۴۴ سالش بود و وقتی به او گفتم کارش تا چه اندازه تحسین برانگیز است با تواضع لبخند زد و مدام میگفت: این که کاری نیست. خیلیها کارهای بزرگتر میکنند، من هم این کار از دستم برمی آمد.
این عکس حال شما را هم خوب میکند
17 ارديبهشت 1397 ساعت 20:41
۴۴ سالش بود و وقتی به او گفتم کارش تا چه اندازه تحسین برانگیز است با تواضع لبخند زد و مدام میگفت: این که کاری نیست. خیلیها کارهای بزرگتر میکنند، من هم این کار از دستم برمی آمد.
به گزارش جهان نیوز، تربتجام شهر آرامی است. لمیده زیر آفتابی که تَنَش را سوزانده. آرامجای شیخ احمد جامی بزرگ. شهری در دل کویر، ۱۶۰ کیلومتری مشهد و هم مرز با افغانستان. خیابانهای آرام و مردمی صبور. ایام نوروز شهر در رخوتی بهاری به سر میبرد. از کنار مغازهای رد شدم که این نوشته را روی شیشهاش دیدم: «یا من اسمه دوا و ذکره شفاء / در این واحد صنفی به افراد واقعاً مستحق و مستمند داروی گیاهی رایگان داده میشود»
پا سُست کردم. عکس گرفتم. یاد ماجرای حاتم طایی شدم که کسی از او پرسید از خودت بخشندهتر دیدهای حاتم؟ گفت: «روزی در بیابانی گرفتار شدم. به خیمهای رسیدم. صاحبخانه من را نمیشناخت، اما به پسرش گفت: بزغالهای بکش و برای مهمان غذا تهیه کن. شام خوردم، اما فردایش متوجه شدم آن بزغاله تنها دارایی آن مَرد بوده. دیدم من اگر چند شتر برای مهمانهایم قربانی میکنم، ذرهای از مال و منالم است، اما آن مرد همه داراییاش را بخشید! او از من بخشندهتر بود».
مغازۀ عطاری کوچک و جمع و جور بود، اما سخاوت سعید جامی الاحمدی بزرگ بود. اندازه نداشت. ۴۴ سالش بود و وقتی به او گفتم کارش تا چه اندازه تحسینبرانگیز است با تواضع لبخند زد و مدام میگفت: این که کاری نیست. خیلیها کارهای بزرگتر میکنند، من این کار از دستم برمیآمد.
کد مطلب: 609926
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/609926/این-عکس-حال-هم-خوب-می-کند