خلبان شهید 'احمد كشوری' كه در انتظار عمل جراحی برای بیرون آوردن تركش از سینه اش بود؛ با شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفتند پس از جراحی برود اما او گفت وقتی اسلام در خطر است، من این سینه را نمی خواهم.
به گزارش جهان به نقل از ایرنا، شهید كشوری در تیرماه 1332 در خانواده ای متوسط در فیروزكوه چشم به جهان گشود. پدرش فردی شجاع و ظلم ستیز بود به طوری كه به رغم تصدی پست فرماندهی ژاندارمری در یكی از شهرهای شمال، به مبارزه با سردمداران زر و زور پرداخت و در نهایت مجبور به استعفا و به كشاورزی مشغول شد.
كشوری علاوه بر اینكه در دوران تحصیل، شاگردی ممتاز و دارای استعداد فوق العاده بود به رشته های ورزشی و هنری علاقه مند بود و در بیشتر مسابقه های رشته های هنری نیز شركت می كرد.
وی در جوانی به خاطر عشق و علاقه سرشارش به اسلام، قدم در راه فعالیت های مذهبی گذاشت و با صدایی پرسوز حال و هوای خاصی به مجالس مذهبی می بخشید. دلباخته امام حسین (ع) بود. در ایام محرم، عاشقانه و بی ریا عزاداری و مرثیه خوانی می كرد.
شهید كشوری همچنان در مسایل سیاسی جامعه نیز كنجكاو و حساس بود بطوری كه در سال آخر دبیرستان، با دو تن از همكلاسان خود دست به فعالیت های سیاسی زد و با كشیدن طرح ها و نقاشی های سیاسی، ماهیت رژیم را افشا می كرد.
وی كه پس از اخذ دیپلم، آماده ورود به دانشگاه شد به علت فقر مالی و هزینه سنگین دانشگاه، از ورود به آن بازماند و در سال 1351، وارد ارتش (هوانیروز) شد.
امیر سرتیپ شهید كشوری به دلیل هوش سرشار و استعداد فوق العاده ای كه داشت، توانست دوره های آموزش خلبانی بالگردهای 'كبری' و 'جت رنجر' را با موفقیت به پایان رساند.
با توجه به ممنوعیت نگهداری و مطالعه كتاب های مذهبی و سیاسی در ارتش، كشوری اینگونه كتاب ها را مخفیانه نگهداری و در فرصت مناسب مطالعه می كرد و به همین دلیل چندین بار مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت.
وی در اوایل اشتغال به كار در كرمانشاه، پس از شناسایی فقرا و نیازمندان شهر، همراه با تعدادی از همكاران و با كمك افراد نیكوكار هوانیروز، مخفیانه صندوق اعانه ای برای كمك به آنها تشكیل داد.
شهید كشوری در راه دفاع از آرمان هایامام خمینی (ره) چندین بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود اما با افتخار از آن یاد می كرد و می گفت 'این باطومی كه من خوردم ، چون برای خدا بود، شیرین بود. من خوشحالم از این كه می توانم قدمی در راه انقلاب بردارم و این توفیق و سعادتی است از سوی پروردگار.'
وی كه به 'عقاب تیز پرواز جبهه های جنگ' لقب گرفته بود؛ همواره برای وحدت و انسجام دو قشر ارتشی و پاسدار می كوشید به نحوی كه مسوولان، هماهنگی و حفظ غرب كشور را مرهون تلاش او می دانستند.
او می گفت: تا آخرین قطره خون برای اسلام عزیز و اطاعت از ولایت فقیه خواهم جنگید و از این مزدوران كه سرهای مبارك عزیزانم (پاسداران ) را نامردانه بریدند، انتقام خواهم گرفت .
شهید تیمسار 'ولی الله فلاحی' یكی از دوستان و همرزمانش در خصوص روحیات این شهید گفته بود: من شبی برای ماموریت سختی در كردستان داوطلب خواستم؛ هنوز سخنم تمام نشده بود كه یكی از صف بیرون آمد و گفت من آماده ام و دیدم خلبان كشوری است.
در جنگ از خود شجاعت و لیاقت فراوانی نشان داد و یك بار كه خودش به شدت زخمی و به بالگردش آسیب شدیدی وارد شده بود، توانست با هوشیاری و مهارت، آن را به مقصد برساند.
شهید خلبان 'علی اكبر شیرودی' نیز درباره او گفته بود: احمد، استاد من بود. زمانی كه صدام آمریكایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن تركش از سینه اش بود اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد. به او گفته بودند بماند و پس از پایان جراحی برود اما او جواب داده بود 'وقتی كه اسلام در خطر است، من این سینه را نمی خواهم.'
او با جسمی مجروح به جبهه رفت و شجاعانه با دشمن بعثی آنگونه جنگید كه بیابان های غرب كشور را به گورستانی از تانك ها و نفرات دشمن تبدیل كرد.
كشوری شجاعانه به استقبال خطر می رفت؛ ماموریت های سخت و خطرناك را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام می داد. شب ها دیر می خوابید و صبح ها خیلی زود بیدار می شد و نیمه شب ها نماز شب می خواند.
سرانجام شهید سرلشگر خلبان احمد كشوری در 15 آذر 1359 در حالی كه از یك ماموریت بسیار مشكل اما پیروز بازمی گشت، در منطقه میمك - دره بینا در استان ایلام مورد حمله مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی كه بالگردش در اثر اصابت راكت های دو فروند میگ عراقی به شدت می سوخت، آن را تا مواضع خودی هدایت كرد و آن گاه در خاك وطن سقوط كرد و به آرزوی دیرینه اش رسید.
مزار این عقاب تیزپرواز جبهه های دفاع مقدس در قطعه 24بهشت زهرا (س) زیارتگاه و میعادگاه عاشقان شهداست.