اشتباه فاحش اصولگراها درباره محرومین
دوشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۴
کد مطلب: 532420
به گزارش جهان نيوز، این تحلیل دارای خطای مفهومی فاحش است. متاسفانه اصولگراها تحلیل درستی از واژه محرومین و کوخ‌نشین‌ها و مستضعفین و پابرهنه‌ها ندارند.
اشتباه محاسباتی اینجاست که تصور می کنند آنچه مایه "فخر امام و انقلاب" بوده ست "محرومیت مادی" روستاهاست که با توسعه یافتگی تغییر می کند.
محرومیت به معنای "عقب ماندگی اقتصادی" الزما به معنای "جامعه ارزشی مستضعفین" نیست. چه بسا محرومینی که "عطش کاخ نشینی" داشته و از "جنگ فقر و غنا"، رقابت "فقیر" و "غنی" را فهمیده باشند. چه بسا کوخ نشینی که گورخواب و جزء مطرودین اجتماعی است. "حاشیه نشین بینوا"، قربانی نظام اجتماعی است نه فخر آن.
از طرفی محرومین هم تحت تاثیر موج رسانه های جدید قرار دارند و نیازهایشان تغییر کرده است. بنابراین "محرومین" را "مستضعفین" گرفتن خطاست.
اشتباه ماکجاست؟
آنچه مایه فخر و مباهات است و رایش در سبد جبهه انقلاب است، "آرای مستضعفین" است. مستضعف ممکن است از طبقه متوسط شهری باشد. مستضعف الزاما "محرومیت اجباری" ندارد. آنچه مورد تاکید حضرت امام بوده است و به میراث‌دار انقلاب شهره است، " خوی محرومیت" است نه "خود محرومیت". خود محرومیت اساسا مذموم است و باید تغییر یابد.
حضرت امام درباره روستایی محروم می فرماید "کسی که تمام توجهش به دامداری است او نمی‌تواند آدم بشود."
سپس درباره کوخ نشین هایی که اتفاقا دچار محرومیت اقتصادی نیستند می فرماید: در جامعه اهل علم و مدرسه نشینها، اینها که زحمت می‌کشند و کار برای این جمهوری اسلامی می‌کنند، اینها همین کوخ نشینهایند.... آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا میشود. "
بنابراین توسعه مناطق محروم و فربه شدن طبقه متوسط شهری، الزاما خوی کوخ نشینی را از بین نمی برد.
اما اصولگراها به جهت تحلیل غلطشان از محرومیت، تصور می کنند توجه به سبد رای محرومین یعنی صرفا سرزدن به بی خانمان ها و مدام از فقرو نداری گفتن. این هم هست و صدالبته "محرومیت اقتصادی" به "خوی محرومیت" نزدیکترست. اما همه ماجرا اینجا نیست.
طبقه متوسطی که دارای خوی محرومیت است، الزاما ندار و نیازمند نیست. اما نیازهای جدیدی دارد که اصولگرایی برای ان فکری نکرده است. مثل اینکه چطور میشود شعار استکبارستیزی را با آزادی خواهی و پیشرفت جمع کرد؟! چطور می شود دفاع از مظلوم را با کنسرت موسیقی فاخر جمع کرد؟ چطور می شود رفاه داشت و خوی کوخ نشینی را از دست نداد؟
۱۹۴
چیزی دستگیرمون نشد اصلا علت و انگیزه نوشتن این مطلب چی بود
سلام علیکم. الحمدلله دیده می شود که جبهه انقلاب به انتقاد از خود - در فضایی آرام و منطقی - پرداخته است که ان شاء الله مبارک و میمون است و‌برکات آن بزودی به شرط توجه دقیق به انتقادات، در جریان محور انقلابی جاری و ساری می شود. این نوشته می تواند آغاز خوبی برای تجزیه و تحلیل جامعه برای حضور فعال در انتخابات آینده به حساب آید. و نکته پایانی عرض می شود که نسل جدید در حال ظهور و آماده ورود به عرصه اداره کشور است. نسلی با افکار جدید، انتظارات جدید، نگاه جدید، تعریف جدید از شرائط و جامعه، وسائل جدید و ده ها "جدید" دیگر ---- باید فکری کرد!! فکری بکر. طرحی نو دراندازیم. کارشناسان امور تربیتی، جامعه شناسان، روان شناسان انقلابی و معتقد به جریان انقلاب --- همه با هم یک یا علی
این تحلیل مختصر اما موجز و مفید هست. به عقیده من مشکل اصلی جریان انقلابی و به طور خاص اصولگرایی رو چند سال قبل وحید جلیلی در برنامه‌ی راز بیان کرد.
طبق نظر ایشون مسئله مهم اینه که اصولگرایان و نیروهای عرصه فرهنگی دچار تشتت هستن و بدون هماهنگی با هم و به شکل فردی عمل میکنن، که خب نتیجه چنین نبردِ بدون پشتوانه‌ی اتاق جنگ و سلسله مراتب فرماندهی، شکست در زمینه جنگ نرم هست و بس...
متاسفانه حتی بسیاری از افراد شاخص اصولگرایی هم از نزدیک همدیگرو ندیدن و نشده که دور یک میز بنشینن و با هم گفتگو کنن و اینطور بنظر میرسه که تنها کاری که انجام میدن این هست که از طریق رسانه‌ها و فضای مجازی نظرات هم رو دنبال و سپس موضعگیری میکنن!
کاملا ضروریه همایش‌ها و کارگروه‌ها و از همه مهمتر اتاق فکرهایی ایجاد بشه که هم از پیشکسوتان اصولگرایی و هم نخبگان جوان صاحب فکر و اهل مطالعه و تحلیل و بخصوص طلاب دینی و حوزوی ها در اونها حضور داشته باشن، چون کاملا بدیهی است که افکار، ایده‌ها و پتانسیل‌های بالقوه‌ی نیروهای انقلاب بخاطر پراکندگی و عدم انسجام به نتیجه مطلوب نمیرسه، درحالیکه با عمل کردن به اینکارها و انتشار و نهادینه کردنش در بین طبقات مختلف اجتماع از طریق پایگاه‌های بسیج، این امکان بوجود میاد که اهداف انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف در سطح جامعه از مقبولیت و مشروعیت عمومی برخوردار بشه
طبق نظر ایشون مسئله مهم اینه که اصولگرایان و نیروهای عرصه فرهنگی دچار تشتت هستن و بدون هماهنگی با هم و به شکل فردی عمل میکنن، که خب نتیجه چنین نبردِ بدون پشتوانه‌ی اتاق جنگ و سلسله مراتب فرماندهی، شکست در زمینه جنگ نرم هست و بس...
متاسفانه حتی بسیاری از افراد شاخص اصولگرایی هم از نزدیک همدیگرو ندیدن و نشده که دور یک میز بنشینن و با هم گفتگو کنن و اینطور بنظر میرسه که تنها کاری که انجام میدن این هست که از طریق رسانه‌ها و فضای مجازی نظرات هم رو دنبال و سپس موضعگیری میکنن!
کاملا ضروریه همایش‌ها و کارگروه‌ها و از همه مهمتر اتاق فکرهایی ایجاد بشه که هم از پیشکسوتان اصولگرایی و هم نخبگان جوان صاحب فکر و اهل مطالعه و تحلیل و بخصوص طلاب دینی و حوزوی ها در اونها حضور داشته باشن، چون کاملا بدیهی است که افکار، ایده‌ها و پتانسیل‌های بالقوه‌ی نیروهای انقلاب بخاطر پراکندگی و عدم انسجام به نتیجه مطلوب نمیرسه، درحالیکه با عمل کردن به اینکارها و انتشار و نهادینه کردنش در بین طبقات مختلف اجتماع از طریق پایگاه‌های بسیج، این امکان بوجود میاد که اهداف انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف در سطح جامعه از مقبولیت و مشروعیت عمومی برخوردار بشه
بسمه تعالی
آفرین برادر زدی تو خال
بلاخره باید یکروزی شما بقول خودتان اصولگراها به این پارادوکس فکر میکردید که اگر مستضعف و محروم نباشه شما چه شعاری خواهید داد. ؟
آیا شما به این طبقه نیاز وجودی ندارید؟
چرا نمیخواهید هویت انسانی افراد را قبول کنید و بفهمید هر انسان دارای طبایع مختلف است کوخ نشین امروزی به محض برخورداری سریعا به کاخ نشین تبدیل میگردد.
اینهمه تازه به دوران رسیده که مقایسه وضعیت گذشته و حال آنها نشاندهنده تغیر رفتار آنها است نشاندهنده همین موضوع است.
اگر دنبال مسایل سیاسی نیستید چشم هایتان را باز کنید و از فضای توهمی خود خارج شوید .
به جای پرداخت بی مورد به احساسات مردم بدنبال برپایی سیستم صحیحی باشید که وظیفه و حق هر فرد مشخص باشد.
انتظار این بود که بعد از 40 سال مدیریت تفکر اسلامی شما دیگر محروم و مستضعفی نمیداشتیم ولی امروزه میبینیم که این تفکر به آنها نیاز واجب دارد.
باز تعریف طبقه مستضعف هم کمکی به حل مساله نمیکند تنها راه باقی مانده ،فکر کار و تلاش برای برنامه ریزی درست اهداف در جامعه است .
آفرین برادر زدی تو خال
بلاخره باید یکروزی شما بقول خودتان اصولگراها به این پارادوکس فکر میکردید که اگر مستضعف و محروم نباشه شما چه شعاری خواهید داد. ؟
آیا شما به این طبقه نیاز وجودی ندارید؟
چرا نمیخواهید هویت انسانی افراد را قبول کنید و بفهمید هر انسان دارای طبایع مختلف است کوخ نشین امروزی به محض برخورداری سریعا به کاخ نشین تبدیل میگردد.
اینهمه تازه به دوران رسیده که مقایسه وضعیت گذشته و حال آنها نشاندهنده تغیر رفتار آنها است نشاندهنده همین موضوع است.
اگر دنبال مسایل سیاسی نیستید چشم هایتان را باز کنید و از فضای توهمی خود خارج شوید .
به جای پرداخت بی مورد به احساسات مردم بدنبال برپایی سیستم صحیحی باشید که وظیفه و حق هر فرد مشخص باشد.
انتظار این بود که بعد از 40 سال مدیریت تفکر اسلامی شما دیگر محروم و مستضعفی نمیداشتیم ولی امروزه میبینیم که این تفکر به آنها نیاز واجب دارد.
باز تعریف طبقه مستضعف هم کمکی به حل مساله نمیکند تنها راه باقی مانده ،فکر کار و تلاش برای برنامه ریزی درست اهداف در جامعه است .
برادر ما از آنجایی که ۲۸ سال دولتها به علاوه ۸ سال دولت احمدی نژاد که او هم خودرا اصول گرا نمی دانست به به نقطه ای رسیده ایم که می توان گفت در بهترین حالت سکان اداره دولتها در تقسیم بین انقلابیون وروشنفکرها و یک به چهار بوده است حال شما قضاوت به لحاظ حجم کاری که صورت گرفته آیا ۲۸ سال وقت کمی است چرا اینگونه است کدام گفتمان این همه بی تحرک و آهسته است چرا پس باید دست از لج بازی برداشت و نگاهی نو را رقم بزنیم.انقلابی فکر کنیم تا منافع ملی ما هم تعمین شود دست از این بحث های اصول گراو اصلاح طلب بردارید
اشخاص موصوف به اصولگرایی سالی ۱۲ماه به دنبال کارو زندگی شان هستند شب انتخاباتی هول هولکی جبهه راه انداخته ،یاد انقلاب، ارزش ها و... میفتندو توقع دارند از زمین وآسمان به آنها کمک شود، حال آنکه امدادهای ارضی و سماوی ، قاعده و سازوکار خودش را داردکه یکی از آنها زندگی سالم در ابعاد مادی ومعنوی،شخصی و خانوادگی، رفتار اجتماعی ... میباشد به قول معروف وقتی گندم بکاری ،گندم برداشت میکنی، البته بحث جریان مومن به انقلاب، بحث متمایز از سیاست بازی های رایج است، اگر کمی به رهنمودهای رهبری معظم توجه داشته باشیم،هم دنیای مان آباد میشود و هم آخرت مان ولی افسوس......
اصولگرای واقعی پیدا کردید من یکی غلامش می شوم؛ حلقه به گوش و دست به خدمت؛ مولا علی (ع) خود سمبل اصولگرایی و اصلاح طلبی بود در گفتار و کردار؛ ما اگر شمه ای از او بهره بهره ببریم شایسته فرمانروایی بر اریکه جهانیان خواهیم شد چه برسد این که درست همانند او باشیم که احسن و افضل است کمال قرب الهی.
