جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱

این روزها در مصر چه می گذرد؟

پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۴:۵۸
کد مطلب: 396889
اشتباهات راهبردی جریان اخوان به‌پای ملت مبارز مصر نوشته شد و اسلام‌گرایان مصر نه تنها در دوران مرسی نتوانستند رشد کنند بلکه در بخشی سرکوب و به حاشیه رفتند و جریان مقاومت دچار مشکلات فراوان گردید. تا جایی که بحران سوریه بخشی از آن بوده است. درواقع این مشکلات به همراه نفوذ سکولارهای طرفدار مبارک سرانجام به سود آمریکا و حامیان آن در منطقه گردید و توانست مسیر اصلی انقلاب را منحرف سازد.
به گزارش جهان به نقل از امت اسلامی، انحراف در مسیر بیداری اسلامی ملت مصر رویکردی بود که استکبار توانست با یک راهبرد هدفمند و فرصت سوزی و استفاده از آسیب‌های پس از بیداری اسلامی در مصر پیاده‌سازی نموده و ملت مصر را درگیر حوادث درونی خود نماید. اتفاقی که سرانجام با تبرئه‌ی حسنی مبارک نشان از نفوذ بدنه‌ی حامی جریان استعمار در ساختار سیاسی – قضایی مصر بوده و نمایشی از هژمونی وابستگی سیاسی در ساختار حاکمیتی مصر می‌دهد. در این نوشتار به بررسی چرایی سقوط حکومت اخوان و نیز تبرئه‌ی دیکتاتور مصر می‌پردازیم.

انقلاب ۲۵ ژانویه و پیروزی ملت مصر خبر از شکوفایی و زدوده شدن بیش از چند دهه دیکتاتوری به‌ویژه دیکتاتوری انور سادات و حسنی مبارک می‌داد. حضور و خروش مردم مصر در انقلاب ۲۵ ژانویه و سردادن شعارهای اسلام‌گرایانه و خواستار مقابله با رژیم صهیونیستی بخشی از شور و شوق ملت پیروز مصر بوده است. اما چیزی که متأسفانه در رسانه‌ها به آن تأکید می‌شود نمایش اخوانی انقلاب ۲۵ ژانویه است. درواقع خطای بسیار آشکار تحلیل‌گران در نمایش انقلاب مردمی مصر، اخوان سازی از انقلاب است. بررسی چرایی این موضوع جای دیگر و نوشتار دیگر می‌طلبد که در این نوشته پرداختن به آن موجب طولانی شدن و خارج شدن هدف نوشته از سوی نگارنده می‌شود. اما آنچه که باید به آن توجه داشت این است که اخوان هم هم‌چون دیگر احزاب و جریانات دیگر مصر غافل از ایجاد بستر انقلاب در جامعه، تا چندین روز سکوت را بر موضع‌گیری ترجیح داده بودند و گاها مشاهده می‌شود بعضی از فعالان این تشکیلات نه به‌صورت رسمی بلکه به عنوان یک شهروند در تظاهرات حضور پیدا می‌نمایند.

مصادره به مطلوب شدن انقلاب ۲۵ ژانویه رویکردی است که جهان غرب به‌ویژه استکبار به دنبال آن است تا ضمن به مردمی نبودن انقلاب و خسارت‌بار بودن دولت مرسی، اشکالات و مشکلات تبعی انقلاب را به‌پای جریان اسلام‌گرا انداخته و در برابر آن جریان سکولار و اقتدارگرای نظامی را قدرتمند نماید. راهبردی که در مصر بعد از مرسی به‌شدت مشاهده شد و حتی تبلیغات در مصر به‌جایی رسید که گروه‌های مقاومت فلسطینی در مصر فضای اجرایی را برای خود تنگ دیده و به‌شدت سرکوب شدند. تا جایی که‌موج خراب‌کاری فعالیت‌های گروه‌های تروریستی همچون انصار بیت‌المقدس به اسم و نام حماس و جریان مقاومت نوشته شد. هرچند حماس و دیگر جریان‌های مقاومت گروه‌های تکفیری ازجمله انصار بیت‌المقدس را محکوم نمودند اما دستگاه تبلیغات غرب و مصر با پمپاژ خبری افکار عمومی ملت مصر را به سمت پذیرش عکس واقعیت سوق می‌دهند.

پس از انقلاب ۲۵ ژانویه و مدیریت اخوان بر کرسی ریاست جمهوری، نگاه همگان به سمت جریان اخوان المسلمین سوق پیدا نمود. مشکلات پس از انقلاب، وجود عناصر مختلف از دوران حسنی مبارک، نیروهای غرب‌زده و سکولار ارتش مصر و تشدید فعالیت گروه‌های تروریستی در صحرای سینا، موجی از اعتراضات و موانع را در برابر دولت اخوانی مرسی قرارداد تا جایی که با یک اقدام نظامی و از پیش تعیین‌شده دولت مرسی سرنگون و در یک بازه زمانی با برگزاری انتخابات ژنرال السیسی رئیس دستگاه اطلاعات نظامی جنگ دوران مبارک و وزیر دفاع پس از انقلاب ۲۵ ژانویه با مدیریت افکار عمومی و حضور نظامی ارتش مصر در واقعه ۳۰ ژوئن ورد پیدا نمود و مدیری سیاسی مصر را در اختیار خود گرفت.

درواقع السیسی با همکاری بدنه‌ی ارتش از خلأ امنیتی موجود دوران مرسی استفاده نمود و آن‌طور القا کرد که ادامه‌ی دوران مرسی می‌تواند به نابودی مصر عظیم منجر شود و مصر را به دامن گروه‌های تروریستی بی اندازد. مدعای السیسی وجود حوادث تروریستی در صحرای سینا و کشته شدن نظامی‌های ارتش در برابر گروه‌های تکفیری ازجمله انصار بیت‌المقدس بوده است. گروهی که پس از آزادی رهبرش، شیخ احمد سلامه مبروک اقدام فراوان تروریستی‌ای را پیاده‌سازی کرد و درنهایت با خلیفه خود خوانده‌ی داعش بیعت نمودند.

اما آنچه که باید به آن اشاره کرد، نابسامانی اقتصادی دولت مرسی، افزایش اقدامات تروریستی گروه‌های تکفیری، موج‌سواری اخوان اشتباهات راهبردی او در تصمیما منطقه ای علیه گروه‌های مقاومت ازجمله نامه ی معروف و منسوب مرسی به شیمون پرز رئیس دولت رژیم اشغالگر قدس، محبوبیت جریان اخوان را در جامعه کم و از سویی تبلیغات جریان سکولار در مصر به‌ویژه بدنه‌ی حامی مبارک در درون ارتش، تبلیغات ضد اخوانی و حمایت مالی آمریکا علیه جریان اسلام‌گرا سرانجام واقعه ی ۳۰ ژوئن را منجر شد تا جایی که خیلی‌ها اشتباهات پس از انقلاب را به گردن اخوان انداخته و دلیل شکست انقلاب مردمی را اشتباهات این جریان می‌داند. هر چند در این نوشتار به صحت یا کذب این مدعا نمی‌پردازیم اما در بعضی از مسائل اخوان دچار مشکلاتی بود که می‌توانست باتدبیر بهتر از آن جلوگیری نماید.

درواقع مشکلات فوق و درنهایت مدیریت جریان سکولار منجر شد تا السیسی با شعارهای مذهبی و حتی ضد استعماری و مبارزه با فساد و ایجاد رفاه عمومی وارد عرصه انتخابات گردد و پیروز نهایی ریاست جمهوری مصر شود. رخدادی که منجر به نفوذ بیشتر جریان خامی دیکتاتوری مبارک گردید و سرانجام به تبرئه ی مبارک از تمامی اقدامات جنایت‌کارانه او شد.

آنچه که باید به‌عنوان نتیجه‌گیری از آن یادکرد، اشتباهات راهبردی جریان اخوان به‌پای ملت مبارز مصر نوشته شد و اسلام‌گرایان مصر نه تنها در دوران مرسی نتوانستند رشد کنند بلکه در بخشی سرکوب و به حاشیه رفتند و جریان مقاومت دچار مشکلات فراوان گردید. تا جایی که بحران سوریه بخشی از آن بوده است. درواقع این مشکلات به همراه نفوذ سکولارهای طرفدار مبارک سرانجام به سود آمریکا و حامیان آن در منطقه گردید و توانست مسیر اصلی انقلاب را منحرف سازد. هرچند تبرئه مبارک خود می‌تواند آغازگر انقلابی دیگر در مصر نوین باشد. مصری که به دنبال اسلام‌گرایی ناب و مقابله با سکولار است.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *