شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 4 May 2024
 
۰

برای شاعری که در حافظه‌ها ماندگار شد

جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۲۶
کد مطلب: 569671
روز گذشته (پنجشنبه نهم آذر نود و شش ) حبیب چایچیان، دومین شمایل شعر مردمی، پس از نود و چهار سال ورق زدن بهار و تابستان و پاییز و زمستان، به واقعه ای دیگر از زندگی پای نهاد و از سرودن لب فرو بست.
برای شاعری که در حافظه‌ها ماندگار شد
به گزارش جهان نيوز؛ نه فقط در میان شاعران آیینی، بلکه از خیل شاعران غیر آیینی هم، کمتر شاعری این بخت و اقبال بلند را داشته است که نزدیک به پنجاه سال از زیست و زندگی مادی اش، در جامعه و در میان مرد چنان نام آور شود که اشعار و سروده های اش به زمزمه ی عمومی تبدیل گردد.
 
در میان شاعران معاصر ــ آیینی و غیرآیینی ــ من دو تن را می شناسم که در زمان حیات شان افکار عمومی به آنها روی خوش نشان داده است و سروده های شان با مردم زیسته و مردم با اشعارشان زندگی کرده اند و در لحظه های خاص روحی و در مواقف خواستن و در موقعیت های خجسته ی «شدن» شعرشان را زمزمه کرده اند. این دو تن مرحوم شهریار است و مرحوم حبیب چایچیان که مردم او را با نام حسان می شناسند. این دو، شاعر مردم اند.
حتی اگر جماعت مدعی روشنفکری و مردم شناسان و جامعه شناسان، در باره شان کمتر گفته و نوشته باشند.

توده آنها را برگزیده است. وقتی توده ی مردم کسی را برگزید یعنی که کار تمام است. رفته اند در حافظه ی قومی و عضوی از فرهنگ عمومی و فرهنگ توده شده اند. یعنی که از پدیده گذشته اند و واقعه شده اند. واقعه شده اند، یعنی که به رستاخیز ملی درپیوسته اند. و یعنی که شمایل اند. این شمایل، از گزند باد و باران زمانه در امان است و کسی نمی تواند از مردم بگیرد.

روز گذشته (پنجشنبه نهم آذر نود و شش ) حبیب چایچیان، دومین شمایل شعر مردمی، پس از نود و چهار سال ورق زدن بهار و تابستان و پاییز و زمستان، به واقعه ای دیگر از زندگی پای نهاد و از سرودن لب فرو بست و دست در دست فرشته مرگ به سرای جاوید کوچید. گرچه که خوانش اشعارش، زیست و زندگی خود را در میان مردم تداوم می بخشد و نامی که از حسان می ماند، خود، آغاز هنگامه ای است نوین درحیات معنوی او.
خدای بزرگ او را دریای بیکران آرامش و آمرزش خود پذیرا باشد و پاکانی که چندین دهه برای شان سرود، سایه ی پر مهر خود را بر سر این شاعر عزیز بگسترانند که او، از پیش با یکی از پاکانِ اهل بیت (حضرت رضا علیه السلام) چنین زمزمه کرده بود:
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجاء درماندگان
دور مران از در و راهم بده


منبع: کانال تلگرام اکبر نبوی
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *