز اگر آمريكا پيشرفتگى علمى خودش را نمي داشت، نمي توانست در دنيا اينجور زورگويى بكند و در همه مسائل عالم دخالت بكند. ثروت هم اگر به دست مىآيد، از ناحيه علم به دست مىآيد. علم را اهميت بدهيد.»
«اينى كه من سال هاست روى مسئله علم، تحقيق، پژوهش، پيشرفت، نوآورى، شكستن مرزهاى علمى موجود تكيه مي كنم، به خاطر اين است. بدون انواع دانش، اقتدار كشور امكانپذير نيست. دانش اقتدار مىآورد.»
ريشه و اساس علوم انساني در قرآن نهفته است
مقام معظم رهبري در ديدار جمعى از بانوان قرآنپژوه كشور نيز فرمودند: «من درباره علوم انسانى گلايهاى از مجموعههاى دانشگاهى كردم - بارها، اين اواخر هم همين جور - ما علوم انسانىمان بر مبادى و مبانى متعارض با مبانى قرآنى و اسلامى بنا شده است.»
«علوم انسانى غرب مبتنى بر جهانبينى ديگرى است؛ مبتنى بر فهم ديگرى از عالم آفرينش است و غالباً مبتنى بر نگاه مادى است. خوب، اين نگاه، نگاه غلطى است؛ اين مبنا، مبناى غلطى است. اين علوم انسانى را ما به صورت ترجمهاى، بدون اينكه هيچگونه فكر تحقيقى اسلامى را اجازه بدهيم در آن راه پيدا كند، مي آوريم در دانشگاههاى خودمان و در بخش هاى مختلف اينها را تعليم مي دهيم؛ در حالى كه ريشه و پايه و اساس علوم انسانى را در قرآن بايد پيدا كرد.»
«يكى از بخش هاى مهم پژوهش قرآنى اين است. بايد در زمينههاى گوناگون به نكات و دقائق قرآن توجه كرد و مبانى علوم انسانى را در قرآن كريم جستجو كرد و پيدا كرد. اين يك كار بسيار اساسى و مهمى است. اگر اين شد، آنوقت متفكرين و پژوهندگان و صاحبنظران در علوم مختلف انسانى مي توانند بر اين پايه و بر اين اساس بناهاى رفيعى را بنا كنند. البته آنوقت مي توانند از پيشرفت هاى ديگران، غربىها و كسانى كه در علوم انسانى پيشرفت داشتند، استفاده هم بكنند، لكن مبنا بايد مبناى قرآنى باشد.»
تحقيقات در راستاي نيازهاي کشور طراحي شود
حضرت آيت الله خامنه اي همچنين در ديدار اساتيد دانشگاهها فرمودند: «نقشه جامع علمى كه چند نفر از دوستان اينجا گفتند، چند سال است مطرح شده، در معاونت علمى بررسى شده، به شوراى عالى انقلاب فرهنگى آمده. البته هنوز چيز مصوبى در اختيار مسئولان قرار نگرفته؛ فقط بحث شده. يا طرح جامع فرهنگى مثلاً فرض كنيد، كه بحث شد. اينها مسائلى است كه مطرح شده است، گفته شده است.»
«ليكن وقتى ما مىبينيم استادى، دانشمندى، صاحب فنى، از اين مسائل به عنوان نياز روز نام مي برد و ياد مي كند، اين نشانه اين است كه آن كارى كه ما كرديم، هنوز در مرحله كاربرد و ميدان عمل حضور ندارد. يعنى كار ما هنوز تمام نيست. به اين نكته دوستان مسئول بايد توجه كنند. تصميم گرفتيم، حرف زديم، گفتيم؛ اما كارى كه بايد بشود، انجام نگرفته. فرض بفرمائيد وقتى ما مىبينيم اساتيدى مىآيند راجع به نقشه جامع علمى كشور ابراز سؤال مي كنند يا چيزهايى را مي گويند كه نشانه عدم دسترس بودن يك نقشه جامع علمى است، نداشتن نقشه جامع علمى است، پس پيداست كه ما همه تلاشى كه در باب نقشه جامع علمى تا حالا كرديم، تلاش هايى بوده كه نيمهكاره است.»
«خوب، چون چند سال هم گذشته - سه سال است كه اين قضيه مطرح شده - در عين حال هنوز هيچ چيزى در اختيار دستگاههاى ذىربط نيست. دانشمندان كشور نقشه جامع علمى كشور را نمي دانند. پيداست كه ما بايد كار را سريع تر كنيم، دنبالگيرى كنيم، جديتر به اين مسئله بپردازيم. اگر اين آقايان در اينجا اشاره هم نمي كردند به نبود نقشه جامع علمى كشور، يك نگاه به برنامه كلى علمى در دانشگاهها، نشان دهنده نداشتن نقشه جامع علمى است. آن طورى كه در گزارش ها من به دست مىآورم و افراد آگاه و خبره و دانشگاهى و مسئول به ما اطلاع مي دهند، تقسيم توان در برنامهريزى رشتههاى گوناگون علمى، يك تقسيم عادلانه و صحيح و منطبق با نياز كشور نيست.»
«يك جاهايى ما رشدهاى چشمگيرى داريم، يك جاهايى اصلاً حركتى مشاهده نمي شود! اين غلط است. اين ناشى از نبود نقشه جامع علمى است. درست است كه در هر رشتهاى ما پيشرفت بكنيم، مغتنم است و براى كشور ما كه سال هاى متمادى، دهها سال در دوران حاكميت طواغيت، از كاروان علمى بشر عقب مانده است، هر جايى دستمان به هر چيزى از ثمرات علم و پيشرفت هاى علمى بند شد، مغتنم است؛ در اين ترديدى نيست؛ اما اگر مي خواهيم كشور رتبه علمى به معناى واقعى كلمه پيدا كند و علم در كشور نهادينه بشود، ما بايستى در رشتههاى گوناگون علمى - چه در آموزش، چه در پژوهش - توازن و تعادل صحيح و واقعى و عادلانهاى ايجاد بكنيم؛ اين جزو نيازهاى ماست.»
«اينكه دهه آينده كه شروع شد، يعنى دههاى كه امسال اولين سالش است به عنوان دهه پيشرفت و عدالت اعلام شده، بدون ترديد يك پايه اصلى آن علم است؛ گسترش علم و تعميق علم در كشور است. كمااينكه اصل اعلام اين عنوان - عنوان دهه پيشرفت - به پشتگرمى پيشرفت هايى بوده كه در كشور از لحاظ علمى ديده شده. يعنى اين اميد به وجود آمده كه ما ميتوانيم در ظرف يك دهه، يك پيشرفت چشمگير، يك حركت سريع در زمينههاى علمى داشته باشيم كه بخشى از عقبماندگىهاى ما را جبران بكند.»
«بنابراين مسئله علم مهم است. در باب علم و تحقيق، آن بخش عمده هم مربوط به تحقيق است؛ مربوط به پژوهش است. نكتهاى را كه بعضى از دوستان در اينجا گفتند، مورد تأكيد بنده است، كه پژوهش اولاً مورد اهتمام قرار بگيرد، ثانياً سمت و سوى پرداختن به نيازهاى كشور را پيدا كند. يعنى حقيقتاً پژوهش هايى بكنيم كه مورد نياز ماست. من بارها هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى به آن دوستان عرض كردهام، هم شايد اينجا گفتهام: ما ملاك پيشرفت علمىمان را درج مقالات در مجلات آى.اس.آى نبايد قرار بدهيم. ما نمي دانيم آنچه كه پيشنهاد مي شود، تشويق مي شود، برايش، آن مقالهنويس احترام مي شود، دقيقاً همان چيزى باشد كه كشور ما به آن احتياج دارد. ما خودمان بايد مشخص كنيم كه درباره چى مقاله مينويسيم، درباره چى تحقيق مي كنيم. البته انعكاس در مجامع جهانى لازم است، ضرورى است؛ و انعكاس هم پيدا خواهد كرد.»
«مقصود اين است كه ما پژوهش را تابع نياز خودمان قرار بدهيم. در همين زمينه من اين را عرض بكنم كه طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بين اين مجموعه عظيم دانشجويى كشور كه حدود سه ميليون و نيم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پيام نور و بقيه دانشگاههاى كشور داريم، حدود دو ميليون اينها دانشجويان علوم انسانىاند! اين به يك صورت، انسان را نگران مي كند.»
«ما در زمينه علوم انسانى، كار بومى، تحقيقات اسلامى چقدر داريم؟ كتاب آماده در زمينههاى علوم انسانى مگر چقدر داريم؟ استاد مبرزى كه معتقد به جهانبينى اسلامى باشد و بخواهد جامعهشناسى يا روانشناسى يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم، كه اين همه دانشجو براى اين رشتهها مي گيريم؟ اين نگران كننده است.»
«بسيارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفههايى هستند كه مبنايش ماديگرى است، مبنايش حيوان انگاشتن انسان است، عدم مسئوليت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است.»
«خوب، اين علوم انسانى را ترجمه كنيم، آنچه را كه غربىها گفتند و نوشتند، عيناً ما همان را بياوريم به جوان خودمان تعليم بدهيم، در واقع شكاكيت و ترديد و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزش هاى خودمان را در قالب هاى درسى به جوان ها منتقل كنيم؛ اين چيز خيلى مطلوبى نيست. اين از جمله چيزهايى است كه بايستى مورد توجه قرار بگيرد؛ هم در مجموعههاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مركز تصميمگيرى كه در اينجا وجود دارد؛ اعم از خود دانشگاهها و بيرون دانشگاهها.»
به هر حال نكته بسيار مهمى است. اين حالا راجع به مسائل مربوط به دانشگاه. ما در دهه پيشرفت و عدالت، يكى از دو سه پايه بسيار مهمى كه بايد دنبال كنيم، پايه علم است؛ كه همه در اين زمينه مسئوليت دارند. دانشگاهها هم مسئوليت دارند، اساتيد هم مسئوليت دارند. حضور اساتيد در دانشگاهها در ساعات مربوط به تدريس، در ساعات مربوط به مشورتدهى به دانشجوها، خيلى مهم است