واقعا چرا وقتی ایالات متحده آمریکا یک رییسجمهوری خوب و دموکرات و روشنفکر مثل باراک اوباما دارد، آدم باید به یاد جرج دبلیو بوش بیفتد؟ آیا آدم مرض دارد؟ آیا فیل آدم یاد گذشتهها کرده است؟ این اتفاق امروز برای نگارنده رخ داد.
نگارنده نمیداند آیا نوسانات قیمت ارز در هفتههای اخیر او را به یاد این موجود جالبتوجه انداخت، یا مطالعه چند جمله قصار این نابغه دهر در یک پایگاه اینترنتی. اما به هر تقدیر نگارنده این سطور امروز به یاد جرج دبلیو بوش افتاد. و اینک نگارنده میخواهد با جلب توجه شما به جملات قصار این مرد بهیادماندنی، شما را هم در شادی حاصل از تدقیق در این جملات شریک کند:
جرج بوش: هیچ شکی در ذهن من نیست، حتی یک شک در ذهن من، که ما شکست خواهیم خورد.
شرح و تبیین: شکها موجودات بدی هستند و وقتی آدم خیال میکند هیچ شکی در ذهن وجود ندارد، ناگهان میبیند که یک یا چند شک در ذهن وجود دارد. جرج بوش در اینجا به همه اطمینان میدهد که همه ذهن خود را گشته ـ و چون ذهن او کوچک بوده، گشتن آن زحمت چندانی نداشته و برای همین مردم باور داشتند که او میتواند همه ذهن خود را در عرض چند ثانیه بگردد ـ و حتی یک شک پیدا نکرده. در عمل هم همینطور شد و جرج بوش و همراهان، بدون هیچ شکی شکست خوردند.
جرج بوش: من میدانم که بشر میتواند با ماهی، بهصورت صلحآمیز و مسالمتآمیز، زندگی کند (در تشریح سیاستهایش در حوزه انرژی در میشیگان).
شرح و تبیین: جرج بوش در این جمله از زاویه دید بشر به زندگی نگاه کرده است. این کار سختی است که آدم خودش را جای دیگری بگذارد و از زاویه او به جهان نگاه کند. اما جرج بوش با ذکاوتي مثالزدنی، خودش را جای بشر گذاشته و به زندگی و جهان نگاه کرده است. حاصل این نگاه نیز کشفی است بیبدیل که طی آن مشخص میشود بشر و ماهی قادر هستند بهطور مسالمتآمیز با هم زندگی کنند و گاهی هم همدیگر را بخورند.
جرج بوش: دشمنان ما، مبتکر و توانا هستند. همانطور که ما هستیم. آنها همواره به راههای آزار و اذیت کشورمان و مردم ما فکر میکنند، همانطور که ما هم همینکار را انجام میدهیم (در مراسم امضای لایحه هزینههای دفاعی).
شرح و تبیین: این جمله قصار با بهرهگیری از درصد بالای بلاهت ذاتی گوینده، حقایق زیادی از ماجرا را افشا میکند. جرج بوش در این جمله افشا میکند که همواره به راههای آزار و اذیت مردم کشورهای دشمن آمریکا فکر میکند. با توجه به اینکه مردم بیشتر کشورها دشمن آمریکا هستند، این جمله میتوانست ابعاد جهانی پیدا کند، اما چون گوینده جمله جرج بوش بود کسی به عمق قضایا توجه نکرد.
جرج بوش: یک ضربالمثل قدیمی در تنسی هست، من مطمئنم که این ضربالمثل در تگزاس رواج دارد، مسلما باید در تنسی نیز رواج داشته باشد، که میگوید یک دفعه من را احمق فرض کن، خجالت... شرم بر تو باد. من را احمق فرض کن، نمیتوانی دوباره احمق فرض شوی.
شرح و تبیین: تلاش ما برای درک و شرح این جمله بهجایی نرسید. لذا به کلیه کسانی که این جمله را درک كرده و معنا کنند، به قید قرعه جوایز نفیسی از جمله پرچم نیمسوخته آمریکا، صددلاری تقلبی و مجسمه جرج بوش بلورین اهدا خواهد شد.
جرج بوش: همیشه این نبوده است که رابطه ایالات متحده و آمریکا نزدیک باشد. به هر حال، ۶۰ سال پیش در جنگ بودیم (در دیدار با نخستوزیر ژاپن). شرح و تبیین: این جمله حاوی یک تأمل عمیق فلسفی است که در ارتباط با «شیء فینفسه» مطرح میشود. «رابطه شیء با خودش» از روابطی است که خبرهترین فیلسوفان جهان نیز در تبیین جوانب آن با هم اختلاف داشته و دارند. نخستوزیر ژاپن پس از شنیدن این جمله، بههمراه خانواده از طریق هاراکیری جان بهجانآفرین تسلیم کرد.
جرج بوش: در موردش اشتباه نکن. من میفهمم که چقدر سخت است قربان. من با خانوادههایی که میمیرند حرف زدم (در استقبال از تونی بلر، نخستوزیر انگلستان).
شرح و تبیین: تونی بلر از آنجا که از وضعیت روحی و روانی جرج بوش مطلع بود، پس از شنیدن این جمله واکنشی نشان نداد، اما بعد از حضور در هتل محل اقامت خود، به حدی خندید که یکی از دندانهای مصنوعیاش روی زمین افتاد.
جرج بوش: من مادر کودکی را به یاد میآورم که کره شمالی وی را در همین اتاق بیضی کاخ سفید بازداشت کرده بود (در کنفرانس خبری باغ رز).
شرح و تبیین: شرح خاصی نداریم. همینطوری بدون شرح هم میشود خندید. نکته جالب توجه اینکه یکی از خبرنگاران حاضر در کنفرانس یادشده، پس از شنیدن این جمله میکروفونش را بههمراه تمام سیمهای مربوطه قورت داد.