فرید زکریا در یادداشت اخیر خود در مورد سوریه اعتراف کرده است که مداخلات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان هرگز به نتیجه دلخواه نیانجامید و در مورد سوریه هم منجر به نتیجه نمیشود.
printنسخه قابل چاپ
بازی ماکیاولیستی اوباما به روایت فرید زکریا
1 تير 1392 ساعت 13:20
فرید زکریا در یادداشت اخیر خود در مورد سوریه اعتراف کرده است که مداخلات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان هرگز به نتیجه دلخواه نیانجامید و در مورد سوریه هم منجر به نتیجه نمیشود.
printنسخه قابل چاپ
به گزارش جهان، تسنیم به نقل از روزنامه واشنگتن پست نوشت: فرید زکریا در یادداشت خود با موضوع تناقض اهداف و روشهای دولت اوباما در قبال سوریه، تأکید کرده است که اگر بازی کنونی اوباما در سوریه به منظور فرسودن قدرت حزبالله و ایران در این کشور باشد، این استراتژی را نمیتوان بشردوستانه خواند بلکه باید آن را بازی ماکیاولیستی توصیف کرد.
هنگام بحث در مورد مداخله آمریکا در سوریه به عدم تطابق عجیب و قابل توجهی میان اهداف و راههای مداخله برمیخوریم.
ما خواهان آن هستیم که حکومتی دیکتاتور و قدرتمند را سرنگون کرده، کشوری را از جنگ داخلی نجات دهیم و آن را به سمت نظم سیاسی دموکراتیک جدیدی سوق دهیم. اما کسانی که خواهان این نتیجه هستند همچنین بر این باورند که هرگز نباید سربازان آمریکایی را درگیر جنگ کنیم. سناتور جان مککین اخیراً اعلان کرده است که «بدترین کاری که آمریکا میتواند اکنون انجام دهد این است که قدم در خاک سوریه بگذارد.»
هنگامی که از هدف آمریکا در سوریه پرسش میشود، برخی از حامیان مداخله میگویند که هدف از این کار پایان بخشیدن به فاجعه انسانی است که در این کشور در حال رخداد است. اما در کوتاه مدت، مسلح کردن یک طرف از منازعه تنها منجر به افزایش خشونت و خونریزی خواهد شد. این هدف خوبی است اگر هدف واقعی ما را هم تأمین کند، که به زیر کشیدن حکومت اسد است. اما این یک هدف منفی است. تجربه عراق این بود که نشان داد شکست دادن صدام حسین ـ که حکومتی به مراتب هولناکتر از حکومت اسد داشت ـ تنها مقدمهای بود برای نتیجهای دیگر.
هدف ما در سوریه آن است که کشوری به وجود آید که همه فرقهها در آن بتوانند در آرامش کنار هم زندگی کنند. دست یافتن به این هدف به چیزی بیشتر از شکست دادن اسد نیازمند است؛ این امر نیازمند اشغال به نوعی است که از ایجاد یک سیستم سیاسی باثبات اطمینان حاصل کند. ما همین استراتژی را در عراق آزمودیم و به رغم تلاشی بسیار گسترده و طولانی مدت و هزینه شدن میلیاردها دلار و جان هزاران نفر، عراق امروز را نه میتوانیم دموکراتیک و نه چند قومیتی توصیف کنیم.
(مداخله بینالمللی در بالکان نیز یک دهه اشغال را به دنبال داشت که همچنان هم در بوسنی ادامه دارد.)
به عبارت دیگر ما خواهان نتیجهای در سوریه هستیم که حتی جاهطلبانهتر از نتیجهای است که در عراق به دنبال آن بودیم ـ با این حال همچنان میکوشیم چنین نتیجهای را از طریق ایجاد منطقه «پرواز ممنوع» حاصل کنیم.
در اواسط دهه 1980، ساموئل هانتینگتون این مسئله را مطرح کرد که چرا آمریکا، بزرگترین ابرقدرت جهان، که در دو جنگ جهانی پیروز شد، شوروی را بازداشت و صلح جهانی را پایدار ساخت ـ در مداخلات نظامی کوچکتر به این شدت ضعیف عمل میکند. وی خاطر نشان میسازد که از جنگ جهانی دوم تا کنون آمریکا در منازعات مختلفی در سراسر دنیا به صورت نظامی مداخله کرده است و تقریباً در همه آنها نتیجه کار ناتمام، پیچیده یا بدتر شده است.
هانتینگتون نتیجه میگیرد که ما به ندرت وارد منازعهآی شدهایم که واقعاً برای پیروزی در آن تلاش کنیم. بلکه مداخله نظامی آمریکا معمولاً به واسطه یک بحران آغاز شده است که واشنگتن را برای انجام کاری تحت فشار قرار داده است. اما آمریکاییها به دشواری این مسئله را مسئلهای میدانند که مداخله کامل در آن توجیه پذیر باشد. بنابراین ما به طرق نموی وارد این منازعه میشویم و امیدواریم که چنین ورودی نتیجه را تغییر دهد. به دشواری میتوان امید به چنین نتیجهای داشت.
(در آخرین منازعاتی که موفقیت حاصل کردیم ـ جنگ خلیج فارس، گرانادا و پاناما در سال 1990ـ همگی جنگهایی بودند که برای پیروزی وارد شدیم، از نیروی نظامی گسترده استفاده کرده و حملهای سریع و برقآسا انجام دادیم.)
در سوریه اهداف بسیار متعالی را دنبال میکنیم اما هیچ کس نمیخواهد از ابزار و راهحل لازم برای دست یافتن به این اهداف استفاده کند. بنابراین اکنون به مخالفین تسلیحات میرسانیم و امیدواریم که این کار حکومت اسد را بر سر میز مذاکرات بکشاند یا او را وادار به انجام معامله کند. اما، همانطور که هانتینگتون هم میگوید، «نیروهای نظامی ابزار اصلی برای منتقل کردن پیام به دشمن نیستند؛ بلکه ایشان ابزاری برای تحمیل و وادار کردن او به تغییر رفتار هستند.»
سرلشکر اچ. آر. مکمستر، یکی از برجستهترین افسران اطلاعاتی ارتش آمریکا، گزارشی را در مورد جنگ ویتنام تهیه کرد که این خطا را به طور کامل تشریح کرده است. وی طرح سال 1964 لیندون جانسون را یک طرح فشار نموی توصیف میکند که «بر این فرض استوار بود که استفاده محدود از نیروی قهریه میتواند ویتنام شمالی را به مذاکره وادارد و رسیدن به یک مصالحه دیپلماتیک را محقق کند.» مکمستر خاطر نشان میکند که این استراتژی «اساساً ناقص و معیوب بود.» دشمن برای پیروزی میجنگد ـ هرگز نمیخواهد بازی مذاکره را در پیش گیرد.
شانس اینکه تلاشهای کنونی ما در سوریه حتی اهداف اعلامی ما را محقق کند، بسیار اندک است. در نتیجه دولت اوباما با اعلان گسترش هر چه بیشتر دامنه منازعه روبهرو خواهد شد.
این امکان هم وجود دارد که کاخ سفید در برابر آنها مقاومت کند. دنیل درزنر مدعی شده است که «این تنها تکرار سیاستهای ناگفته و سیاست زوری است که در طول دو سال گذشته در قبال سوریه در پیش گرفته شده است. هدف از این سیاست آن بود که ایران و حزبالله درگیر جنگ داخلی طولانی مدت و فرسایشی شوند که حداقل هزینه را برای آمریکا داشته باشد. این چیزی است که در دو سال گذشته رخ داده است. آن هم به قیمت از دست رفتن جان هزاران انسان.»
اگر چنین تفسیری از رفتار دولت اوباما درست باشد، باید گفت که کاخ سفید بازی هوشمندانهای را در پیش گرفته است ـ اما چنین بازی، بازی ماکیاولیستی است نه بشردوستانه.
کد مطلب: 294267
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/phototitr/294267/بازی-ماکیاولیستی-اوباما-روایت-فرید-زکریا