آیا در سبک زندگی اسلامی و ایرانی، فرهنگ کار خانم در میان مردان آنهم در سختترین شغل دنیا الگو است یا خانهداری زن به عنوان کاری بسیار با فضیلت و مهم؟
تغییر جهت آنتن ارزشمند رسانه ملی
ترویج سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی با «مانکن مغازهها» و «پوزر عروس» در ماه عسل!
9 تير 1394 ساعت 14:45
آیا در سبک زندگی اسلامی و ایرانی، فرهنگ کار خانم در میان مردان آنهم در سختترین شغل دنیا الگو است یا خانهداری زن به عنوان کاری بسیار با فضیلت و مهم؟
گروه فرهنگ جهان نیوز ـ دکتر محمد لطفی زاده: احسان علیخانی را میتوان یک ستاره در اجرای تلویزیونی نامید. البته در این مجال در صدد نقد شیوه اجرای وی نیستیم ـ که در جای خود مانند بسیاری دیگر از مجریان صدا و سیما قابل نقد است ـ و از ستاره بودن او هم نمیهراسیم و اتفاقاً او را یک سرمایه میدانیم. سؤال این است که صدا و سیما از این ستاره اجرا، چه استفاده ای در جهت ترویج فرهنگ اسلامی و ایرانی کرده است؟
برنامه «ماه عسل» به عنوان یک برنامه پربیننده در ماه مبارک رمضان، شاخص قضاوت درباره عملکرد صدا و سیما و پاسخ به سؤال ما است. چند برنامه اخیر امسال را به عنوان نمونه کنار هم بگذاریم و ببینیم احسان علیخانی چه سوژههایی در برابر چشمان مردم قرار داده و آنتن ارزشمند رسانه ملی صرف چه مسائلی شده است؟
۱ - معرفی پسری که برای اثبات عشق خود به دختر مورد علاقهاش، خود را از بالکن به پایین پرتاب کرده است!
۲ - معرفی دختری موتورسوار روی دیوار مرگ پارک ارم به عنوان الگوی (زن میتواند!!!) به مردم
۳ - معرفی مهندس زن که در معدن زغال سنگ کار میکند به عنوان الگوی (زن میتواند!!!) به مردم (در حالی که از خانهداری زن که شغل و کاری بافضیلت در نگاه اسلام است سخنی به میان نمیآید و کارکردن زنان حتی به رغم عدم نیاز مالی تشویق میشود!)
۴ - معرفی شغل مانکن در ویترین مغازه به عنوان الگوی (عشق به کار!!!) با حقوق مکفی ساعتی ۲۰۰هزار تومان
۵ - معرفی شغل ساقدوش داماد بودن به عنوان الگوی کار موفق (که نباید آن را قضاوت کرد!) با درآمد هر مجلس عروسی حدود ۵۰۰ هزار تومان
۶ - معرفی شغل پوزر عروس (آموزش استایل عکس انداختن و بازی کردن در فیلم به عروس!) به عنوان الگوی کار موفقی که با عشق و علاقه انتخاب شده است (دقیقاً خلاف سبک زندگی اسلامی و ایرانی و مبتنی بر اسراف و فرهنگ اشرافی گری و ریخت و پاش در ساخت کلیپ و فیلم های عروسی پرهزینه!)
البته سوژههای نسبتاً خوبی هم در این برنامه وجود داشته از جمله نمونه بازگشت مهاجرین متخصص به ایران و در کنار آن نمایش افتخارآمیز اسارت و پایمردی نوجوانانی که با جنگ، وطن را ترک نکردند و به جبههها شتافتند، تشریح وفاداری زوجی که در بلای فلج پا در یک حادثه صبری مثالزدنی از خود نشان دادند یا معرفی اقدامات خیر و خداپسندانه پزشکان و سایر اقشار جامعه که نباید از کنار این ها هم گذشت و رسم انصاف را باید بجا آورد. هرچند که متاسفانه گاهی شما یک گلستان درست میکنید اما با یک کبریت میتوانید همه گلستان را به باد آتش دهید!
شاید ساخت برنامههایی با سوژه های عجیب و غریب و کارهایی نظیر مثالهای بالا کاری آسانتر از پرداخت هنرمندانه به الگوهای موفق باشد اما مانند سری اول برنامه ماه عسل در سالیان گذشته آیا نمیتوان زوجهای جوانی که سادگی را مبنای زندگی خود قرار دادهاند، افراد متدین و مذهبی که الگوهای موفقی هستند و نظایر آن ها را به عنوان الگو به مردم معرفی کرد؟
به راستی صدا و سیما از معرفی نمونههای ششگانه بالا چه هدفی دنبال می کند؟ آیا ذهن نباید با دیدن این گونه الگوها و معرفی آنها در صدا و سیما انتشار (نشریات زرد) را تصور کند؟
آیا در سبک زندگی اسلامی و ایرانی، فرهنگ کار خانم در میان مردان آنهم در سختترین شغل دنیا الگو است یا خانهداری زن به عنوان کاری بسیار با فضیلت و مهم؟
آیا در سبک زندگی اسلامی و ایرانی، فرهنگ شغل بیهوده و دامنزدن به اسراف و تجملات (مانند آموزش استایل عکس انداختن به عروس و ساخت فیلمهای پرهزینه عروسی) الگو است یا سادهزیستی و انتخاب شغلهای آبرومند و در عین حال مبتنی بر تلاش؟
امید که مسئولین برنامه ماه عسل و صدا و سیما در رویهی خود دوباره بیاندیشند و لحظهای تصور کنند که آنتن رسانه ملی آنقدر ارزشمند است که ثانیه به ثانیه آن که قرار است دانشگاه باشد امانتی است که در دست عدهای قرار داده شده و به همین اندازه هم باید در روز قیامت پاسخگو باشند که با این سرمایه چه کردهاند و چه کاری میتوانستند انجام دهند؟
کد مطلب: 430720