البته دولت می توانست از طریق کاهش تعداد افراد دریافت کننده یارانه این کسری را جبران کند؛ ولی به دلیل آنکه توان شناسایی افراد توانمند را نداشته، در عمل این طرح به فراموشی سپرده شده است و باید شاهد افزایش قیمت حامل ها در سال آتی باشیم.
کسری بودجه و جلوگیری از بروز کسری بودجه بیشتر تنها دو راه وجود دارد: ۱- کاستن از تعهدات هزینهای طرح (میزان یارانه پرداختی یا تعداد افراد یارانه بگیر) یا ۲- افزایش بیشتر منابع درآمدی طرح (افزایش قیمت سوخت و مواد غذایی).
بسیاری از کارشناسان معتقدند در فاز دوم هدفمندی یارانه ها، می بایست به شکل تلفیقی و ترکیبی نسبت به اجرای فاز اول عمل شود؛ یعنی به صورت تدریجی و تعادلی قیمت حامل های انرژی را افزایش، دهک های بالا را به انصراف از دریافت یارانه تشویق، ناوگان مصرف را اصلاح و میزان مصرف را کاهش، سهم تولید را پرداخت، خدمات اجتماعی را گسترش و دولت را وادار کنیم به روح هدفمندی یارانه ها وفادار باقی بماند.
همچنین ثبات بخشی به نرخ ها و سیاست ها تلاش در کاهش نرخ تورم دارد که جهت اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها در سال آینده اثرات افزایش قیمت حامل های انرژی باید مورد بررسی قرار بگیرد تا دهک های بالا به انصراف از دریافت یارانه تشویق شوند.
در اثر یک مصوبه و با این توهم که دولت، بزرگ ترین تولید کننده و مصرف کننده کالاهای کشور است (و با تثبیت قیمت این کالاها، تورم مهار می شود)، از افزایش قیمت حامل های انرژی و خدمات خود منع شد. ولی دیدیم این کار، تنها وقفه ای کوتاه در رشد شاخص های قیمت داشت، زیرا ماشین انتشار پول به سرعت در حال کار بود.
کسانی استحقاق دریافت یارانه را دارند؟ این کار دو حسن دارد؛ اول، به جای آنکه برچسب ثروتمندی روی مردم زده شود که تنش زاست از برچسب فقر استفاده می شود که حساسیت زایی کمتری دارد. دوم، شناسایی اقشار فقیر ساده تر است و ضریب خطای کمتری دارد، ضمن آنکه انحراف معیار درآمد و ثروت در دهک های پایین، زیاد نیست.
اگر انتشار پول در بانک مرکزی متوقف شود می توان در یک دوره حدود ۱۰ ساله با رشد سالانه ۲۰ درصد، قیمت مواد نفتی قابل قاچاق را به سطح قیمت های بینالمللی نزدیک کرد. درآمد ناشی از افزایش قیمت هم می تواند جایگزین کمبود درآمدهای مالیاتی شود که هم اکنون دولت مترصد گسترش آن است.
مکرر آن هستند؛ در حالی که نمی دانند با انتشار پول، همه تولید کنندگان موجود کشور متناسب با میزان انتشار، آسیب می بینند تا مثلا تعدادی شغل ایجاد شود.
تا زمانی که جنبه ی حمایت از تولید ملی در هدفمندی محقق نشود، اجرای فاز دوم قانون، عواقب خطرناک و غیر قابل پیش بینی بر معیشت مردم خواهد داشت و بر رکود تولید ملی خواهد افزود. البته مسئله مهمی که نباید از آن غفلت کرد، سوء استفاده های احتمالی از یارانه های پرداختی دولت به این بخش هاست
بیکاری، اشتغال پاره وقت و درآمد پایین از عوامل اصلی فقر محسوب میشوند، باید اولویت به ایجاد سیستمهای آموزشی، مهارت آموزی به کارگران، افزایش حداقل دستمزد، اختصاص بیمه بیکاری مناسب و تجهیز مناسب کارگران داده شود. همچنین با توجه به اینکه مشکلات جسمی و روانی از دیگر عوامل فقر محسوب میشوند، ایجاد یک سیستم بیمه درمانی جامع، ایجاد واحدهای درمانی سیار، مراکز درمانی و بازپروری میتواند از دیگر اولویتها باشد.