شما دیروز نخستوزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید ... تمام این عالم مادی در مقابل عالمهای معنوی که هست قدر محسوسی ندارد.
ما الان یک چیزی هستیم
شمع بیت المال نباید روشن بماند!
11 مهر 1394 ساعت 15:09
شما دیروز نخستوزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید ... تمام این عالم مادی در مقابل عالمهای معنوی که هست قدر محسوسی ندارد.
به گزارش جهان، مجید مبینی در وبلاگ "اشارات" نوشت:
به نظرم، به هر کس که حکم مسئولیتی می دهند، باید این صحبت های حضرت امام(ره) در مراسم تنفیذ شهید رجایی را هم در کاغذی بنویسند و هر دو را با هم تحویل آن آقای رئیس بدهند:
امروز باید همانطوری که در سابق به رئیسجمهور سابق بعضی مطالب را تذکر دادم، به آقای رجائی هم تذکراتی بدهم که قضیهی مقام و ریاست هرچه باشد، این وقتیکه نظر انسان یک نظر محدود دنیایی باشد، این مقامات، انسان را ازخودش بیخود میکند، اینها را مقام میداند.
شما حساب کنید که این سیارهای که ما در آن زندگی میکنیم به اسم زمین، در مقابل منظومهی شمسی چه قدر است و این منظومهی شمسی که ما یکی از سیارات کوچکش را در آن زندگی میکنیم، در مقابل کهکشان چه قدر است و این کهکشانهایی که تا کنون کشف شده است که گفته میشود که تا آن قدری که از ستارههای نورانی کشف شده است به مقدار شش میلیارد سال نوری است؛ یعنی، اگر نور آن ستارهای که در آخر است بخواهد بیاید به پیش ما، شش میلیارد سال نوری طول میکشد و آن چیزی که ماورای اینهاست و باز کشف نشده است، حتماً بدانید که بیش از این معانی است، اینها هم در مقابل عظمت خالق ناچیزند.
ما باید چقدر ضعیف باشیم که در این ذرهای که خودش و آن منظومهای که این یکی از ستارههای کوچکش است، اصلاً بهحساب نمیآید و اگر گُم بشود نمیتواند پیدایش بکنند، در این غائلهی بزرگ عالم، ما چهقدر از این سیاره در اختیارمان هست؟ یک ایران، ایران یک قطعهی کوچکی است در مقابل این سیاره، وحکومت ایران هم یک حکومت ناچیز کوچکی است در این سیاره و سیارهی ما هم یک چیز کوچکی است در مقابل منظومهی شمسی و منظومهی شمسی ما هم یک چیز بسیار کوچکی است در مقابل منظومههای دیگر و همهی آنها از خداست و خالق او خداست. ما اگر بندگی خدا را بپذیریم و قلب ما منور بشود به نور بندگی خدا و عبودیت، این امر ناچیزی که بهحساب در عالم نمیآید، در ما تأثیر نباید بکند.
شما دیروز نخستوزیر بودید و پریروز وزیر بودید و قبل از او معلم بودید و قبل از او هم یک شاگردی بودید ... تمام این عالم مادی در مقابل عالمهای معنوی که هست قدر محسوسی ندارد. آنوقت ما برای یک کدخدای ده یا یک کدخدای شهر، یا کدخدای یک کشور خیال بکنیم که خیر، ما الان یک چیزی هستیم و دیگران به نظرمان کوچک بیایند و خودمان را بزرگ.
پی نوشت:
بعضی کارها است که خودبخود آقای رئیس متواضع را مغرور می کند و فکر می کند که ما الان یک چیزی هستیم. از همان اول کار نباید بگذارد. یک مثالش همین باز کردن در ماشین است. آقای رئیس خسته می شوند که در را باز کنند، می نشینند تا یک نفر از راه برسد و در را باز کند یا مثلا رئیس دفترهایی که صرفا دکور و اتلاف بیت المال هستند؛ همان بیت المالی که شمعش هم نباید روشن بماند!
اسمش تشریفات است، دقیقا این تشریفات اداری تا کجا در قرآن و روایات هست؟ اصلا سبک زندگی دینی در حوزه ریاست چیست؟ چقدر باید فاصله بگیرد از بقیه؟ اصلا حق دارد فاصله بگیرد؟ چرا امام رضا(ع) در زمان ولایتعهدی، موقع صرف غذا دربانشان را صدا می کردند که بیا با هم غذا بخوریم؟
دو مفهوم متفاوت وجود دارد: نظم سازمانی و تشریفات. این دو حتی برای حزب اللهی ها با هم خلط شده است. چرا مراجع تقلید که بالاترین مقام سازمانی در مذهب تشیع هستند، به این تشریفات پای بند نیستند؟ چرا نمی گویند ما الان یک چیزی هستیم؟
کد مطلب: 445765
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/sound/445765/شمع-بیت-المال-نباید-روشن-بماند