حماسه بزرگ نهم دی ملت ایران را گرامی می داریم وبه همین مناسبت وبا توجه به بصیرتی که ملت مسلمان ایران در از بین بردن یک فتنه مهم انجام دادند. به بررسی یکی از یزرگترین فتنه ها وخطرات سیاسی که همان فتنه و دسیسه کافران،مشرکین ویهود ومسیحیت به همراهی نفاق داخلی که امت اسلام را تهدید میکند. از دیدگاه استاد معظم حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر شریف تسنیم که در واقع همان معارف قرآنی است. هرچند مختصر وکوتاه می پردازیم به امید اینکه ره توشه ای جهت آمادگی برای ازبین بردن فتنه های آینده باشد. معنای فتنه:
فتنه به معناي امتحان و ابتلاست و ريشه آن «فتنتُ الذهب والفضّة» است و در موردي اطلاق ميشود كه با گداختن طلا و نقره در آتش، خوب و بد آن از هم جدا شود برخي از محقّقان قائلند كه دو خصوصيت اختلال و اضطراب در ريشه اين مادّه، اشراب شده و با اين دو ويژگي از موادّي چون اختبار، ابتلاء و امتحان امتياز مييابد[1]فتنه به معناي آشوب است، و در آشوب، تموّج، تحول، تقلّب و اضطراب است [2]
هرگز نباید این نکته را فراموش کرد که تا دشمن شکست خورده ای به نام شیطان هست فتنه برای بنی آدم نیز هست (يا بني آدم لا يفتَنَنّكم الشيطان كما أخرج أبَوَيْكم من الجنّة) يعني اي فرزندان آدم مواظب باشيد كه شيطان نسبت به شما فتنه نكند همانطور كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون برد. [3] فتنه کفار ومشرکین
شیطان با شرک وکفر ونفاق سعی در آشوب وفتنه برای امت اسلامی دارد.به این معنی که مشرکین،کفار ومنافقین تمام تلاش خود را می کنندتا نابودی مسلمانان ،دوری آنان از ارزشها،ودست برداشتن از اسلام وتا اینکه مسلمانان از آنها پیروی کنند.ودر قرآن کریم تحذير پيامبر از فتنه آنها و پيروي از هواهايشان اشاره شده است.(ولاتَتَّبِع اَهواءَهُم واحذَرهُم اَن يَفتِنوك) [4] .در قرآن كريم و تاريخ اسلام به پارهاي از دسيسههاي سياسي، نظامي و فرهنگي آنان، چون شكنجه و آزار مسلمانان، القاي شبهات، دعوت به كفر و محاصره اقتصادي مسلمانان در شعب ابيطالب، اشاره شده است. [5]
با توجه به آیه 193سوره مبارکه بقره تا هنگامي كه بساط فتنه شرك برچيده و دين خدا فراگير نشده است با مشركان بایدجنگيد، زيرا مشركان گرچه از سرزمین اسلامی اخراج شوند هرگز از فتنه و ترفندهاي فرهنگي، سياسي، اجتماعي و سرانجام نظامي براي دور داشتن مسلمانان از حريم اسلام و ترويج شرك دستبردار نخواهند بود، [6]
گرچه واژه فتنه در شرك استعمال نشده؛ ليكن بتپرستي صحنهگردان سياسي، منحوسترين وسيله دسيسه و نيرنگهاي رنگارنگ بوده است. بتها و بتپرستان مهمترين انگيزه يا اثر آنها ترفند گمراه كردن است، از اينرو آنها را فاتن گويند، گرچه خداي سبحان اجازه اثربخشي به آنها نميدهد: (فَإنَّكُم وما تَعبُدون ما أنتُم عَلَيهِ بِفاتِنين) فَتّان (به فتح) كه از همين واژه است شيطان است، چون مردم را از دين گمراه ميكند و در حدیث است كه: «المسلم أخو المسلم يتعاونان عليالفُتّان»؛ يعني مسلمانان يكديگر را كمك ميكنند بر ضدّ كساني كه مردم را از حق گمراه ميكنند. [7]
به قرينه تقابل «فتنه» و «دين»، در آیه مذکور (وقتِلوهُم حَتّي لاتَكونَ فِتنَةٌ ويَكونَ الدِّينُ) منظور از فتنه، شرك و كفرِ ترفندساز است.[8]
خداي سبحان علّت تشريع جهاد با مشركان را شرك و فتنهنگيزي آنان دانسته است و گناه دسيسه و آشوبهاي آنان را بزرگتر از كشتار در ماه حرام ميداند: (والفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتل).توضيح اينكه برخي مسلمانان براي به دست آوردن اموالشان كه در مكّه به دست مشركان مصادره شده بود، به كارواني تجاري از مشركان مكه حمله كردند و يكي از آنان را كشتند؛ ولي مشركان با شرك و دسيسه و فتنهگري زمينه كشتار جمعي از مسلمانان را فراهم كردند.[9]
مشرکین وکفار فتنه ساز هستند حتی اگر داخل سرزمین اسلامی نباشندوتمامی تلاش خور را در نابودی توحید واسلام به کار خواهند گرفت لذا خطاب به مسلمان صدر اسلام قرآن می فرماید:بدانيد وقتي مشرکین را از حجاز برانيد چنين نيست كه با رفتن به حبشه و جاي ديگر از فتنه دست بردارند، بلكه باز به فتنهگري و آشوب ميپردازند، پس براي خشكاندن ريشه فتنه و شرك، آنان را رها نسازيد تا اينكه دست از فتنه بشويند و در آن صورت از تعدي به آنان بپرهيزيد.[10]
تذکر این نکته ضروری هست که کفار ومشرکین لزوما فتنه گر نیستندبلکه ممکن است برخی از مشرکین وکفار در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند وفتنه گری نداشته باشنداز تعبير (حَتّي لاتَكونَ فِتنَة) بر ميآيد كه بايد با فتنه و شرك آشوبگر مبارزه كرد؛ نه با شخص مشرك؛ زيرا ممكن است تا آخرين لحظه در دنيا گروهي مشرك يا كافر اهل كتاب يا منافق باشند، هرچند بايد در پناه اسلام زندگي كنند، با اين تفاوت كه اهل كتاب موظّف به پرداخت جزيهاند؛ امّا منافق همانند ساير مسلمانان زندگي ميكند، گرچه عذاب او در معاد همانند كافر قطعي است. مشرك نيز ميتواند مستأمن باشد؛ يعني از دولت اسلامي درخواست پناهندگي كند و هيچگاه در صدد فتنه و ترفند نبوده، دسيسه سياسي را رصد نكند. چنين اموري با گستره دين الهي منافات ندارد، زيرا آنان در كنار سفره مبسوط اسلام آرميدهاند؛ نه اينكه در برابر حكومت اسلامي صف آرايي كرده باشند.[11] راه مبارزه با این فتنه مشرکین وکفار
راه مبارزه با این فتنه جنگیدن ومقاتله با کفار ومشرکین فتنه گر است ودرپی آن گسترش دین الهی است. در برابر سرسختي و خشونت مشركان و نيز يهود و نصارا كه در بخشي از احكام همسان مشركاناند (هرچند مسائل فقهي و حقوقي آنها جداست) قرآن ميفرمايد: پيامبر را فرستاديم تا ريشه شرك را براندازد و دين را جهاني كند. روشن است كه اين كار، رايگان صورت نميگيرد، بلكه نيازمند نثار مال و ايثار جان است و اين، نقش اساسي حضور مردم را در صحنهها گوشزد ميكند.
گسترش دين طبق تكليف اوّلي رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و مؤمنانِ به آن حضرت است، زيرا تعليم كتاب و حكمت، تزكيه نفوس، تبليغ احكام ديني و امر به معروف و نهي از منكر، همگي جزو واجبهاي رسمي است و استقرار دين در ظلّ همين امور فرهنگي است؛ اما جنگ براي فتنهزدايي است، پس تحقق (يَكونَ الدِّينُ لِلّه) مرهون تعليم و تبليغ مزبور است و رسالت اصلي جهاد همان (لاتَكونَ فِتنَة) است و بر همين اساس وظيفه حكومت، ادامه مبارزه تا رفع فتنه و پذيرش اسلام است: (... تُقاتِلونَهُم أو يُسلِمون). [12]
آنچه سبب پيوستگي يك امّت ميشود، بهگونهاي كه سعادت عدّهاي يا نسلي از آن امت، سعادت عدّه ديگر يا نسلهاي آينده را به دنبال آورد و بهعكسْ شقاوت و بدبختي آن عدّه يا آن نسل، سبب سقوط يا تنزّل بقيّه شود و همه افراد امّت (چه ظالمان و چه غيرظالمان) را در كام فتنه و عذاب فروبرد: (واتقوا فتنة لاتصيبنّ الذين ظلموا منكم خاصّة) ، وحدت قلبي و اتحاد فكري است، نه صرف اتحاد نژادي و قبيلهاي، گرچه وحدت قومي زمينه قابلي را فراهم ميكند و تعصبنژادي وسيله گرايش يا گريز را تأمين خواهد كرد، به طوري كه ممكن است بستر مناسبي براي وحدت سنخي انديشه و اتحاد صنفي انگيزه گرد [13]
این نکته اساسی را نباید فراموش کردکه: جنگ مشركان با مؤمنان، نبرد ايمان و كفر است؛ نه پيكار براي گرفتن سرزمين و منابع طبيعي؛ يعني انگيزه اصلي آنان اسلام زدايي و ارتداد مسلمانان از دين است و از همينرو با همه توان ميكوشند آتش جنگ را برافروخته نگه دارند تا اگر بتوانند مسلمانان را از دينشان بازگردانند: (ولايَزالونَ يُقاتِلونَكُم حَتّي يَرُدّوكُم عَن دينِكُم إن إستَطاعوا)، گرچه گرفتن آب و خاك و منابع طبيعي مسلمانان نيز خواست فرعي آنهاست، زيرا مسلمانان را در ماجراي هجرت آزمودند و ديدند كه دنيا طلاق دادگان و دلباختگان خدا و رسول و دين الهي را نميتوان با تنگناهاي مادي تهديد كرد؛ آنسان كه حاضرند براي حفظ دين و عقايدشان همه زندگي مادي خود را رها كرده و با دستخالي به مدينه مهاجرت و در آنجا با دشواري و گرسنگي در ايوان يا گوشه مسجد زندگي كنند. دستشستن از زندگي فردي در آن شرايط دشوار، براي بسياري مشكل بود، مگر براي آن دلباختگان الهي كه نزولِ آيه (وكَأيِّن مِن دابَّةٍ لاتَحمِلُ رِزقَهَا اللّهُ يَرزُقُها وإيّاكُم... ) روحيه هجرت آنان را از مكه به مدينه با دستخالي تقويت كرد تا دينشان را حفظ كنند و توفيق همجواري با پيامبر اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) را دريابند. مردم مدينه نيز با استقبال از آنان و ايثار و نثار دارايي خويش از اين آزمون الهي سربلند بيرون آمدند: (... يُحِبّونَ مَن هاجَرَ إلَيهِم)، (ويُؤثِرونَ عَلي أنفُسِهِم ولَو كان بِهِم خَصاصَة). [14]
درپایان این نکته را تاکید میکنم که دست اندازی دنیای غرب که درواقع همان سردمداران کفروشرک دنیای امروزهستنددر مسئله انرزی هسته ای یک فتنه است که بصیرت وهوشیاری نظام اسلامی وملت مسلمان را طلب می کندچنانکه حضرت استادفرمودند: ما در مذاکرات هستهای ادب را رعایت میکنیم اما هوشمندی، درایت و کیاست را هم باید مد نظر داشته باشیم. در قرآن کریم هم آمده است رفتار حسنه با کفاری که با شما کاری ندارند و علیه شما توطئه نمیکنند، مورد نهی خداوند نیست. با توجه به داستان حضرت موسی و فرعون در قرآن کریم، تیم مذاکره کننده هستهای ما هم اکنون با فرعون عصر مذاکره میکند. خدا به موسی فرمود که من هم با شما و هم با فرعون هستم، با شما هستم تا شما را دستگیری کنم و با فرعون هستم تا یقه او را بگیرم. [15] .والحمد لله رب العالمین