کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

یک دهم مردم در حاشیه اند

چگونه گروههای فشار در حاشیه شهرهای بزرگ ایجاد می شود

24 تير 1388 ساعت 10:35

حاشیه نشینی یکی از بسترهای وسیع ناهنجاری های اجتماعی است که در صورت تداوم سیاست های گذشته و فعلی، می تواند کشور را با بحران های بزرگی روبه رو کند.


بنا به آمار رسمی هفت ميليون و پانصد هزار نفر از جمعيت ايران در حاشيه شهرها بزرگ ايران زندگی می کنند.

به گزراش خبرنگار اجتماعی جهان مجيد روستا، "مديرکل دبير خانه ستاد ملی توانمندسازی وساماندهی سکونتگاههای غيررسمی" گفته است: "باگسترش زندگی شهری و مهاجرت روستائيان و ساکنان شهری کم برخورداربه شهرهای بزرگ، زندگی حاشيه نشينی با ساخت وسازهای غيراصولی روز به روز گسترش يافته و هم اکنون به بيش از هفت ميليون و پانصد هزار نفر از جمعيت شهری کشور در اين مناطق ساکن هستند."

با افزايش بيکاری در روستاها و شهرهای کوچکتر و قطع اميد از تامين حداقل نيازها زندگی، ميليونها نفر به اميد تغييری نسبی در شرايط زندگی و يافتن کار به حاشيه شهرهای بزرگ سرازير شده اند.

اين ميليونها انسان ازحداقل امکانات زندگی انسانی و استاندارد شهری نيزمحروم ميباشند.عدم وجود امکانات اوليه کافی برای زندگی ازجمله آب، برق، درمانگاه، وسائل نقليه وهمچنين سيستم فاضلاب شهری آنها را درمعرض امراض جدی قرار داده است.

اولين و بيشترين قربانيان اين زندگی  کودکان حاشيه نشينان ميباشند که از سوء تغذيه شديد رنج ميبرند و لذتی از زندگی و دنيای کودکانه خود نميبرند. اين ميليونها کودک بدليل وارد شدن به بازارکاروعدم دسترسی به مدارس وعدم توانايی مالی ازتحصيل محروم شده ويا درصد ناچيزی ازآنان تا مرحله ابتدايی ويا راهنمائی و دبيرستان بشوند.

به گوشه ای ازآمارخانم "مسروئه وامقی"، آسيب شناس اجتماعی توجه کنيد. بررسيهای وی نشان ميدهد که 7/27درصد تا مقطع راهنمايی 20/35 درصد تا مقطع ابتدايی و 8/32 درصد کودکان درمناطق حاشيه نشين بيسواد بوده، تحصيل کرده اند و درمجموع تنها 6 درصد آنان به مقطع دبيرستان يا بالاتر راه پيدا کرد ه اند. به اين ترتيب اشتغال به کارعامل بازدارنده ای درادامه تحصيل وآموزش های مدرسه ای درکودکان شاغل اين مناطق به شمار می رود.

در اين مناطق بدليل فقر شديد و بعضا مطلق و عدم دستيابی به کار و شغل مناسب، ميزان بزهکاری اجتماعی در ميان اين رانده شدگان و محکومين به فقر  به سرعت رو به ازدياد است. اعتياد، فحشا، فروش کليه و ساير مصايب ديگر نظا م سرمايه داری وسيعا اين بخش را در ورطه نابودی فيزيکی و روحی قرار داده است.

یک جامعه شناس معتقد است هنگامي که فرد به دليل مشکلات مالي، حوزه زندگي اش را در معرض ديد همگان قرار مي‌دهد و حريم قابل اعتمادي ندارد باعث ناامني در بخش هاي مختلف اجتماعي شيوع پيدا مي‌کند.

محمدعلي الستي استاد علوم اجتماعي مي‌گويد: "فردي که در حريم خصوصي خود احساس ناامني مي کند آماده تجاوز به حريم ديگران است."

وي با تاکيد اين مطلب که در معرض ديد قرار گرفتن حريم خانواده ها مخصوص حاشيه شهره‌ها نيست بيان مي کند: "در معماري مدرن، فضاي امن و احساس امنيت مختل شده است و در واقع به خاطر کوچکي فضا، فضاهاي مشترک افزايش مي يابد."

اين استاد علوم اجتماعي دامه مي‌دهد: "حاشيه نشيني از عوارض جامعه مدرن است که به اين صورت تشديد مي شود و در واقع افراد حريم خود را در معرض دستبرد ديگران مي‌بيند. فردي که در منطقه حاشيه نشين زندگي مي‌کند، زيبايي هاي موجود در شهر را مال خود نمي داند و درصدد تخريب آن بر مي آيد."

جوامع‌روستايي‌و عشايري‌بدليل‌شرايط جديد جهاني‌و شهري‌شدن‌، رشد جمعيت‌شان ‌ديگر كفاف‌ظرفيت هاي‌جامعه‌را نمي‌كند و بسياري‌از خدمات‌اجتماعي‌و امكانات‌زندگي‌و رفاهي‌تنها در شهرها در دسترس است و از اين روي با مهاجرت‌به‌خصوص‌نسل‌جوان‌خود به‌شهرها مواجه‌هستند. 

كمبودهاي‌متعدد در هر زمينه‌اي‌موجب‌مي‌شود تا آنان‌از طريق‌همبستگي‌گروهي‌مضاعف‌، بسياري‌از كاركردهايي‌را كه‌جامعه‌شهري‌قادر به‌برآوردن اش‌نيست‌خود مرتفع‌سازند. آن‌هم‌به ‌تشكيل‌گروه ها و جريانات‌و جنبش هايي‌پرشور مطرح‌مي‌شود كه‌مي‌تواند به‌سرعت ‌فشارهايي‌را به‌دولت‌و جامعه‌شهري‌وارد سازد. از طرفي،‌بسياري‌از فعاليت هاي‌اين‌اقشار كه‌برخي‌به‌نان‌شب‌محتاج‌اند، به‌سوي‌فعاليت هايي‌كشيده‌مي‌شود كه‌به‌سبب‌آسيب هاي ‌اجتماعي‌كلان‌براي‌جامعه‌، ممنوع‌و غيرقانوني‌به‌شمار مي‌روند، پس ‌مقاومت‌گروه هاي ‌مذكور براي‌كسب‌معاش‌از اين‌طرق‌غيرقانوني‌به‌پيدايش‌باندهايي‌منجر مي‌شود كه‌انواع‌فعاليت هاي‌غيرقانوني‌را به‌شبكه‌اي‌در هم‌تنيده‌بدل‌مي‌سازد كه‌نگاهي‌جزئي‌به‌آنان‌هم‌مي‌تواند وضعيت‌اقشار آسيب‌پذير مذكور را بدتر كند و هم‌ناخواسته‌باعث‌گسترش ‌آن ها به‌زمينه‌هاي‌جديد و فعاليت هاي‌جبراني‌گسترده‌گردد.

اما حاشيه‌نشيني‌علاوه‌بر مهاجرين‌مذكور شامل‌برخي‌از اقشار ديگر نيز مي‌شود. اشخاص‌اجاره‌نشيني‌كه‌در گذشته‌طبقه‌متوسط جامعه‌را تشكيل‌مي‌دادند و به‌نوعي‌حقوق ‌بگير و كارمند دولت‌به‌شمار مي‌روند، با افزايش‌تورم‌به‌مرور از قدرت‌اجاره‌بهاي‌كمتري‌برخوردار مي‌شوند و به‌تدريج‌شروع‌به‌عقب‌نشيني‌از مناطق‌مركزي‌به‌مناطق‌حاشيه‌اي‌مي‌كنند. حاشيه‌نشيني‌براي‌اين‌گروه‌بسيار دشوارتر از گروه‌مهاجرين‌عشايري‌و روستايي‌است‌، زيرا آن ها نه‌تنها وضع‌زندگي‌شان‌بهتر نشده‌، بلكه‌از برخي‌از امكانات ‌اجتماعي‌و رفاهي‌گذشته‌خويش‌نيز محروم‌شده‌اند و خيل‌ناراضيان‌جدي‌حاشيه‌نشيني ‌را تشكيل‌مي‌دهند. اين‌اقشار در محيط زندگي‌خود با همسايگان‌و ساير حاشيه‌نشينان‌نيز معمولاً نمي‌توانند ارتباطات‌اجتماعي‌عميقي‌برقرار كنند و از اين‌نقطه‌نظر نيز از كاركردها رواني‌و اجتماعي ‌اين‌نوع‌ارتباطات‌محروم‌مي‌شوند. مجموعه‌آن ها موجب‌مي‌شود تا نارضايتي‌حاشيه‌نشينان‌به‌شكلي‌جمعي‌بروز كرده‌و در سطح‌اجتماعي‌به‌شكل‌اعتراضات‌گروهي‌و آشوب ها بروز كند و چنان‌رفتاري‌هنگامي‌كه‌به‌شخصيتي‌در افراد بدل‌شد، ونداليسم‌و آسيب هاي‌اجتماعي‌مربوط به‌آن‌را پديد مي‌آورد و گروه هايي‌را شكل‌مي‌بخشد كه‌تنها راه ‌درست‌هر چيز را در خراب‌كردن‌و از بيخ‌و بن‌كندن‌آن‌مي‌بينند. در اين‌شرايط اجتماعي‌جوانان‌حاشيه‌نشين‌هر چه‌بيشتر خود را با چنان‌اخلاق‌، منش‌و نگرش ها و باورهاي‌غالب‌حاشيه‌نشيني‌همراه‌ساخته‌و جامعه‌پذير مي‌شوند، زيرا حامي‌اي‌جز آنان‌براي‌پاداش ‌نگرش ها و رفتارهاي شان‌نمي‌يابند. 

طبق پژوهشی که توسط سازمان ملی جوانان صورت گرفته است روحیه خلافکاری در افرادی که هویت و مهارت شغلی مناسب ندارند و در ارتباطهای اجتماعی خود مشکل دارند بسیار بالا می رود به نحوی که فردی که هویت شغلی خاصی ندارد تا 27% باعث افزایش روحیه خلافکاری می شود و همچنین کسانی که در ارتباطهای اجتماعی خود دارای مشکل هستند باعث افزایش 18 درصدی روحیه بزهکاری در آنهامی شود. همچنبن اعتیاد پذیری با 34% ، دوستیهای نابهنجار با 47% و پایین بودن سطح تحصیلات با 28% باعث افزایش روحیه خلافکاری و بزه می شود.

بر اساس همین پژوهش روحیه سرکشی و وندالیسم نیز با کاهش شور زندگی و دوری از زندگی اجتماعی و نداشتن شغل مناسب افزایش می یابد به نحوی که شور زندگی با 46% و عدم داشتن هویت شغلی با 23% و نگرش منفی به زندگی اجتماعی با 30% باعث افزایش روحیه سرکشی می شود.همچنین افرادی که دارای روحیه خلافکاری هستند با 55% و افرادی که اعتیاد پذیری دارند با 25% باعث افزایش روحیه وندالیسم می شود.دوستیهای نابهنجار نیز با 21% و پایین بودن سطح تحصیلات با 26% باعث افزایش این روحیه می شود.

در مورد اعتیاد پذیری نیز سازمان ملی جوانان آمارهای زیر را ارائه داده است . روحیه سرکشی با 96% و روحیه خلافکاری با 32% باعث گرایش فرد به مواد مخدر می شود. همچنین نداشتن هویت شغلی مناسب با 17% و نگرش منفی به زندگی اجتماعی با 14% و دوستیهای نابهنجاربا 33% باعث افزلیش روحیه اعتیاد پذیری می شود.

با اینکه این آمارها فقط مختص مردمان مناطق حاشیه نشین نمی باشد اما تمام خصوصیات فوق از قبیل پایین بودن سطح تحصیلات ،اجتماع گریزی ، نداشتن شغل مناسب و به طبع کاهش شور زندگی ووجود دوستیهای نابهنجار که باعث افزایش روحیه پرخاشگری وبزهکاری و خلاف می شود از خصوصیات مناطق حاشیه نشین است و در آنجا بیشتر مشهود و ملموس می باشد.

به طور کلی حاشیه ها را به دو طبقه فرادست و فرودست می توان تقسیم نمود که هر کدام از این طبقات دارای یک قشر حاشیه ای نیز می باشند. این را دکتر محمد قائمیان می گوید و ادامه می دهد: انواع فشارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی که به قشر حاشیه نشین می آید، اغلب درکشان را کم می کند. زیرا وقتی درد، رنج و محرومیت زیاد شود، فرد قادر به انجام کاری نیست. لذا دچار عصیان شده و در نتیجه این عصیان به شکل بغض اجتماعی درمی آید و اگر نتوان با آن مبارزه کرد، خواه ناخواه انسان را به زانو درآورده و حتی در برخی موارد وادار به ارتکاب جرم، رشوه گیری، اعتیاد، خودکشی و... می کند.

این آسیب شناس اجتماعی می گوید: از دیدگاه کارشناسان بیکاری، ولگردی، گدایی و تکدی گری که همگی ناشی از فقر خانواده هاست از عوامل موثر در انحراف و گرایش به بزهکاری و مانند آن می باشد که همه این مشکلات بیشتر در مناطق حاشیه نشین پررنگ تر و ملموس تر است. چرا که اکثر مردم این نواحی در فقر نسبی به سر می برند.

دکتر قائمیان افزود:در این مناطق فرصت تحصیل و مطالعه، کار و رشد استعدادها از خانواده های بی بضاعت و فقیر تا حدود زیادی گرفته شده به طوریکه خود موجب اختلاف در سطح درآمد و فرهنگ آنها خواهد شد که این امر نیز از علل پریشانی خانواده ها و بزهکاری در فرزندان می باشد. از دیگر عوامل مهم بزهکاری فقدان مسکن مناسب، زندگی در زاغه ها یا اتاق های مخروبه و کثیف، سوء تغذیه و بهداشت ناکافی است.

اما به نظر می رسد دلیل اساسی مشکلات حاشیه نشینان این باشد که هر روز می بینند فاصله شان با ثروتمندانی که برخی از آنها یک شبه ره صدساله را پیموده اند، بیشتر و بیشتر می شود و کسی هم نیست که به داد آنها برسد. برخی از آنها وقتی می بینند که می توان از راه های مختلف به راحتی آب خوردن پولدار شد، هدف خود را برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه به علت فقر فرهنگی زود گم می کنند. یعنی اینکه تفاوت عمیق میان فقیر و غنی باعث می شود که برخی از این افراد برای اینکه بتوانند مانند افراد ثروتمند از زندگی خوبی برخوردار شوند، دست به کارهایی بزنند که از دیدگاه جامعه مورد قبول نباشد. اما نباید آن را عمومی کرده یعنی بگوییم افرادی که از فقر بسیار بالایی برخوردار هستند، حتما بزهکار می باشند. ممکن است در بزهکاری برخی مجرمان علاوه بر اوضاع خاص اقتصادی و اجتماعی، زمان و مکان نیز موثر بوده و به واسطه همین عوامل افراد به سمت رفتارهای ضد اجتماعی سوق داده شوند که در این بین توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادات بسیار موثر است. پس مساله اصلی در ایجاد و پیدایش پدیده حاشیه نشینی توزیع نامتعادل امکانات است و نه میزان تولید آن. به همین علت برای پیشگیری از به وجود آمدن این پدیده، باید رشد اقتصادی به موازات توزیع غیر متمرکز آن انجام شود. 

درهر حال باید گفت حاشیه نشینی یکی از بسترهای وسیع ناهنجاری های اجتماعی است که در صورت تداوم سیاست های گذشته و فعلی، می تواند کشور را با بحران های بزرگی روبه رو کند. حاشیه نشینان در طول سال های گذشته نه تنها هیچ گاه آنچنان که باید مورد حمایت دولت و گروه های سیاسی حاکم قرار نگرفته اند، بلکه با تغییر دولت ها و مدیریت های شهری همچنان نیز با مشکلات بسیاری مواجه بوده اند.


کد مطلب: 57181

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/report/57181/چگونه-گروههای-فشار-حاشیه-شهرهای-بزرگ-ایجاد-می-شود

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com