به گزارش جهان به نقل از مشرق، حجت الاسلام حسن روحاني در حالي سفر پنجروزه خود به نيويورک را صبح دوشنبه آغاز کرد که در مصاحبه خبري با شبکه انبيسي آمريکا عنوان کرد "براي مذاکره با غرب در موضوع هستهاي و حل اين مسئله اختيار تام دارد"؛ وي حتي درباره احتمال ديدارش با اوباما از امکان هر اتفاقي در عالم سياست خبر داد و آن را رد نکرد. با اين حال به نظر ميرسد بايد چند نکته را درباره اين اتفاقات در نظر داشت.
۱- رهبر انقلاب پيشتر درباره احتمال مذاکره با آمريکا سخناني گفتهاند که بايد آن را مد نظر قرار داد؛ اينکه مذاکره حرام نيست و اگر مصلحت و منافع ملي ايجاب کند، بر سر ميز مذاکره خواهند نشست.
تإکيد هميشگي ايشان بر حاضر شدن در مذاکره از موضع اقتدار بود؛ به نظر ميرسد اکنون نيز به اين خاطر به روحاني اختيار تام داده شده است که ايران در سطح منطقه و داخلي از اقتدار خاصي برخوردار است؛ حماسه سياسي ۲۴ خرداد بخشي از اقتدار داخلي بود؛ در سطح منطقه نيز، درگيري آمريکا با ايران بر سر مسئله سوريه، در نهايت با عقبنشيني آمريکا از مواضع خود پايان يافت؛ امروز اين موضع اقتدار در سطح منطقه و مخصوصاً در برابر آمريکاييها بهخوبي مشخص است.
۲- رهبر انقلاب پيشتر هم متذکر شده بودند که تنها تغيير لحن آمريکاييها کافي نيست و بايد شاهد تغيير رويکردها باشيم؛ به گونهاي که تغيير لحن آمريکاييها تنها سبب ميشود که ما هم تغيير لحن بدهيم؛ اکنون و با اختيار تامي که به حسن روحاني داده شده است، اين تغيير لحن هم تا حدودي صورت گرفته و حال نوبت آمريکاييهاست که از تغيير لحن فراتر رفته و در رويکردها و روندهاي گذشته خود تا به حال، تغيير دهند. حال بايد منتظر بود و ديد چگونه گامهاي تغيير در سفر روحاني به نيويورک از سوي آمريکاييها بروز ميیابد؟
۳- حسن روحاني نماينده تام و تمام نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران است؛ ۲۴ خرداد ملت او را به رياست جمهوري برگزيدند؛ امروز نيز نظام به وي اختيار تام براي حل موضوع هستهاي داده است؛ پس بهطور قطع موضع حسن روحاني، موضع نظام اسلامي است و او به نمايندگي از ملت ايران به آمريکا سفر کرده است تا دريابد آمريکاييها در ادعاي تغييرشان صادق هستند يا خير؟
۴- اينک نوبت آزمون آمريکاييهاست. نماينده نظام جمهوري اسلامي براي مذاکره با غرب اختيار تام دارد؛ اما بايد ديد اوباما نيز اختيار تام دارد؟ به نظر ميرسد بسياري از فعالان سياسي داخلي نيز به اين امر رسيدهاند که حال نوبت آمريکاست که از تغيير لحن فراتر برود و در رويکردهاي خود در قبال ايران تغيير ايجاد کند. آمريکاييها اين بار در اين آزمون صداقت گرفتار آمدهاند؛ حتی زمزمههاي درخواست برخي اصلاحطلبان از اوباما براي استفاده از اين فرصت، نشان ميدهد که همگان پذيرفتهاند كاخ سفيد بايد تغيير را نشان دهد و نه ايران.
هر چند که به نظر ميرسد اوباما اختيار تامي را که امروز رئيس جمهور ايران دارد، نداشته و رئيسجمهور تامالاختياري در حل مسائل نيست و حرف اوباما صداي ملت آمريكا نيست بلكه صداي حاكميت اقتدارگراي كاخ سفيد است و صد البته، این، ساعات آینده است که نتیجه تاکتیکهای نوین طرفین را روشنتر خواهد کرد.